حق وباطل نویسنده :- جعفر ناظم رعایا
آنچه راعزیزان تذکر داده اند بنده هم باور دارم و با تمام وجود آن را احساس میکنم آری حق وجود دارد اما باطل آن را از میدان فعالیت بیرون رانده و میدان را به تصرف خود درآورده است آنچنانکه در حق علی علیهالسلام انجام شد . تا اینجای قضیه چون جهان ما جهان تعارض و برخورد اضداد است یک امر طبیعی میباشد اما مشکل این است که باطل لباس حق میپوشد و به خودنمایی و فریب کاری میپردازد و سلطه خود را گسترش میدهد و نگهداری میکند ولی حق چون بر حق است فطرتا نمیتواند لباس باطل بپوشد و با باطل به ستیز د . پس باطل هم از قدرت خود بهره میگیرد وهم از نیروی حق که لباس آن را پوشیده است. علاوه بر این چون لباس حق را پوشیده است جویندگا ن حثق که میخواهند که به طرفداری از آن برخیزند امر یا بسیار مشکل میشود یا فریب باطل را میخورند که لباس حق راهم پوشیده است .وبنا بر این طرفداران باطل بسیار میشوند و براساس عرف زمان هم حق به اکثریت داده میشود که از اساس باطل است وآنگاه نیز که به تدریج و در عمل فر یبکاری باطل آشکار میگردد- گرایندگان به باطل که از مزایای طرفداری از آن بهرهمند شده اند نمیتوانند به سوی حقیقت برگرندد چون مزایای آنها دچار مخاطره میگردد .نمونه بارز همین آقای فلان میباشد که با وجودی که قلباً حق رابه علی و خانواده او علیهمالسلام داده است اما در ععمل و آشکارا اعتراف به خطای پیشین و اقرار به پذیرفتن مذهب شیعه نکرده است .همین گونه اند دیگران که بعضاً قبول دارند که حق چیزی دیگر است اما این را هم با تمام وجود احساس میکنند که از قبل باطل به منافعی دست یافته اند که از دست دادن آنها مشکلاتی بسیار به وجود میآورد که بیش از توان تحمل شان میباشد- بنابراین بهناچار در خدمت باطل باقی میما نند. بنده نیز مبدانم که نقل اعترافات آقای فلان نه درجه ای بر شا ن علی میافزاید و نه مرهمی بر دل ریش حق طلبان میگذارد اما اگر گاهی به بهانهای نامی از حق نبریم پس در این دنیا چه کاره ایم > نه از مزایای باطل برخورداریم ونه به طرفداری از حق سزاوار خسرالدنیا و الآخره ذلک هو الخسران المبین