SHAMAMEH.ORG

اهداف گفتگوی تمدنها 6

آيات‌ قابل‌ استناد در اين‌ خصوص‌ بسيار است‌ كه‌ نميتوانيم‌ بيشتر از اين‌ عرضه‌ نمائيم‌ - خلاصه‌ اين‌ است‌ كه‌ همان‌ تكاليفي‌ كه‌ نسبت‌ به‌ مسلمانان‌ بر عهده‌ حضرت‌ رسول‌ الله بود عيناً همان‌ تكاليف‌ نسبت‌ به‌ غير مسلمانان‌ به‌ عهده‌ مسلمانان‌ مي‌باشد :لتَكونوا شُهَداء علي‌ النّاس‌ و يَكوُن‌َ الرَسوُل‌ عليكُم‌ شهيداً.
بنابراين‌ اهداف‌ نمايندگان‌ تمدّنهاي‌ ديني‌، بخصوص‌ نمايندگان‌ جمهوري‌ اسلامي‌ در گفتگوي‌ تمدّنها همان‌ اهداف‌ رسالتي‌ پيغمبر بزرگوار اسلام‌ مي‌باشد و لذا بايد اين‌ مسئوليت‌ بسيار مهم‌ تلقي‌ شود و در نهايت‌ فراست‌ و زيركي‌ و صداقت‌ و بردباري‌ و پشتكار آغاز شود و استمرار پيدا كند.
ما آن‌ اهدافي‌ را كه‌ در مراتب‌ فوق‌ الذكر به‌ آنها اشاره‌ كرديم‌ به‌ شرح‌ زير خلاصه‌گيري‌ مينمائيم‌ امّا اهداف‌ كلّي‌ بايد توسط‌ گروهي‌ از انديشمندان‌ بخصوص‌ قرآن‌ شناسان‌ انديشمند،و سياستمداران‌ و متخصصان‌ و كارشناسان‌ حقوق‌ بين‌ الملل‌ به‌ طريق‌ مشاوره‌ مشخص‌ و كارشناسي‌ و ارزيابي‌ شود و كار مايه‌ نمايندگان‌ شركت‌ كننده‌ در گفتگوها، كه‌ آنان‌ نيز بايد از ميان‌ اشخاص‌ با كياست‌ و فراست‌ و سياست‌ و سريع‌ الانتقال‌ و فصيح‌ انتخاب‌ شوند - فراهم‌ گردد:
1ـ اهداف‌ متناسب‌ با مقتضيّات‌ تمدّنها در معني‌ مصطلح‌ آن‌ يعني‌ شهر وندي‌ .
الف‌- القاء حق‌ وتو درمجامع‌ بين‌ المللي‌ و برقراري‌ حق‌ رأي‌ براي‌ كشورها متناسب‌ با جمعيّت‌ و امكانات‌ طبيعي‌ آنها .
ب‌ ـ لغو هر گونه‌ حصر تكنولوژي‌ و علمي‌ و فني‌ و صنعتي‌ بين‌ كشورها به‌ شرط‌ رعايت‌ حقوق‌ مخترعان‌، مكتشفان‌ و مبتكران‌ آنها .
ج‌- القاء و بي‌ اعتبار كردن‌ هرگونه‌ قوانين‌ بين‌ المللي‌ كه‌ مغاير شرايع‌ وحياني‌ باشد.
د- تصويب‌ و قانوني‌ كردن‌ يك‌ استاندار اخلاقي‌ بين‌ المللي‌ و ممنوع‌ و محكوم‌ و قابل‌ تعقيب‌ شناختن‌ هر گونه‌ تبليغاتي‌ كه‌ مغاير آن‌ باشد .
هـ ايجاد يك‌ مجمع‌ بين‌ المللي‌ دائم‌ براي‌ گفتگوي‌ تمدّنهابه‌ منظور تنش‌ زدائي‌ و نزد يك‌ و هماهنگ‌ كردن‌ تفاهمات‌ كشورها .
وـ استراد اشياء و كتيبه‌ هائي‌ كه‌ ازاكتشافات‌ و حفاريهاي‌ كشورهاي‌ باستاني‌ بدست‌ آمده‌ و به‌ كشورهاي‌ ديگر منتقل‌ شده‌ است‌ و ممنوع‌ كردن‌ هرگونه‌ خريد و فروش‌ كشفيّات‌ باستان‌ شناسي‌.(اين‌ امر در شناخت‌ هويّت‌ مليّتهاي‌ باستاني‌ و جلب‌ توريست‌ و افزايش‌ درآمدها براي‌ كشورها بسيار مؤثر است‌).
به‌ رسميّت‌ شناختن‌ حقوق‌ كشورها اعم‌ از كشورهاي‌ باستاني‌ و نوين‌ در تمدّن‌ جهاني‌ و تعيين‌ نوع‌ بهره‌ برداري‌ از حقوق‌ مذكور .
براي‌ مثال‌: براي‌ كاركناني‌ كه‌ در طول‌ مدّتي‌ معين‌ در كارخانه‌ يا سازماني‌ خدماتي‌ انجام‌ داده‌ باشند حقوقي‌ برسميّت‌ شناخته‌ شده‌ و پس‌ از بازنشستگي‌ تا پايان‌ عمر از يك‌ مستمري‌ مناسب‌ با خدمات‌ مدّت‌ كارآئي‌ خود بهره‌مند ميشوند -يك‌ چنين‌ حقّي‌ هم‌ بايد براي‌ كشورهائي‌ كه‌ در ايجاد و استمرار تمدّن‌ جهاني‌ سهمي‌ دارند يا داشته‌اند، برقرار گردد.
ح‌ - احراز پايگاه‌ و جايگاه‌ شايسته‌ (امّه‌ وسطاً)خود در مجامع‌ جهاني‌ و زدودن‌ بد با وريها و شبهات‌ از اذهان‌ ديگرا ن‌ و ايجاد حسن‌ تفاهم‌ و نيك‌ انديشي‌ و خير خواهي‌ همگاني‌ در سطح‌ جهاني‌.
2ـ اهداف‌ مربوط‌ به‌ دين‌ و معنويّت‌ :
الف‌ ارائه‌ يك‌ الگو و نمونه‌ قابل‌ قبول‌ مدنيّت‌ در معني‌ واقعي‌ آن‌ كه‌ در آن‌ معنويّات‌ و ماديّات‌ (تؤاماًارزش‌ شناخته‌ شود -تا دين‌ فطري‌ محقق‌ شود .
ب‌ ـ تقبيح‌ و نفي‌ اعمالي‌ كه‌ از نظر اديان‌ و حياني‌ ضد ارزش‌ شناخته‌ شده‌اند و محكوم‌ كردن‌ تهاجمات‌ فرهنگي‌ و بررسي‌ تدابير لازم‌ بمنظور جلوگيري‌ از پخش‌ و انتشار آنها توسط‌ و سائل‌ ارتباط‌ جمعي‌ و ممانعت‌ از اعمال‌ ضد ارزشها در مرائي‌ و مناظر .
ج‌ ـ تقبيح‌ و نفي‌ رويه‌ هائي‌ كه‌ متداول‌ گرديده‌ و بر اساس‌ حرمت‌ و طهارت‌ خانواده‌ها و نسلها زيان‌ ميرساند .
دـ ايجاد يك‌ شوري‌ بين‌ المللي‌ به‌ منظور تحقيق‌ در امور فرهنگي‌ و اخلاقي‌ جوامع‌ و توصيه‌ و تزريق‌ تدريجي‌ معنويّات‌ در فرهنگها .
هـ ايجاد يك‌ مركز مطالعات‌ ديني‌ به‌ منظور اختلاف‌ زدائي‌ از ميان‌ اديان‌ آسماني‌ و اشاعه و شناخت‌ برجستگيهاي‌ اديان‌ و كمك‌ به‌ انتشار آن‌ برجستگيها در سطح‌ بين‌ المللي‌ .
بايد به‌ جوامع‌ جهاني‌ و استكبار تفهيم‌ كرد كه‌ خود پسندي‌ و خود بزرگ‌ بيني‌ و كليّت‌ خواهي‌ به‌ يك‌ سلول‌ سرطاني‌ ميماند كه‌ اگر قبل‌ از ريشه‌ دوانيدن‌ از جسم‌ كنده‌ و بيرون‌ افكنده‌ نشود آن‌ جسم‌ را به‌ هلاكت‌ ميرساند و سرانجام‌ خود آن‌ غدّه‌ سرطاني‌ هم‌ با جسمي‌ كه‌ بر آن‌ چنگ‌ انداخته‌ است‌ ميميرد و نابود مي‌شود و نمونه‌ ملموس‌ آن‌ اتحاد جماهير شوروي‌ سابق‌ است‌ كه‌ هم‌ از كم‌ و كيف‌ آن‌ آگاه‌ ميباشند پس‌ به‌ صلاح‌ است‌ كه‌ هرسلولي‌ از جوامع‌ انساني‌ مكلّف‌ شود و بر انجام‌ تكليف‌ او نظارت‌ شود تا حّد و حقوق‌ خود و ديگران‌ را مراعات‌ نمايد. ونيزاين‌ معني‌ روشن‌ شود كه‌ مجتمعات‌ انساني‌ عيناً مانند خود افراد آن‌ هستند كه‌ از همكاري‌ و توأمان‌ بودن‌ جسم‌ و روح‌ زنده‌اند و اگر جسم‌ از روح‌ گرفته‌ شود براي‌ روح‌ تجليگاهي‌ نميماند و روح‌ ناپديد مي‌شود و اگر روح‌ از جسم‌ گرفته‌ شود جسم‌ ميميرد و متلاشي‌ مي‌شود، آنچنان‌ كه‌ وقتي‌ كمونيسم‌ موفق‌ شد روح‌ ديانت‌ را از نظام‌ حكومتي‌ شوروي‌ كاملاً بزدايد خود آن‌ نظام‌ نيز منهدم‌ و متلاشي‌ گرديد، و علّت‌ اينكه‌ نظام‌ كاپيتاليستي‌ و ماتريا ليستي‌ غرب‌ تا كنون‌ متلاشي‌ نشده‌ است‌ آن‌ است‌ كه‌ در بدو امر بر شالوده‌اي‌ بنا گرديده‌ كه‌ دين‌ و معنويت‌ آنرا مستحكم‌ نموده‌ بوده‌ است‌ و تاكنون‌ هم‌ ماترياليسم‌ نتوانسته‌ از نظام‌ كاپيتاليستي‌ كاملاً دين‌ زدائي‌ نمايد و بايد بداند كه‌ اگر به‌ دين‌ ستيزي‌ ادامه‌ دهد و در اين‌ امر موفق‌ شود برآن‌ همان‌ خواهد رفت‌ كه‌ بر نظام‌ شوروي‌ سابق‌ رفت‌ !
بعضي‌ از ابناء ملّت‌ ما نيز كه‌ نسبت‌ به‌ شركت‌ كردن‌ در گفتگوي‌ تمدّنها و نتايج‌ آن‌ تشويق‌ خاطر و ترديد دارند بهتر است‌ بدانند كه‌ گفتگو يا به‌ عبارت‌ ديگر گفت‌ و شنود براي‌ بيان‌ ما في‌ الضمير و ايجاد مؤآنست‌ و تبادل‌ اطلاعات‌ و مشاوره‌ و آموزش‌ رساني‌ و آموزش‌ پذيري‌ و خلاًصتاً ايجاد همدلي‌ و همباوري‌ و همياري‌ انجام‌ مي‌شود و شرط‌ رسيدن‌ به‌ اهداف‌ مورد نظر حسن‌ نيّت‌، حسن‌ تفاهم‌، صبر و بردباري‌ ،رعايت‌ احترام‌ متقابل‌ ،آگاهي‌ از خصوصيّات‌ و فرهنگ‌ همديگر و وحدت‌ نظر و هدف‌ و تكميل‌ مداوم‌ دانش‌ و تجربه‌ مربوط‌ به‌ اهداف‌ مي‌باشد. و هر كه‌ در اينقبيل‌ موارد تخصّصي‌ و دانش‌ و تجربه‌ و حسن‌ نيت‌ و صداقت‌ بيشتر ي‌ داشته‌ باشد امتيازات‌ بيشتري‌ از گفتگو و بخصوص‌ گفت‌ و شنود از قبيل‌ آنچه‌ مورد نظرايست‌ درست‌ مانند شركت‌ كردن‌ تيمها در مسابقات‌ ورزشي‌ و هنري‌ يا علمي‌ بين‌ المللي‌ مي‌باشد كه‌ كسب‌ امتياز و مدال‌ در مسابقات‌،متناسب‌ است‌ با ميزان‌ اعتماد به‌ نفس‌ و نيروهاي‌ جسمي‌ و رواني‌ و آگاهيهاي‌ علمي‌ /فني‌ و تجارب‌ و ورزيدگي‌ اشخاص‌ و نيز آگاهي‌ از فنون‌ و تكنيكها و تاكتيكها و نقاط‌ ضعف‌ و قوت‌ هماوردان‌ شركت‌ كنندگاني‌ كه‌ با آنها روبرو ميشوند و فقط‌ كيفيت‌ و درجه‌ اهميت‌ متفاوت‌ است‌ امّا شرايط‌ و لوازم‌ تقريباً مشابه‌ و لذا در گفتگوئيم‌ ميتوان‌ به‌ كسب‌ امتياز تأمل‌ شد .پس‌ همانگونه‌ كه‌ ورزشكاران‌ وهنرمندان‌ و دانشجويان‌ ما با اعتماد بنفس‌ كامل‌ وارد مسابقات‌ بين‌ المللي‌ در سطح‌ جهاني‌ مي‌ شوند وامتيازات‌ بسيار درخشاني‌ هم‌ كسب‌ ميكنند گفتگو كنندگان‌ ما هم‌ (بشرط‌ آماده‌ كردن‌ خويشتن‌) ميتوانند وارد گفتگوي‌ تمدّنها بشوند و حرف‌ خود را بزنند و حرف‌ ديگرانرا بشنوند و به‌ اهدافي‌ كه‌ مّد نظر دارند برسند و در اين‌ عرصه‌ نيز امتيازات‌ درخشاني‌ كسب‌ نمايند.
الّذين‌ يبَلَّغون‌َ رسالات‌ اللّه‌ وَ يَخشَونَه‌ و لا يخشون‌ اَحَداً الَااللّه‌ وَ كَفي‌ باللّه‌ حَسيباً:آن‌ كسانيكه‌ در تبليغ‌ رسالتهاي‌ الهي‌ اهتمام‌ مي‌ ورزند و از او ميترسند و از هيچكس‌ ديگري‌ مگر از خداوند هراسي‌ ندارد همين‌ كافي‌ است‌ كه‌ خداوند حساب‌ كار آنان‌ را دارد (و انجام‌ رسالت‌ آنانرا حساب‌ نگاه‌ ميدارد و قدر ميشناسد)3933
بنابراين‌ ،از اين‌ بابت‌ كه‌ مگر ما هم‌ ميتوانيم‌ در برابر تمدّ نهاي‌ پيشرفته‌ جهاني‌عرض‌ وجود و شخصيّت‌ كنيم‌ نبايد ترديد و يا تشويق‌ داشت‌ .
بلي‌، ميتوانيم‌ هما نگونه‌ كه‌ پهلوانان‌ ما، هنرمندان‌ ودانشجويان‌ ما اغلب‌ به‌ درو كردن‌ مدالها و امتيازات‌ جهاني‌ موفّق‌ ميشوند، انديشمندان‌ فر هيختگان‌ ما هم‌ خواهند توانست‌ نظرات‌ اصلاح‌ گرانه‌ و خير خواهانه به‌ مجامع‌ بين‌ المللي‌ ارائه‌ كنند و با زبان‌ علم‌ و منطق‌ واستدلال‌، آراء موافق‌ مصلحان‌ جهاني‌ را جلب‌ نمايند، به‌ شرط‌ اينكه‌ تا فرصت‌ است‌ چرائي‌، چيستي‌ و چوني‌ گفته‌ها را عميقاً بررسي‌ و تحقيق‌ نمايند و لب‌ّ مطالب‌ را به‌ جهانيان‌ هديه‌ نمايند تا اعتماد آنان‌ را جلب‌ نمايند و در برابر كاسه‌اي‌ كه‌ ميدهند قدحي‌ پس‌ آورند و نقدي‌ كه‌ مي‌دهند كالائي‌ بياورند .
ما براي‌ اينكه‌ بتوانيم‌ در مجامع‌ بين‌ الملل‌ جاي‌ مناسبتري‌ را براي‌ خود بگشائيم‌ بايد قبل‌ از هر چيزي‌ خود را باور كنيم‌، توانائي‌هاي‌ خود را بشناسيم‌ وبپرورانيم‌، طرفهاي‌ مقابل‌ را بشناسيم‌ و محترم‌ بداريم‌ امّا بيش‌ از حد بزرگ‌ نشماريم‌ كه‌ گرفتار سستي‌ و هراس‌ شويم‌ و... وَ لَوارَيكَهُم‌ كَثيراًلَفَشلتُم‌...: اگر آنها را در نظرت‌ زياد(يا نيرومند) مينموديم‌ مسلّماً گرفتار سستي‌ و ترس‌ ميشديد(458) خود را بيشتر از آنچه‌ هستيم‌ و ميتوانيم‌ باشيم‌ بزرگ‌ ننمائيم‌: وَ اذ يُريكُموُ هُم‌ اذ لَنَقتُم‌ في‌ اعيُنكُم‌ قليلاً و يقالكم‌ في‌ اعينهم‌ لييَفضي‌ اللّه‌ كان‌َ اَمراً كان‌ مَفعولاً وَ الَا اللّه‌ تُرجَع‌ُ الاُ مور...: و آن‌گاه‌ كه‌(خداوند) آنها را در نظر شما كم‌ نمايانيد (و توانائيهاي‌ شما را كمتر از آنچه‌ واقعاً هست‌ ارزيابي‌ كردند) براي‌ اينست‌ كه‌ كاري‌ كه‌ در پيش‌ است‌ (بنفع‌ شما) انجام‌ پذيرد، و جريان‌ امور به‌ خواست‌ خداوند مربوط‌ است‌.(468)
چون‌ ماايمان‌ داريم‌ كه‌ جريان‌ تمام‌ امور به‌ خواست‌ خداوند مرتبط‌ است‌ وبه‌ خصوص‌ نظراينست‌ كه‌ به‌ نام‌ يك‌ كشور اسلامي‌ /انقلابي‌ ونيزبه‌ نمايندگي‌ از طرف‌ بيش‌ از يك‌ ميليارد و دويست‌ مليون‌ جمعيّت‌ جهان‌ موضوع‌ گفتگوي‌ تمدنها را پيشنهاد كرديم‌ پس‌ در حقيقت‌ ميرويم‌ تااصول‌ و حقايق‌ يك‌ نظام‌ ديني‌ /الهي‌ رابه‌ آگاهي‌ متمدّنهاي‌ جهان‌ اعم‌ از ديندار و بيدين‌ برسانيم‌ زيرا (صرفنظر از افتخارات‌ تمدن‌ باستاني‌ )نظام‌ تمدني‌ فعلي‌ ما اگر دين‌ را از آن‌ برداريم‌ چيزي‌ بيشتر از آنچه‌ ديگران‌ دارند ندارد كه‌ قابل‌ عرضه‌ در گفتگوها باشد پس‌ وقتي‌ حرف‌ دين‌ را ميخواهيم‌ بگوئيم‌ لاجرم‌ بايد از دين‌ سرمايه‌ و مدد بجوئيم‌ و سرمنشأ و اساسنامه‌ ديني‌ ماهم‌ قرآن‌ كريم‌ يعني‌ كلام‌ خداوند است‌ كه‌ براساس‌ تعريف‌ خود خداوند تبياناً لكل‌ شي‌ء روشنگر كامل‌ هرچيز است‌ وگفتگوي‌ تمدنها هم‌ يك‌ چيز است‌ و بنابراين‌ قرآن‌ كريم‌ بيشتر از هر چيزي‌ ميتواند سرمايه ما در گفتگوها باشد مگر اينكه‌ آنرا در اين‌ مفهوم‌ كلّي‌ قبول‌ نداشته‌ باشيم‌ .

پي‌ نوشتها:
1ـ نظامي‌ گنجوي‌ در شرح‌ كشته‌ شدن‌ دارا بدست‌ دو نفر از سرهنگان‌ خيانتكار چنين‌ سروده‌ است‌ :
دو سرهنگ‌ غدّار چون‌ پيل‌ مست‌ براي‌ آن‌ پيلتن‌ بر گشادنددست‌
زدندش‌ يكي‌ تيغ‌ پهلو گـــزار كه‌ از خون‌ زمين‌ گشت‌ چون‌لاله‌زار
در افتاد دارا بدان‌ زخم‌ تيز ز گيتي‌ بر آمد يكي‌ رستخيز
(صفحه 910 جلد دوّم‌ كليّات‌ خمسه نظامي‌، چاپ‌ اوّل‌ 1377- سعيد نو، با مقدّمه‌ و تصحيح‌ حسين‌ وحيدي‌ )
در شرح‌ انتقال‌ كتابخانه ايران‌ بروم‌ در همان‌ مرجع‌ چنين‌ آمده‌ است‌:(صفحه 953)
جهاندار فرمود كايدوزيــــــر بــــرفتن‌ نشست‌ از بر بار گير
كتب‌ خانه‌ پارسي‌ هر چه‌ بود اشارت‌ چنان‌ شد كه‌ آرنــــــدزود
سخنهاي‌ سربسته‌ از هر دري‌ ز هر حكمتي‌ ساخته‌ دفتري‌
بيونان‌ فرستاد باترجمان‌ نبشت‌ از زباني‌ به‌ ديگر زبان‌
و در شرح‌ ترجمه‌ متون‌ فلسفي‌ و متون‌ ديگري‌ كه‌ جزو عنائم‌ فتوحات‌ اسكندر از شرق‌ و بخصوص‌ از ايران‌ به‌ روم‌ انتقال‌ يافته‌ بود در صفحه 1127 همان‌ مرجع‌ چنين‌ سرورد شده‌ است‌
كه‌ شد يكره‌ آنشاه‌ گيتي‌ نورد زگردش‌ بگردون‌ بر آورد گرد
بيونان‌ زما (زمين‌) آمد از راه‌ دور وطن‌ گاه‌ پيشينه‌ را داد نور
ز رامش‌ سوي‌ دانش‌ آورد راي‌ پژوهشگري‌ كرد با رهنماي‌
دماغ‌ فلك‌ را به‌ انديشه‌ سفت‌ در بستگيها گشود از نهفت‌
سخن‌ را نشان‌ جست‌ بر رهبري‌ ز يوناني‌ و پهلوي‌ و دري‌
از آن‌ پارسي‌ دفتر خسروان‌ كه‌ بر ياد بودش‌ چو آب‌ روان‌
ز ديگر زبانهاي‌ هر مرز و بوم‌ چه‌ از جنس‌ يونان‌ چه‌ از جنس‌ روم‌
«بفرمود تا فيلسوفان‌ همه‌ كنند آنچه‌ دانش‌ بود ترجمه‌»...
نيز رجوع‌ فرمائيد به‌ فصل‌ اول‌ - حكماي‌ پيش‌ از سقراط‌ - از كتاب‌ سير حمكت‌ در اروپا،بقلم‌ محمد علي‌ فروغي‌، در صفحه‌ 2 كتاب‌ چنين‌ آمده‌ است‌ :-
1ـ آغاز حكمت‌ از شرق‌ زمين‌ است‌. وليكن‌ تمدّني‌ كه‌ امروز بدستياري‌ اروپائيان‌ در جهان‌ برتري‌ يافته‌ بيگمان‌ دنباله‌ آن‌ است‌ كه‌ يونانيان‌ قديم‌ بنياد نموده‌ و آنها خود مباني‌ و اصول‌ آنرا از ملل‌ باستاني‌ مشرق‌ زمين‌ يعني‌ مصر، سوريه‌ و كلده‌ و ايران‌ و هندوستان‌ در يافت‌ نموده‌اند .
2ـ در صفحه‌ چهار همين‌ مرجع‌ چنين‌ آمده‌ است‌ :يكي‌ از حكماي‌ باستان‌ هر قليطوس‌ از اهل‌ افيسوس‌ كه‌ مردي‌ بلند پايه‌ و با مناعت‌ و متين‌ بوده‌ از قرار مذكور با داراي‌ بزرگ‌ هخامنشي‌ مكاتبه‌ داشته‌ و شاهنشاه‌ ايران‌ او را بد ربار خود خوانده‌ و دانشمند گوشه‌ نشين‌ را بر همدمي‌ پادشاهي‌ برگزيده‌ است‌..... (و معلوم‌ است‌ كه‌ نظر يك‌ حكم‌ از مكاتبه‌ با شاه‌ كشوري‌ ديگر و رفتن‌ او بدربار او چيست‌؟)
3ـ در صفحه‌ 5 همين‌ كتاب‌ آمده‌ است‌: ناميترين‌ حكماي‌ باستان‌ فيثاغورث‌ است‌، درباره او تصريح‌ كرده‌ اند كه‌ او به‌ مصر و ايران‌ و هندوستان‌ مسافرت‌ كرده‌ و از دانشمندان‌ آن‌ كشورها بهره‌ برده‌ است‌ .

تمام حقوق این سایت متعلق به آقای ناظم الرعایا می باشد.
طراحی و اجرا توسط شرکت فرابرد شبکه