SHAMAMEH.ORG

زمینه ها و بسترهای اجتماعی فرار مغزها 7

بنظر نگارنده‌ آنچه‌ استضعاف‌ را در جنبه‌هاي‌ مختلف‌ آن‌ شكل‌ مي‌دهد وجود موانع‌ در برابر رفع‌ نيازمنديها و سير انسان‌ به‌ سوي‌ كمال‌ يعني‌ بروز و ظهور استعدادها و توانائيهاي‌ فطري‌ خدادادي‌ مي‌باشد و چون‌ مغزها در موطن‌ يا مبداء خود زمينه‌ مساعدي‌ براي‌ به‌ كارگيري‌ استعدادها و توانائيهاي‌ خود در جهت‌ رفع‌ نيازمنديها و سير بسوي‌ كمال‌ نمي‌يابند ناگزير در جستجوي‌ يافتن‌ زمينه‌ مساعدتري‌ اقدام‌ به‌ مهاجرت‌ به‌ سوي‌ مقصد ديگري‌ مي‌نمايند.
در اين‌ خصوص‌ بايد بررسي‌ كرد كه‌ چرا زمينه مساعد در موطن‌ و مبداء نيست‌ :
چون‌ مراكزي‌ براي‌ جذب‌ تخصصها نيست‌، چون‌ آزمايشگاه‌ كافي‌ براي‌ محققان‌ و مبتكران‌ نيست‌، چون‌ كارگاه‌ و كارخانه‌ كافي‌ براي‌ جذب‌ نيروهاي‌ انساني‌ نيست‌ و..... و اين‌ همه‌ نيست‌ چون‌ سرمايه‌ كافي‌ نيست‌ تا تأسيسات‌ تحقيقاتي‌، كارخانه‌ها و كارگاههايي‌ جذب‌ متخصّص‌ و مولّد اشتغال‌ ايجاد گردد . چرا سرمايه‌ نيست‌ چون‌ اقتصاد بيمار است‌ و اقتصاد از آن‌ جهت‌ بيمار است‌ كه‌ ارزش‌ پولي‌ ما سقوط‌ كرده‌ است‌. چون‌ بيش‌ از پشتوانه‌ نقود و جواهرات‌ موجود در خزانه‌ ما اسكناس‌ چاپ‌ شده‌ است‌ (استقراض‌ بانكي‌ دولت‌) و امروز كه‌ در جهان‌ صنعتي‌ صادرات‌ ارز آور به‌ عنوان‌ پشتوانه‌ اسكناس‌ جانشين‌ طلا و نقود و جواهرات‌ شده‌ است‌ ما صادرات‌ ارز آور كافي‌ نداريم‌ و علّت‌ اينكه‌ صادرات‌ ارز آور كافي‌ نداريم‌ اين‌ است‌ كه‌ توليدات‌ ما نامرغوب‌ است‌.
توليدات‌ كه‌ نامرغوب‌ باشد هم‌ مصرف‌ كننده‌ داخلي‌ نسبت‌ به‌ آن‌ بي‌ رغبت‌ مي‌شود و هم‌ در بازارهاي‌ خارجي‌ خريدار پيدا نمي‌كند و لذا نمي‌توانيم‌ از محل‌ صادرات‌ ارز كافي‌ براي‌ خريد كالاهاي‌ خارجي‌ سرمايه‌اي‌ و مصرفي‌ به‌ دست‌ آوريم‌.
مصرف‌ كننده داخلي‌ به‌ علّت‌ نا مرغوب‌ بودن‌ اجناس‌ داخلي‌ خريدار اجناس‌ خارجي‌ مي‌شود و چون‌ براي‌ واردات‌ اجناس‌ خارجي‌ نياز به‌ ارز است‌ واسطه‌ها و بازرگانان‌ خريدار ارز مي‌شوند و چون‌ ارز كافي‌ وارد كشور نمي‌شود زمينه‌ زمينه‌ عرضه‌ ارز در برابر تقاضا تنگ‌ مي‌شود و نرخ‌ ارز در برابر سقوط‌ ارزش‌ ريال‌ بالا مي‌رود و تورم‌ تشديد مي‌گردد و هزينه‌هاي‌ مردم‌ بيش‌ از قدرت‌ خريداري‌ آنها مي‌شود و نارضايتي‌ عمومي‌ ايجاد مي‌شود و نيروي‌ دافعه‌ انساني‌ تقويت‌ مي‌شود !
به‌ علّت‌ كمبود ارز و بالارفتن‌ قيمت‌ آن‌ كه‌ به‌ سقوط‌ ارزش‌ ريال‌ مي‌انجامد بحران‌ ايجاد مي‌شود و دولت‌ ناگزير مي‌گردد كه‌ براي‌ جلوگيري‌ از تشديد بحران‌ مبالغي‌ از ارزهايي‌ را كه‌ از محل‌ صادرات‌ نفت‌ و امثال‌ آن‌ بدست‌ آورده‌ است‌ به‌ بازار پول‌ تزريق‌ نمايد و ريال‌ بدست‌ آورد و آن‌ را به‌ مصرف‌ اضافه‌ حقوق‌ كاركنان‌ خود كه‌ به‌ علّت‌ فشار تورم‌ ناگزير از قبول‌ و تحمل‌ آن‌ مي‌شود بپردازد و با مصرف‌ ارز دولتي‌ در اين‌ قبيل‌ موارد از قدرت‌ خريد كالاهاي‌ سرمايه‌اي‌ براي‌ ايجاد تأسيسات‌ و كارخانه‌هاي‌ موّلد و اشتغالزا كاسته‌ مي‌شود و نرخ‌ بيكاري‌ افزايش‌ پيدا مي‌كند و بين‌ مقدار توليد و مصرف‌ شكاف‌ ايجاد مي‌شود و اين‌ حالت‌ نيز به‌ نوبه‌ خود نياز به‌ واردات‌ را تشديد مي‌كند !
بنابراين‌ فرار مغزها و بالارفتن‌ نرخ‌ توّرم‌ و بيكاري‌ و نارضايتي‌ عمومي‌ ناشي‌ از اقتصاد بيمار كشور است‌ و اقتصاد بيمار ناشي‌ از نا مرغوب‌ بودن‌ كالاها و توليدات‌ داخلي‌ است‌ و نامرغوب‌ بودن‌ كالاها ناشي‌ از فقر روحي‌ عمومي‌ است‌ و فقر روحي‌ ناشي‌ از مكتوم‌ ماندن‌ حقايق‌ دين‌ است‌ و اين‌ معني‌ ناشي‌ از ظاهر بيني‌ ما مي‌باشد كه‌ نمي‌توانيم‌ باور كنيم‌ كه‌ كلام‌ خداوند مي‌تواند با 77400 كلمه‌ رهنمود لازم‌ را به‌ تمام‌ مسايل‌ و مشكلات‌ مبتلا به‌ انسانها در تمام‌ طول‌ تاريخ‌، انقراض‌ نوع‌ و نژاد بيان‌ نمايد .
بديهي‌ است‌ كه‌ اگر ما اين‌ اسلامي‌ را كه‌ به‌ درستي‌ نمشناسيم‌ و به‌ آنچه‌ شناخته‌ايم‌ عمل‌ نمي‌كنيم‌ رها مي‌كرديم‌ و به‌ جامعه‌هاي‌ ماديگرا مي‌پيوستيم‌ لا اقل‌ ممكن‌ بود دنيايمان‌ تأمين‌ شود در حاليكه‌ در وضع‌ جاري‌....؟
براي‌ نمونه‌ ما قبول‌ نداريم‌ كه‌ كّل‌ قرآن‌ هدايت‌ است‌ و نمي‌دانيم‌ كه‌ خداوند هدايتهاي‌ مربوط‌ به‌ ايجاد يك‌ تمدّن‌ عظيم‌ ديني‌ (مدني‌) را عمدتاً در داستانهاي‌ يوسف‌، موسي‌، نوح‌، ابراهيم‌، داود، سليمان‌، ذوالقرنين‌، سيل‌ عرم‌ و امثال‌ اينها بيان‌ فرموده‌ است‌. و آنجا كه‌ به‌ نوح‌ در قرآني‌ كه‌ براي‌ ما نازل‌ فرموده‌ مي‌فرمايد: اصنع‌ الفلك‌ باَعيننا... و يا به‌ داود مي‌فرمايد: قدّر في‌ الّسرد وَ عملوا صالحاً انّي‌ بما تعملون‌ بصير - يا در مورد ذي‌ القرنين‌ مي‌فرمايد: انّا مكنّا له‌ُ في‌ الارض‌ آيتناه‌ُ من‌ كل‌ شي‌ء سبباًفاتبع‌ سبباً: ما به‌ نوح‌ فرموديم‌ كه‌ كشتي‌ را مطابق‌ صلاحديد ما بسازد...به‌ داود فرموديم‌ در اجزاء پوشش‌ دفاعي‌ كه‌ مي‌سازد اندازه‌ نگه‌ دارد (نكات‌ ايمني‌ و استاندارد لازم‌ را رعايت‌ كند) و كارها را به‌ بهترين‌ وجه‌ عملي‌ كنيد زيرا من‌ بر آنچه‌ مي‌كنيد نظارت‌ دارم‌ - و در مورد ذي‌ القرنين‌ مي‌فرمايد: ما امكانات‌ لازم‌ را در زمين‌ براي‌ او فراهم‌ كرديم‌ و ابزار و وسائل‌ بهره‌ گيري‌ از هر چيزي‌ را به‌ او داديم‌ (استعداد و ابتكار و فراهم‌ كردن‌ و ساختن‌ وسايل‌ لازم‌ را در نهاد و فطرت‌ او تعبيه‌ كرديم‌) و او هم‌ آنها را دنبال‌ كرد و..... 34/10 - 23/27 - 18/83 . امّا آنگاه‌ كه‌ ما كه‌ خود را پيرو قرآن‌ مي‌دانيم‌ و دست‌ به‌ صنعتي‌ مي‌زنيم‌ چرخ‌ دنده‌اي‌ مي‌سازيم‌ كه‌ وقتي‌ روي‌ ماشيني‌ بسته‌ شود با چند دور دنده‌ هايش‌ فرسوده‌ مي‌شود و از حيّز انتفاع‌ خارج‌ مي‌گردد تا صاحب‌ ماشين‌ به‌ تكاپو بيفتد و يك‌ چرخ‌ دنده خارجي‌ پيدا كند و جاي‌ آن‌ ببندد نه‌ از امكانات‌ خدادادي‌ استفاده‌ مي‌كنيم‌ و نه‌ استعدادهاي‌ خود را براي‌ تهّيه‌ وسايل‌ مورد نياز به‌ كار مي‌گيريم‌ خدا خدا مي‌گوييم‌ امّا در اعمال‌ و ساختارهاي‌ خود و دادو ستد با ديگران‌ او را ناظر نمي‌دانيم‌ اين‌ محدوده‌ را جاي‌ توضيح‌ بيش‌ از اين‌ نيست‌.
علل‌ فرار مغزها (و بطور كلي‌ مهاجرت‌ نيروها و استعدادها) را فوقاً بيان‌ كرديم‌ در حاليكه‌ به‌ اختصار كوشيديم‌ و ذيلاً به‌ آثار و پيامد فرار مغزها مي‌پردازيم‌ :
1- جريحه‌ دار شدن‌ عزّت‌ و غرور ملّي‌/ديني‌.
2- تقويت‌ غرور و نخوت‌ بيگانگان‌ و كمك‌ به‌ پيشبرد مدنيت‌ آنان‌ و توسعه‌ و تعميق‌ شكاف‌ بين‌ قطبهاي‌ صنعتي‌ و كشورهاي‌ عقب‌ افتاده‌ .
3- افتادن‌ زمام‌ امور توليدي‌ / صنعتي‌ و مديريتها به‌ دست‌ كم‌ استعدادها و نا مرغوب‌ ماندن‌ كالاهاي‌ توليدي‌ داخلي‌ به‌ علّت‌ نا آگاهي‌ دست‌ اندركاران‌ از آثار و علوم‌ و فن‌ آوريها در بهبود توليدات‌ و حقايق‌ و مقتضيات‌ جهان‌ علم‌ و اقتصاد و فنون‌ برق‌ آسا .
4- فرار بخش‌ قابل‌ توجهي‌ از سرمايه‌ ملي‌ به‌ همراه‌ مغزها و تشديد بيماري‌ اقتصادي‌ و متوقف‌ ماندن‌ رشد علمي‌ / صنعتي‌ / مديريتي‌ داخلي‌ و....
پيشنهادها
1- فرار مغزها و استعدادها امري‌ است‌ اجتناب‌ناپذير - اين‌ موضوع‌ بايد به‌ رسميّت‌ شناخته‌ شود و دولت‌ كنترل‌ آن‌ را به‌ دست‌ بگيرد و خود براي‌ كساني‌ كه‌ نمي‌توانند درداخل‌ به‌ كار بپردازند، در بازار جهاني‌ كار كار يابي‌ كند تا هم‌ ارتباط‌ آنان‌ به‌ كشور بر قرار بماند و هم‌ آزادانه‌ رفت‌ و آمد كنند و پس‌ اندازهاي‌ خود را در ميهن‌ خود به‌ جريان‌ بياندازند، يعني‌ به‌ يك‌ منبع‌ درآمد ارزي‌ تبديل‌ شوند.
2- قطبهاي‌ صنعتي‌ در جستجوي‌ نيروي‌ كار ارزان‌ هستند. بايد اقدام‌ شود تا بجاي‌ اينكه‌ قطبهاي‌ صنعتي‌ استعدادها را جذب‌ كنند، استعدادها صنعت‌ و تكنولژي‌ را جذب‌ نمايند. براي‌ رسيدن‌ به‌ آن‌ هدف‌ بايد تضمين‌ و امنيت‌ لازم‌ در برابر ملّي‌ شدن‌ و ساير خطرات‌ مربوط‌ به‌ سرمايه‌گزاريهاي‌ داخلي‌ و خارجي‌ از مجراي‌ قانوني‌ تأمين‌ گردد تا هم‌ سرمايه‌ هايي‌ كه‌ فرار كرده‌اند بر گردند و هم‌ سرمايه‌ گزاران‌ خارجي‌ جرأت‌ سرمايه‌ گزاري‌ كلان‌ و ايجاد صنايع‌ بزرگ‌ را در كشور ما پيدا كنند تا بدينترتيب‌ هم‌ كار ايجاد گردد و هم‌ صنعت‌ و فن‌ آوري‌ وارد شود.
3- از همه‌ مهمتر اينكه‌ دولت‌ بايد تمام‌ توان‌ خود را مصروف‌ تشويق‌ و ترغيب‌ و هدايت‌ توليد كنندگان‌ به‌ بهتر كردن‌ هر چه‌ بيشتر كيفيت‌ توليدات‌ خود بنمايد تا هم‌ مصرف‌ كنندگان‌ داخلي‌ به‌ مصرف‌ كالاهاي‌ داخلي‌ راغب‌ شوند و هم‌ بتدريج‌ اعتماد بازارهاي‌ خارجي‌ به‌ كالاهاي‌ ايراني‌ بيشتر شود - اين‌ موضوع‌ سبب‌ خواهد شد تا بطور مستمر از صدور و خروج‌ ارزهاي‌ تحصيلي‌ كاسته‌ شود و در برابر صدور كالاهاي‌ ايراني‌ ارز وارد گردد و ارزهايي‌ كه‌ بدين‌ ترتيب‌ تأمين‌ مي‌شود و آنچه‌ به‌ علّت‌ منتفي‌ شدن‌ ضرورت‌ تزريق‌ ارزهاي‌ دولتي‌ به‌ بازار ذخيره‌ مي‌شود براي‌ ايجاد تأسيسات‌ توليدي‌ اشتغالزا مصرف‌ شود و بدين‌ طريق‌ مشكلات‌ بيكاري‌ كمتر و از جزيان‌ خروج‌ مغزها كاسته‌ شود. بايد قبول‌ كرد كه‌ ايجاد يك‌ نهضت‌ بالا بردن‌ كيفيت‌ كالاهاي‌ توليدي‌ در سالمسازي‌ اقتصاد و ايجاد اشتغال‌ و بهبود وضع‌ عمومي‌ مردم‌ معجزه‌ آفرين‌ است‌ .

تمام حقوق این سایت متعلق به آقای ناظم الرعایا می باشد.
طراحی و اجرا توسط شرکت فرابرد شبکه