سپاهی ,بسیجی, سلام و درود
یکی ناجوانمرد گم کرده راه به سر داشت معحر بجای کلاه .
به نامرد می حیله بنیاد کرد به قوم عرب ظلم و بیداد کرد *
ستاند از ولینعمت خود مقام به جایی که اوبود بنهاند کام
به آیین و فرهنگ زد پشت پا رواها همه شد از او ناروا
بسی مکر و تدلیس و تفتین نمود که تا بعث را وارث دین نمود
پس او بعثیانرا بنیرنگ و زور نشانید بر رتق و فتق امور
همه مال ملت به یغما گرفت همه خون ز رگهای آنها گرفت
عراق عرب را چو وبران نمود پس آنگاه آهنگ ایران نمود
گمان کرد ایران پس از انقلاب نیارد دهد بر تهاجم جواب
به یک هفته گردد دچار شکست پس ایرانزمین سهل آبد بدست
چو بر خویشتن سخت مغرور بود از اندیشه و از خرد دور بود
ندانست این جا که ایران بود کنام پلنگان وشیران بود
در اینجاست دین و بسیج و سپاه واز آنهاست روزمهاجم سیاه
نه اش تکیه باشد به بیگانگان نه اش بیم ازدیو و دیوانگان
به نیروی دین وخداوند خویش کند مغز خصم بد اندیش رپش
به رزم بسیجیانه صدام چیست به نزدسپاهی عموسام کیست
پس اورا بقدرت از ایران براند بخواری بخاک سیاهش نشاند
بسیجی آماده جان به کف زدند تیر تدبیر را برهدف
در ایران سپاه و بسیجی چوهسب شود هرتجاوز دچار شکست
سپاه وبسیجی نتر سد زکس بود فانتوم در نگاهش مگس
اگرچپ نگاهی به فانتوم کند ا ز این آسمان گور خود گم کند
نترسد خدا ترس از اشتلم نه از شیمیایی نه بمب اتم
نهنگ شناور به دریای فارس نترسد ,سگ عوعو کند یا که پارس
ابر اسمانها عقابست او فراز چکاد آقتابست ااو
فرامرز هارا بهین پایش است برو بوم از او در آسایش است
کنند روز و شب با دل و جان پاک نگهبانی کامل از آب و خاک
بگو با تجاوز گر پست شوم بترس و مکن ثصد این مرز و بوم
که این سرزمین نامش ایران بود پرستار اسلام و ایمان بود
پی پاکسازی کند انقلاب که بد خواه ,وا مانند از خوردو خواب
در ایران دفاع مقدس بود نه جولانگه خصمم ناکس بود
نه این هفته تنهاست آمادهباش هماره بسیجینماید تلاش
کز این سرزمین پاسداری کند برائین مردم مداری کند
پس این بنده ,ناظم! سراید سرود همی بر سپاهی , بسیجی درود