SHAMAMEH.ORG

توسعه سیاسی 5

براي‌ مسلمان‌ دو خانه‌ حرم‌ است‌ يكي‌ خانه‌ خدا، ديگري‌ خانه‌ خود شخص‌. خانه‌ شخص‌ محدوده‌ سلطنت‌ اوست‌ .الناس‌ مُسَلَطُون‌َ با موالهم‌ وَاَنفُسهم‌ . كسي‌ درهيچ‌ شرايطي‌ حّق‌ ورود به‌ خانه‌ كسي‌ راندارد مگر بااجازه‌ خود صاحبخانه‌ بنابراين‌ هركسي‌ درخانه‌ خود آزادي‌ كامل‌ دارد، مگراينكه‌ براي‌ كسي‌ مزاحمت‌ ايجاد كرده‌ باشد: يا اَيّها الَذين‌ آمنوا لا تَخُلوابيوتاً غَيرَبيوتكم‌ حتّي‌ تستأنسوُا و تُسَلَّموا عَلي‌ اَهلها..... ـ وَاذا قيل‌َ لَكُم‌ ارجعوا فاَرَجعوا..... : اي‌ كساني‌ كه‌ ايمان‌ آورده‌ايد به‌ خانه‌هائي‌ غير از خانه خود وارد نشويد مگر اينكه‌ اجازه‌ گرفته‌ باشيد و به‌ اهل‌ آن‌ خانه‌ و به‌ اهل‌ خانه‌ ها سلام‌ كنيد (صلح‌ و صفا و بي‌ آزار بودن‌ خود را به‌ اهل‌ خانه‌ اعلام‌ كنيد)..... ـ و اگر (با وجود كسب‌ اجازه‌ و در صلح‌ و صفا بودن‌ باز هم‌ صاحبخانه‌) گفت‌ به‌ شما: برگرديد پس‌ ( بيدرنگ‌ ) برگرديد ـ در خانه‌ نمانيد..... 27 و2824 اين‌ پاكيزه‌ترين‌ روش‌ براي‌ شماست‌ و بدانيد كه‌ خداوند به‌ كارهايي‌ كه‌ ميكنيد آگاه‌ است‌ .
بنابراين‌، اين‌ رفتار اسلامي‌ نيست‌ كه‌ هر كس‌ يا هر گروهي‌ با هر بهانه‌ كوچكي‌ وارد حَرَم‌ امن‌ يعني‌ خانه‌ مردم‌ بشوند و آرامش‌ آنانرا سلب‌ كنند ـ حتي‌ قضّات‌ هم‌ بايد صدور اجازه‌ ورود به‌ خانه‌ ديگران‌ را، حتّي‌ در موارد بحراني‌ و حياتي‌، با تأمل‌ بسيار صادر نمايند نه‌ هر مأموري‌ نزد قاضي‌ رفت‌ براي‌ هر كار كوچكي‌ با كسب‌ اجازه‌ برگردد و آسايش‌ اهل‌ خانه‌ را مختل‌ نمايد!
پس‌ در محدوده‌ خانه‌ براي‌ اهل‌ خانه‌ بايد آسايش‌ و امنيّت‌ كامل‌ تأمين‌ گردد و در خارج‌ از خانه‌ها بخصوص‌ در راهها، اماكن‌، و فضاهاي‌ نامحدود عمومي‌ بايد آسايش‌ و آزادي‌ همگان‌ با رعايت‌ حقوق‌ متقابل‌ توسط‌ افراد مراعات‌ گردد .
انسان‌ فطرتاًپاك‌ و بيگناه‌ آفريده‌ ميشود و بايد پاك‌ و بيگناه‌ شمرده‌ شود مگر اينكه‌ خلاف‌ آن‌ به‌ اثبات‌ برسد. بنابراين‌ هيچ‌ انساني‌ نبايد (بخصوص‌ با ارتكاب‌ خطاهاي‌ كوچك‌) پيوسته‌ درمظان‌ اتّهام‌ باشدو پرونده‌هاي‌ سياه‌ بر عليه‌ آنان‌ تشكيل‌ شود و آينده‌ آنها تاريك‌ و ادامه‌ زندگي‌ دشوار شود :يا ايُّهاالّذين‌ آمَنو اجتَنبوُا كثيراً من‌ّ الظِّن‌ ان‌ِّ بَعض‌َ الّظن‌ اثم‌ وَ لا تَجَسِّسوُا...... :ـ اي‌ كساني‌ كه‌ ايمان‌ آورده‌ايد از بد گماني‌ كناره‌ گيري‌ كنيد زيرا بعضي‌ بد گماني‌ خود گناه‌ است‌ و از تجسُّس‌ و تفتيش‌ بپرهيزيد..... 1249. بنابراين‌ خيال‌ مردم‌ بايد از اينكه‌ مورد بد گماني‌ و تجسس‌ّ هستند آزاد باشند تا يك‌ آرامش‌ خاطر همگاني‌ و خوشبيني‌ نسبت‌ به‌ نهادهاي‌ امنيتي‌ و اطلاعاتي‌ بوجود آيد.
وجود اختلاف‌ بين‌ مردم‌ يك‌ امر كاملاً طبيعي‌ و فطري‌ است‌، مردم‌ به‌ طور فيزيكي‌ و نسبت‌ به‌ امور بالا سري‌ و سرنوشت‌ ساز ميتوانند متّحد شوند ولي‌ در (عقايد و آراء و سلايق‌ فطرتاً نميتوانند وحدت‌ نظر داشته‌ باشند: وَلَو شاءَ رَبُّك‌َ لَجَعَل‌َ الّناس‌َ اُمِّه‌ً واحدَه‌ً وَلا يَزالوُن‌ مُختَلفين‌ ـ الّا من‌َ رَحم‌َ رَبُّك‌َ وَلذالك‌َ خَلَقَهُم‌ وَ تَمّت‌ كَلَمَه‌ُ رَبَّك‌َ.... اگر پروردگارت‌ ميخواست‌ مسلّماً مردم‌ را يك‌ امّت‌ واحده‌ قرار ميداد (ولي‌ آنان‌ را با فطرتي‌ آفريده‌ است‌) كه‌ هميشه‌ اختلاف‌ داشته‌ باشند - مگر كسيكه‌ رحمت‌ خداوند شامل‌ او بشود، و براي‌ همين‌ هم‌ آنان‌ را آفريده‌ است‌ (كه‌ اختلاف‌ داشته‌ باشند )سخن‌ پروردگارت‌ تمام‌ شد - (چون‌ و چرا و بگو مگو ندارد) 120-11911 .
پس‌ اختلاف‌ عقيده‌ و آراء و سليقه‌ها فطرتي‌ است‌ كه‌ خداوند در نهاد بندگان‌ خود تعبيه‌ فرموده‌ است‌ و براي‌ تضارب‌ افكار و آراء كه‌ باعث‌ گسترش‌ شعاع‌ انديشه‌ها و مقدمه‌ و اساس‌ تكامل‌ و توسعه فرهنگ‌ و دانش‌ و مدنيّت‌ است‌ نهايت‌ ضرورت‌ را دارد. خداوند پيامبران‌ را نفرستاده‌ تا وحدت‌ افكار و آراء بوجود آورند بلكه‌ فرستاد تا در اختلافات‌ قضاوت‌ كنند و آنها را بسوي‌ اهداف‌ نظام‌ جهت‌ دهند آيات‌ در اين‌ خصو ص‌ بسيار است‌ كه‌ در اين‌ محدوده‌ نميتوانيم‌ متعرض‌ آنها بشويم‌. پس‌ آزادي‌ انديشه‌ و بيان‌ يك‌ حق‌ فطري‌ انسانها ميباشد و براي‌ توسعه‌ فرهنگ‌ و تمدّن‌ نهايت‌ ضرورت‌ را دارد آزادي‌ انديشه‌ و بيان‌ حتّي‌ در تجزيه‌ و تحليل‌ آيات‌ آسماني‌ هم‌ مجاز بلكه‌ از شرايط‌ ايمان‌ ميباشد:وَالّذين‌َ اذا ذُكَّروا بآيات‌رَبَّهم‌ لم‌ يَخروا عَلَيها صما وَعُمياناً: (و بند گان‌ راستين‌ خداوند رحمان‌) كساني‌ هستند كه‌ اگر به‌ آيات‌ پروردگارشان‌ هم‌ توجّه‌ داده‌ شوند مانند كران‌ و كوران‌ در برابر آنها به‌ خاك‌ نمي‌افتند 7325 يعني‌ چشم‌ و گوش‌ خود را باز ميكنند تا مقصود گوينده‌ را و مفهوم‌ حقيقي‌ آيات‌ را بخوبي‌ ادراك‌ كنند و سپس‌ تصميم‌ بگيرند كه‌ آنانرا بپذيرند يا نپذيرند و فرقي‌ هم‌ نميكند كه‌ گوينده‌ كيست‌ و از چه‌ موضعي‌ آيات‌ را مطرح‌ مينمايد - مؤمن‌ واقعي‌ بايد و حق‌ دارد كه‌ هر چيزي‌ را حتّي‌ تذكار آيات‌ را با نظر انتقادي‌ مورد توجّه‌ قرار دهد و با دهاء و ذكاوت‌ و فراست‌ تصميم‌ بگيرد .
پس‌ انتقاد يك‌ حق‌ مسلّم‌ است‌ كه‌ خداوند آنرا امضاء فرموده‌ است‌
آنچه‌ فوقاً عرضه‌ داشتيم‌ پاره‌اي‌ از حقوق‌ فطري‌ است‌ كه‌ خداوند بصراحت‌ در حّق‌ بندگان‌ خود مسلّم‌ فرموده‌ است‌ و براي‌ نمونه‌ بيان‌ گرديد .
براي‌ توسعه‌ سياسي‌ كه‌ بايد بر اساس‌ رهنمودهاي‌ قرآن‌ كريم‌ بنياد نهاده‌ شود بايد اينقبيل‌ حقوق‌ فطري‌ و شرعي‌ با تأمّل‌ و تدّبير بسيار دقيق‌ در قرآن‌ كريم‌ استخراج‌ شود و ملاك‌ عمل‌ قرار گيرد تا نيازي‌ به‌ دريوزگي‌ از مكاتيب‌ ديگر نباشد .مسلّم‌ است‌ كه‌ چون‌ تا كنون‌ يك‌ كار عملي‌ و آكادميك‌ در اينخصوص‌ انجام‌ نگرفته‌ است‌ شروع‌ و انجام‌ كار آسان‌ نخواهد بود امّا امري‌ است‌ كه‌ در هر صورت‌ بايد زماني‌ آغاز و انجام‌ شود .
جواز اصل‌ و كلام‌ فصل‌ تمام‌ اين‌ امور نيز سه‌ كلمه معجزه‌ آساي‌ " و اَمرَهُم‌ شوري‌ بَينَهُم‌ " ميباشد .
در اين‌ سه‌ كلمه‌، حكم‌ قاطع‌ پروردگار بر جواز ايجاد تشكّلها در تمام‌ نهادها، سازمانها، اجتماعات‌، كارخانه‌ها و مؤسّسات‌ و شركتها و مراكز و استانها و شهرها و بخشها و دهات‌ و بطور كلي‌ هر جمع‌ و گروهي‌ كه‌ امري‌ از امور نظام‌ اسلامي‌ را بر عهده‌ دارد - صادر گرديده‌ است‌ وَاَمرَهُم‌ شوري‌ بَينَهُم‌. كه‌ خوشبختانه‌ اخيراً و با موفقيت‌، انتخابات‌ شوري‌ شهرها و روستاها انجام‌ گرديد و فعاليتهاي‌ خود را شروع‌ كردند در يك‌ نظام‌ اسلامي‌ ،هر صنفي‌ هر گروهي‌، هر مؤسسه‌ و كارخانه‌ هر بازار و تجارت‌ و كسب‌ و كاري‌، هر گروه‌ تعليماتي‌ / آموزشي‌ هر سازمان‌ تخصّصي‌ تحقيقاتي‌ و فرهنگي‌ و....... ميتواند و حق‌ دارد يك‌ تشكّل‌ شورايي‌ براي‌ پيشبرد امور خود و اجتماع‌ و نظام‌ تأسيس‌ نمايد .
چه‌ داعي‌ هست‌ كه‌ تشكّلها با نام‌ حزب‌ ايجاد گردند كه‌ نه‌ در قرآن‌ تعريف‌ خوبي‌ از آنها گرديده‌ و نه‌ در ايران‌ و جهان‌ سابقه‌ خوبي‌ بر جاي‌ گذاشته‌اند، در حاليكه‌ تشكّلهاي‌ شورايي‌ نيز ميتوانند هر نقش‌ مثبتي‌ كه‌ احزاب‌ در نظامها اجرا ميكنند در يك‌ زمينه‌ كاري‌ گسترده‌تر و هماهنگ‌ تر با نظام‌ دين‌ برعهده‌ بگيرند .
براي‌ نمونه‌ يك‌ تشكّل‌ سياسي‌ / ديني‌ هم‌ ميتواند رُل‌ مخالف‌ را در نقد سياست‌ حكومت‌ بدست‌ بگيرد و بتدريج‌ تجارب‌ و آمادگي‌ لازم‌ را براي‌ احراز اكثريت‌ در اشغال‌ كرسيهاي‌ مجلس‌ شوري‌ وكرسيها و مقامات‌ كليدي‌ ديگر تحصيل‌ نمايد و در توسعه‌ سياسي‌ مؤثر واقع‌ شود .
چه‌ عيبي‌ دارد كه‌ مثلاً يك‌ كانون‌ تخصصي‌ / سياسي‌ در هر دانشكده‌ و با مركزيت‌ دانشگاهها براي‌ مشاركت‌ اساتيد و در مقياسي‌ ديگر براي‌ مشاركت‌ دانشجويان‌ تشكيل‌ گردد و يا به‌ كانون‌ مهندسان‌ يا نظام‌ پزشكي‌ هم‌ فرصت‌ مشاركت‌ سياسي‌ داده‌ شود و..... تا هم‌ در امور توسعه‌ تخصّصي‌ خود تبادل‌ نظر و اقدام‌ نمايند و هم‌ چكيده‌ و لّب‌ دست‌ آوردهارا براي‌ مشاركت‌ در توسعه عمومي‌ نظام‌ عرضه‌ نمايند ؟
باري‌، يك‌ نظام‌ اسلامي‌ بايد در اجراي‌ مفاد آيه‌ 1422 و آيات‌ ديگر بكوشد تا بين‌ جهانيان‌ "وسط‌" و نمونه‌ و اسوه‌ باشد نه‌ كناره‌ گير و پيرو و تابع‌ - تا بتواند به‌ خلاقيت‌ و ترقي‌ و تعالي‌ و عزّت‌ و اقتدار برسد:العزَه‌ُ لله وَلرَسُوله‌ وَ للمُومنين‌ .

تمام حقوق این سایت متعلق به آقای ناظم الرعایا می باشد.
طراحی و اجرا توسط شرکت فرابرد شبکه