سلام بر بهار وگل بهار موسم بر پایی سلام گلست
نسیم صبحگهان قلصد پیام گاست
اکر به کوه و درو دشت سبزه روییدست
زنازوعشوه گریهای صبح وشام گلست
هزار و کبک و تذرو ار ترانه میخوانند
خطابه هاست که عنوانشان بنام گلست
نسیم اگر به تن غنچه غلغلک آرد
پی گشودن لبخند ناتمام گاست
طبق طبق گل اگر عطر ناب میپاشد
عجب مدار که این شیوه ومرام گلست
بیا ببین به گلستان هزار حقه زر
نهفته در پس لبهای لعل فام گاست
به هر لبی بنشیند تبسمی زیبا
که باز تاب لطیفی ز ابتسام گاست
مرا دلیست که بر سینه مشت میکوبد
ولی چو بوی گلش راشنید رام گلست
هزار حیف که هرجا گلیست خاری هست
گلست دام دل ما وخار دام گلست
برای هرکه در این روزگار امیدی هست
مرا دوام بهار و در آن دوام گلست
زبان چو غنچه به کامم نگاه دارم به
که گوس بد شنوا پاره از کلام گلست
به بردباری ناظم ز نیش خار مخند
زبانش ار نبریدم به احترام گلست
Title 1
|
|
Title 2
|
Text 1 |
|
Text 2 |