در وصف علی علیه السلام
ای شاه نجف شوم فدایت در سینه دلم تپدبرایت
ای گوهر گنج آفرینش بنموده خدا تو را گزینش
بر فاطمه شد چوگا ه زادن باری چو تو بر زمین نهادن
فرمودخدا فرشتگان را باشند پذیره زایمان را
دیوار ه کعبه را درانند تا مادر تو در آن نشانند
آنجا به جهان تو پا نهادی در خانه او تو خانه زادی
در کسب شرف یکانه ای تو در سایه اهل خانه ای تو
معنای درست "هل اتی"ای مصداق حدیث "لا فتی" ای
در بیکسیت خدا کست شد پیغمبر او مدر ست شد
او بود رسول حی داور هستی تو پیمبر پیمبر
ز هرای بتول همسر توست قران کریم دفتر توست
تو کاتب وحی آسمانی اسرار وجود را تو دانی
هر جا که نفاق و کفروکین بود شمشیر تو جان پناه دین بود
بتها همه سرنگون تو کردی خودکامه کسان زبون تو کردی
تا بت نبود به کعبه دیگر رفتی سرشانه پیمبر
شد"نو ر فراز نور "معنا حیران همگان شدند و هم ما
لات و هبل و منا ت وعزی باقدرت د ین شکستی آنجا
وصف تو چنانکه هست وساید ازقرت بنده بر نیاید
و صفی که تورا سزد خداگفت زان بیش کسی نگفت ونشنقت
ای شیعه بناز بر امامت تاسکه زند جهان به نامت
سراینده جعفر ناظم رعایا ذوب در ولای علی
به بوته دلم آتش زن ای خدای علی که هستیم بشود ذوب در ولای علی
گرانبها شود و پاک گوهر جانی که خورد ذوب وجودش به کیمیای علی
میان باطل وحق صاحب نظر گردد چو دیده سرمه ستا ند زخاک یای علی
نگویم اینکه شود جان عالمی بفدات ولیک جان وروان خودم فدای علی
نی وجود سراید ترانه توحید زنای حضرت پیغمبر و نوای علی
کسی نگفت که چون خانه ساخت ابراهیم غرض برای خدا بود یا برای علی
اگر برای خدا بود از چه فاطمه رفت در آن بزاد علی را که شد سرای علی
چه راز بود شبانگاه هجرت احمد که گشت بستر پاک رسول جای علی
درید پرده ظلمت زذوالفقار علی پرید خفته غفلت زهوی وهای علی
در آن دلی که چو آیینه است میتا بد جمال حضرت پیغمبر و نمای علی
کسی نگشت به دریای دین بهین غواص پس از جناب رسول خدا سوای علی
مرا چه باک زاهوال روز رستاخیز چو سایه میخزم آرام در قفای علی
هرآن دلی بتپد در هوای دلداری دم است وباز دم ناظم از هوای علی