و ان من شيء الاّ عندنا خزائنه و ما ننزله الا بقدر معلوم : (21 حجر)
طبق تعاريف قرآن، اصل تنزيل به اين معني است كه ايجاد آفرينش و گسترش و تكميل آن تدريجي است، چنان چه آيه عنوان بحث همين معني را افاده مينمايد.
و آيه 47 ذاريات نيز ميفرمايد: والسّماء بنيناها بايد و انّا لموسعون : و آسمان را با نيروئي عظيم بنا نهاديم (آفريديم) و تأكيد ميكنيم كه (پيوسته) آن را گسترش ميدهيم. اين در حالي است كه كيهانشناسان معتقدند كه هستي با يك انفجار عظيم (BIG BANG)به وجود آمده و با سرعت حيرت آوري در حال گسترش و پراكندگي است، به نحوي كه مواد آن به بيرون از مرز (؟) آن فرو خواهد ريخت و نابود خواهد شد:
ما قبلاً نيز اشاره كرديم كه گسترش هستي مطابق آيه 47 ذاريات درست است امّا ساير جنبههاي قضيّه هرگز، زير مطابق آيه 21 حجر خزانه و پشتوانة نيازمنديهاي ناشي از گسترش هستي، نزد خداوند است و پيوسته، عيناً مانند خود ما انسانها كه در حال رشد و زندگي تغذيه ميشويم. «اصل توحيد نظام» ، هستي نيز كه در حال رشد و گسترس است تغذيه و تكميل خواهد شد، و نيز مطابق اصل توحيد نظام آفرينش، همان گونه كه خود ما به تدريج بوجود آمدهايم كيهان نيز به تدريج به وجود آمده و لذا فرضيه BIG BANG بياعتبار است.
و نيز، همان گونه كه هرچه بميرد نابود نميشود بلكه مردة آن تظاهر پيدا ميكند، هستي يا كيهان هم روزي خواهد مرد: «اصل تهالك» اما نابود نخواهد شد. چون اصولاً نيستي مطلقاً بيمعني است.
آفريننده هميشه هست، و لذا آفرينش هم كه تجلّي وجود آفريننده است، به تبع، وجود ابدي خواهد داشت، امّا محو و اثبات دارد:
يمحو الله ما يشاء و يثبت و عنده امّ الكتاب.
آية 7 روم ميفرمايد : اولم يتفكّروا في انفسهم ما خلق الله السّموات و لارض و ما بينهما الاّ بالحق و اجل مسمّي ... آيا نزد خود نميانديشند كه خداوند آسمانها و زمين و آنچه بين آنها است را نيافريد مگر براي مقصودي درست و زماني مشخّص ...
علاوه بر اين كه خود آيه از جميع جهات لازم به تحقق و تدبّر بسيار دارد. آنچه مورد نظر ما ميباشد جمله : و ما بينهما در اين آيه و آيات مشابه است.
توضيح اين كه همگان، به خصوص كيهان شناسان، هستي را عبارت از اجرام سماوي ميدانند كه در شكل سيّارات و ثوابت و كهكشانها و سحابيها با جوّ مربوطه در يك فضاي خالي عظيم، و در تأثير يك جاذبه عمومي، در حال گردش هستند، و فضاي عظيم مابين اين اجرام را خلاء يعني «بيچيز» مينامند، و بنابراين، براي تحقيق پيرامون خود اين فضاي عظيم و به ظاهر خالي، وقتي صرف نميكنند.
اين رويه درست مانند رويّه درياشناساني است كه در تحقيقات خود به موجوداتي كه در دريا شناورند اهتمام ورزند و كاري به خود دريا نداشته باشند!
در ايه مذكور (7 روم) آسمانها و زمين در مثل مانند جانوراني است كه در دريا شناوراند و جملة و ما بينهما مشابه آبهايي است كه خود دريا را پر كرده است. حال خود دريا موضوعي قابل تحقيق است يا نه، خود مسئله اي است؟
اگر ما لختي بينديشيم به اين نكته توجّه ميكنيم كه عظيمترين مخلوقي كه خداوند آفريده است مكان است، يعني همين چيزي كه اجرام سماوي را در آن جاي داده و به گردش واداشته است، و در اين آيه مورد بحث از آن با جملة «و ما بينهما» ياد گرده است.
و نيز به اين انديشه فرو ميرويم كه قبل از آفرينش كه اين مكان هم وجود نداشته وضع چگونه بوده است؟ و در اين صورت است كه متوجّه عظمت خلاء يا مكان ميشويم، و با توجّه به همين نكات مهّم و مذكور در قرآن است كه ميگوييم قرآن فوق علمي است و به علوم آينده جهت خواهد داد، و هدايت را به عهده خواهد گرفت، چون به دانشمندان تفهيم خواهد كرد كه خلاء را چيزي مهمتر از فاصله بين اجرام بشماريد و آن را في نفسه مورد مطالعه و تحقيق قرار دهيد.
تا توجّه فرمائيد كه ما بعضي از تذكّرات را از نزد خود بيان نميكنيم، براي نمونه توجّه خواننده عزيز را به ذيل آيه 90 نمل كه در بيان حركت عمومي نازل شده است جلب نماييم : انّه خبير بما تفعلون : پس از اين كه خداوند توجّه مسلمانان را به وجود يك حركت عمومي جلب فرموده است ميفرمايد : مسلّم بدانيد كه خداوند از آنچه ميكنيد آگاه است، يعني ما سرفصل دانش را برايتان بيان داشتيم و اكنون نحوة برخورد شما را با اين موضوع زير نظر داريم تا ببينيم چه خواهيد كرد؟
براي روشنتر شدن مفهوم اصل تنزيل ميتوان انسان را نمونه قرار داد.
انسان (و نيز همة موجودات ديگر) در ابتداي خلقت كوچك و ضعيف هستند. امّا خداوند متعال امكانات را چنان تدارك ديده است كه به تدريج انسانها و موجودات ديگر تغذيه شوند و در جهات و ابعاد مادّي و معنوي به رشد كافي برسند. غذاهايي كه در جريان ادامه حيات به موجودات ميرسد بر اساس اصل تنزيل ميرسد.
و نيز خورشيد بتدريج بر دريا حرارت ميرساند و آب دريا بتدريج تبخير ميشود، و در جو زمين به تدريج بخارات سرد و تبديل به ابر ميشود، و بتدريج بر زمينهاي خشك فرو ميبارد. اين آبهاي برفها و بارانها، قسمتي در كوهها و دشتها فرو ميرود و تبديل به منابع آب زيرزميني ميشود، و به تدريج به صورت چشمه سارها بر زمين سرباز ميكند، و در شكل جويها و نهرها و رودخانهها بر زمين جاري ميشود، و زمين و ساير موجودات را به تدريج امّا مستمر سيراب ميكند، تا آنها نيز به تدريج رشد و نمو كنند و حيات استمرار داشته باشد.
ملاحظه ميگردد كه همه چيز به تدريج جريان دارد و اين تظاهرات وتغييرات تدريجي، از جمله مصاديق تنزيل از خزانههايي است كه نزد خداوند ميباشد.
همين اصل در نزول آيات قرآن كريم نيز رعايت شده است. چنان كه ميفرمايد : تنزيل من الرّحمن الرّحيم ـ كتاب فصلّت آياته قرآناً عربياً لقوم يعملون : (اين قرآن) نازل كردن تدريجي از خداوند بخشنده مهربان است ـ كتابي است كه (اول مخزون و محكم بوده است و سپس) آيات آن به تفصيل به زبان عربي براي كساني كه ميدانند نازل شده است (س 40 ي 2 و 3) و نيز فرموده است : كتاب احكمت اياته ثمّ فصّلت من لدن حكيم خبير : اين كتابي است كه آياتش فشرده و محكم بود و سپس تفصيل داده شده از نزد خداوند كريم (نازل شد) (س 11 ي 1).
اصل تنزيل نيز مانند اصول ديگر، نياز به تحقيق و تفصيل بسيار دارد، كه ما فعلاً بهمين مقدار بسنده مينماييم، و خواننده عزيز را به مراجعه به مطالبي كه ذيل اصل تحريك در مورد پيدايش قارهها و درياها و درياچههاي جديد به منظور فراهم آمدن امكانات جديد، براي پاسخگويي به نيازمنديهاي جانداران جديد ـ جلب مينماييم ـ قاعده و اصل تنزيل مانند ساير اصول در كلّ عالم آفرينش حاكم است.
و ان من شيء الاّ عندنا خزائنه و ما ننزّله الاّ بقدر معلوم : هيچ چيزي نيست مگر اينكه خزائن آن نزد ما ميباشد و آن را فرو نميفرستيم مگر به اندازه معيّن ( ).
خزانه به معني انبار و محل جمع¬آوري و نگاهداري اشياء، به خصوص انبار اشياء گرانبها مي¬باشد.
اشياء معمولاً در انبار نگاهداري مي¬شوند و به تدريج و در مواقع لازم مورد استفاده قرار داده مي¬شوند كه در اين صورت گنجينه ناميده مي¬شود.
همان گونه كه خداوند مانند هيچ چيزي نيست، چنان كه فرموده است : ليس كمثله شيء، كارهاي خداوند هم مثل و مانندي ندارند.
مردم براي فراهم كردن و گردآوري چيزهايي در انبارها بايد زحمت فراوان بكشند و چيزهاي محدود و معدودي را گرد آورند و در موقع لازم به مصرف برسانند و با مصرف كردن از مقدار آنها كاسته ميشود و نهايتاً هم تمام مي¬شوند و انبار خالي مي¬گردد.
امّا انبارها و خزانههاي خداوند اين گونه نيستند. خداوند هر چه را بخواهد به محض خواستن فراهم ميگردد و مقدار آن هم هميشه ثابت است و كم شدني، نيست امّا جا به جايي و تغيير شكل عارض آنها ميشود تا نتيجة مطلوب حاصل شود.
خداوند چيزهايي را هم كه فراهم ميكند (ميآفريند) براي رفع نياز خود نيست كه او بينياز مطلق است، بلكه ميآفريند و انبار ميكند تا نيازمنديهاي مخلوق را تأمين كند. كلّ آفرينش فيالمجموع خرانه رحمت خداوند است و اجزاء آن را بگونهاي نظام و خصوصيّت بخشيده است كه هر كدام از آنها در عين حالي كه استقلال وجود دارند، وجودشان براي موجودات ديگر مورد مصرف و بهرهبرداري و كاربرد دارد.
يكي از خزانههاي رحمت خداوند دريا ميباشد: موجوداتي كه روي زمين آفريده ميشوند منجمله انسانها هم براي به وجود امدن و هم براي ادامه زندگي نيازمند آب هستند: و جعلنا من الماء كلّ شيء حيّ : (نظام خلقت را چنين) قرار دادهايم كه هر چيزي از آب زنده باشد.
موجودات روي زمين هم طبق اصل تزويج دو دستهاند ـ يك دسته در آب زندگي ميكنند كه براي رفع گرسنگي به اجزاء خاك نياز دارند و دستة ديگر هوازي هستند كه روي زمين به وجود ميآيند و زندگي ميكنند كه براي رفع تشنگي و نيازهاي بسيار ديگر احتياج به آب دارند.
چون ادامة زندگي افراد و بقاي انواع استمرار دارد، افراد و انواع مرتباً به مقاديري آب و غذا و چيزهاي ديگر نيازمند ميشوند و آفريدگار نظام را به گونهاي تنظيم فرموده است كه مطابق «اصل تقدير» مقدار لازم و بر اساس «اصل تنزيل» به تدريج هر چه براي ادامة حيات موجودات لازم است در دسترس آنها قرار گيرد.
گفتيم كه يكي از ضروريات بسيار مهّم آب است كه خداوند به مقدار كافي آن ها را در گوديهاي زمين انبار فرموده است.
نظام را جوري تنظيم فرموده است كه بر اثر تغييرات جوّي و تابش خورشيد، در مواقع و فصولي معيّن آب دريا بمقدار لازم تبخير شود و در جوّ زمين به شكل آبر درآيد. و باد آن ابرها را به اطراف زمين به راند تا ابرها به شكل باران بر زمين ببارند و در شكل چشمه و رود نيز در دسترس بشر و ساير موجودات قرار گيرد تا هم غذاي آنها با روئيدن گياهان و پرورش حيوانات تأمين شود و هم با آشاميدن آب رفع تشنگي كنند.
همين آبي كه بطريق مذكور از دريا بر زمين جاري ميشود، سرانجام به شكل سيلابهاي فصلي و رودخانههاي دائمي به طرف دريا برميگردد و در جريان بازگشت مقاديري از اجزاء خاك را در خود حلّ ميكند و به درياها ميريزد تا مقدمة پيدايش و روييدن جلبكها و گياهان و ساير موجودات دريايي فراهم شود و حيوانات دريايي بتوانند از آنها تغذيه نمايند و به زندگي ادامه دهند.
در اين نظام، دريا زمين را و موجودات آن را مشروب ميكند و زمين هم متقابلاً دريا و موجودات آن را تغذيه مينمايد و درعين حال نه از مقدار ذخيرة اين دو گنجينة خداوند كاسته ميشود و نه موجودات گرسنه و تشنه ميمانند.
يكي ديگر از خزانههاي رحمت خداوند خورشيد است ـ موجودات زنده به نور و حرارت نيازمندند، خداوند خصوصيّت خورشيد را به گونهاي تنظيم فرموده است كه در نتيجة فعل و انفعالات اجزاء آن پيوسته مشتعل باشد و نور وحرارت مورد نياز را براي پيدايش رشد و نمو گياهان و حيوانات بر زمين نثار كند بدون اينكه از ذخيره عظيم اين گنجينة الهي چيزي كاسته شود.
همين گونه است خاك زمين كه يكي ديگر از گنجينههاي رحمت پروردگار است. هر سال «بتدريج» و «بمقدار» لازم غذا از آن براي ادامة زندگي موجودات فراهم ميگردد بي اينكه چيزي از آن كم شود.
و نيز از گنجينههاي رحمت بسيار عظيم خداوند آيات منزل است ـ در طول هزاران سال هدايات و رهنمودهاي لازم را بر طبق مقتضيات زمان و مكان به بندگان خداوند عرضه مينمايد، نه هرگز گوهرهاي گرانبهاي آن فرسوده و ناسره ميشوند و نه هركس درب اين گنجينه را بگشايد تهي دست برميگردد.
خزائن رحمت خداوند بيشمارند و خصوصيّات هريك به نوبه خود بيشمار است امّا بر اساس دو اصل تقدير و تنزيل به مقدار لازم و به تدريج بر آفريدگان نازل ميگردد. اصل تنزيل همانگونه كه بر اجزاء و انواع حاكم است، بر كليّات نيز حكمفرما ميباشد.
امّا مطابق اصل تقدير، همان قدر رحمتي هم كه از گنجينههاي رحمت خداوند نازل ميشود توسط مخلوقات دريافت و جذب نميگردد. مانند اينكه : ـ
هر چند آيات آسماني در مدّت 23 سال و به تدريج بر حضرت رسول الله نازل شدو توسط آن حضرت به مسلمانان ابلاغ گرديد، نه آن مسلمانان صدر اسلام ظرفيت ادارك و پذيرش كلّ مفاهيم آيات را داشتند و نه مسلمانان قرون و اعصار گذشته داشتند و نه آيندگان دارند.
همين گونه است نور خورشيد كه هر چند به مقداري محدود منتشر ميشود امّا تمام آن جذب زمين و اجزاء آن نميشود و عمدة آن بازتاب ميشود و همين گونه است مقدار غذا و آبي كه انسانها يا حيوانات به تدريج مصرف ميكنند كه مقدار محدودي از آن جذب ميشود و قسمت عمده آن دفع ميگردد. رشد و نمو و اداراك و استنباط افراد نيز بر همين اساس حدّ، و قدر مشخّصي دارد كه از آن بيشتر نميشود.
و بشّر الّذين آمنوا و عملوالصّالحات انّ لهم جنّات تجري من تحتها الانهار كلّما رزقوا منها من ثمره رزقاً قالو هذاالذّي رزقنا من قبل و اتوا به متشابهاً و لهم فيها ازواج مطهّره و هم فيها خالدون : و به آناني كه ايمان آوردند و نيكوكار شدند مژده بده كه برايشان بهشتهايي است كه نهرها از زير آنها جاري است و هرگاه از ثمرات آن روزي داده شوند ميگويند اين است كه از اول روزي ما شده است و به وسيلة آن (اعمال نيكشان) پي در پي روزيهاي همانندي داده شوند و در آن باغها برايشان همسران و قرينان پاك سرشت هست مادامي كه در آن ساكن هميشگي هستند.