آیا خداوند از روی نیاز هستی را آفریده است
خداوند جامع مطلق تمام صفات مثبت فیاض و اعلای مافوق تصور است که به اراده وخواست او جل حلا له در فیضان وجریان تظاهر و کردار ازلی و ابدی هستند و خلاصتا در حدیث شریف و مشهور "کنز " بیان گردیده است که در پاسخ به حضرت داوود (ع) که عرض کرد : "یا رب لماذا خلقت الخلق ؟ برای چه هستی را آفریدی ؟ " فرموده است : "کنت کنزا مخفیا فاحببت ان اعرف فخلقت الخلق لاعرف" :-من گنجی پنهان میباشم که دوست داشتم (ودارم) شناخته شوم هستی را (که انسان هم ارآن جمله است )بیافریدم تا شناخته شوم".
بنا براین خداوند نه از روی نیاز بلکه برمبنای فیاض بودن هستی را بیافریده وآنرا آیینه وار تجلیگاه صفات خود قرارداده است وپیوسته نیز درکار گسترش آن میباشد.هستی در نظام محو واثبات هستی کنونی از نظامها ی محو واثبات شده پیشین که یکی پس ااز دیگری باگشوده و درهم پیچیده شدنها پدیدار شده ودر نهایت این نظانم نیز درهم پیچیده خواهد شد که الی الابد تکرار میشود .. و بنا بر این محاسبه عمر برای آن جر وهم وخیال چیزی نبست= سوره 21 انبياء ميفرمايد : يوم نطوي السّماء كطّي السّجلّ للكتب كما بدأنا اوّل خلق نعيده وعداً علينا انّا كنّا فاعلين: ـ روزي فرا ميرسد كه آسمان را مانند طوماري كه براي كتابت است در هم ميپيچيم و برش ميگردانيم به همان حالتي كه درآغاز ايجادش كرديم، اين وعدهيي است بر عهده ما و مسلّماً آن را انجام ميدهيم از اين آيه به خوبي معلوم ميشود كه آسمانهاي فعلي –یا هستی در بدو امر مانند طوماري به هم پيچيده بوده است، يعني كهكشانها و سحابيها وکل آن كه مشتمل بر ستارگان و ثوابت و سيّارات من جمله زمين ميباشد محو و ناپيدا بوده است همان گونه كه خطوط و كلمات و نقاط يك طوماري كه بر هم پيچيده شده است مستور و ناپيدا ميباشند (امّا وجود دارند)، و خداوند طومار آسمان را باز كرده و محتواي آن را در شكل موجود آشکار و قابل ديدن فرموده است. همين آسمانها را در پايان دوره يا عمري كه براي آنها مقرر فرموده است دوباره مانند طومار در هم ميپيچد و نتيجتاً آنچه بر اين فضاي عظيم هستی ثبت و نقش فرموده است محو و ناپيدا خواهد شد امّا «طومار گونه» هر چه در محتوا دارد ثابت باقي ميماند تا پس از دوراني كه مبتني بر خواست و تقدير خداوند است مجدداً باز گشوده و ظاهر گردد، او جّل جلاله هستی را در ابتداء امر به صورت يك طومار براي گشوده شدن و در هم پيچيده شدن¬هاي مكرّر در نظام «محو و اثبات و تثبيت» بوجود آورده و در وضع فعلي رو به پيچيده شدن است پس از اين كه آن را گشوده است: نطوي السّماء كطّي السّجل لِلكتب كما بدأنا اوّل خلق نعيده وعداً علينا ... و توجّه به ما تري في خلق الرّحمن من تفاوت : در نظام آفرينش خداوند مهربان تفاوتي نمي¬بيني (اصل توحيد نظام). چون هستي تجلّي گاه وجود آفريننده استو آفريدگار ازلي و ابدي است و وجود او جّل جلاله هميشه بوده و خواهد بود هميشه تجلّي داشته و خواهد داشت و لذا هستي هم هميشه بوده و هميشه در جریان سیر بسوی کمال خواهد بود فرقي كه هست وجود هستي قائم به آفريننده است امّا وجود آفرينننده قائم به ذات است. و وجود خداوند لايتغيّر است امّا وجود هستي در نظام محو واثبات وتکامل متغيّر است. نيستي مطلقاً وجود ندارد و هستي معدوم نمي¬شود و در قرآن كريم هم ذكري از «عدم» و مشتقات آن به ميان نيامده است و كلماتي هم كه با نامهاي فوت، موت، فنا، هلاكت و امثال آنها بيان شده است مفاهيمی ديگر از كلمة محو و امحاء مي¬باشند كه در نظام «اصل محو و اثبات و تثبيت» قابليّت فهم و ادراك پيدا مي¬كنند ـ