SHAMAMEH.ORG

عمل و عكس العمل و تطابق آن با قرآن
« من عمل صالحا فلنفسه و من اساء فعليها ثمّ الي ربّكم ترجعون». (هر كه كار خوب كند، براي خود مي كند. و هر كس بد كند، به ضرر خود مي كند. و سپس به سوي پروردگارتان بازگشت مي كنيد. 14، جاثيه)
سؤال اين است: آيا اصل (هر عملي را عكس العملي است، مساوي و مختلف الجهة) با مفاهيم قرآن منطبق است؟
آيه صراحت دارد كه اثر و آثار اعمال خوب يا بد، در همين دنيا، عايد انسان مي شود. زيرا ذيل آيه، كه مي فرمايد «... ثمّ الي ربّكم ترجعون»، مسلّم مي دارد كه بازگشت به سوي پروردگار، براي رسيدن به جزاي كلّي اعمال در جهان ديگر است. و جزاي خاصّ هر عملي، در همين دنيا، به انسان مي رسد.
ما قبلاً بيان كرديم كه هر عملي را عكس العملي است، مساوي و مختلف الجهة. و گفتيم كه اين اصل، در تمام اعمال جاريست. چه امور مادّي و طبيعي، و چه اعمال اخلاقي و عبادي.
در امور مادّي و روابط اجتماعي و اخلاقي، هر كس كم و بيش، تجربه و تجاربي دارد، كه اعمال بد و يا خوب، انجام داده، و عكس العمل و نتيجة آنها را ديده است. امّا ممكن است كه در اعمال عبادي، بعضي مشكوك باشند، كه به همان مقداري كه عبادت مي كنند، توجّهشان به سوي خداوند است، پس عكس العمل مساوي اين جهان ندارد. و حداكثر اين است كه مردم مؤمن، يك نوع اعتماد ايماني به نمازگزار پيدا مي كنند. و نمازگزار، جزاي عمل خود را در بازگشت به سوي خداوند دريافت مي كند. امّا اعتماد مردم به نمازگزار، عكس العمل او محسوب نمي شود. زيرا ما به سوي خداوند و براي تقرّب به او، عبادت مي كنيم. و عكس العمل هم طبق اصل مذكور، بايد فوري و از همان جهت، به سوي ما برگردد. و همينطور هم هست. و آيات متعدّد قرآن هم، به اين امر تصريح دارد.
1 ـ خود آية مورد بحث، مي فرمايد «من عمل صالحا فلنفسه». (هر كس كار خوبي انجام مي دهد، براي خود مي كند.) يعني اگر نماز هم مي خواند، براي خود بجا مي آورد.
2 ـ خداوند در قرآن، كراراً فرموده است «فاذكروني اذكركم». (مرا ياد كنيد، تا شما را ياد كنم). و اين اشاره به عكس العمل مختلف الجهة دارد.
3 ـ آيات 44 و 43 از سورة احزاب، مي فرمايد «هو الّذي يصلي عليكم و ملائكته ليخرجكم من الظّلمات الي النّور و كان بالمؤمنين رحيما ـ تحيّتهم يوم يلقونه سلام و اعتدنا لهم اجرا كريما». (او (خداوند) كسي است كه بر شما نماز مي گذارد و فرشتگان او نيز. تا شما را از ظلمت، به سوي نور، بيرون آورد. در حالي كه نسبت به مؤمنان مهربان است. ـ خوش آمدگوئي، يا تحيت خداوند، روزي كه (مؤمنان) او را ملاقات كنند، سلام است. و ما (كه خداونديم) بر ايشان پاداشي بسيار بزرگ و ارزشمند، فراهم كرده ايم.) مفهوم آية اوّل اين است كه چون مؤمنان خالصانه در زندگي دنيوي خود، خداوند را ستايش و فرمانبرداري مي كنند، خداوند و فرشتگانش نيز، متقابلاً در حيني كه مؤمنان زنده اند، به آنان نماز مي گذارند. يعني عكس العمل پرستش را به خود آنان بر مي گردانند. و آية بعد كه در دنبال آية اوّل آمده است، تأكيد مي نمايد كه اجر كريم به همراه سلام خداوند و فرشتگان بر مؤمنان، در دنيا، عكس العمل است. نه پاداش اخروي. چون پاداش اخروي، در آية بعد بشارت داده شده است.
4 ـ آية 157 از سورة بقره، در حقّ مؤمنان مي فرمايد «اولئك عليهم صلوات من ربّهم و رحمة و اولئك هم المهتدون». (آنان (مؤمنان) كساني هستند كه از سوي پروردگارشان، به آنان صلوات و رحمت فرستاده مي شود. و آنان حقّاً راه يافتگان اند.) بعضي بدون توجّه به اصل موضوع، وقتي به كلماتي مانند «صلوات» كه از طرف خداوند و فرشتگان، بر مؤمنان ادا مي شود، برخورد مي كنند، بي جهت مي كوشند تا خداوند را از نماز گزاران، منزه بدارند. و لذا به دست و پا مي افتند و «صلوات» را طوري ترجمه مي كنند كه با مفاهيم «صلوات» بيگانه مي باشد. در حالي كه خود را بيهوده به زحمت مي اندازند. «صلوات» خداوند بر مؤمنان، عكس العمل نماز و عبادت خودشان است كه هر چه از آنها قبول شد، ضمن ثبت در نامة عمل آنان، عيناً به خودشان برگردانده مي شود. و لذا نه از اصل كمتر است و نه بيشتر. مساوي و مختلف الجهة است.
ما قبلاً ذيل آية «و اذ قلنا للملائكة اسجدوا لادم..»، بر اساس نتايجي كه از آيات متعدّد حاصل كرديم، بيان داشتيم. كه مسند خليفة الهي، منحصر به آدم ابوالبشر نيست. و فقط او نبوده است كه مسجود فرشتگان واقع گرديده. بلكه فرمان خداوند، در طول تاريخ بشريت، تاكنون استمرار داشته و تا انقراض نسل بشر نيز استمرار خواهد داشت. آيات 34 و 30 بقره، و نيز آيات متعدّد ديگر، صراحت دارند كه مؤمنان واقعي، همه خلفاي خداوند، در روي زمين هستند. و مسجود واقع مي گردند.
حال اين سؤال پيش مي آيد كه وقتي خلافت، استمرار داشته باشد. مسئلة ابليس نيز بايد تكرار شود. بدين معني كه لازم است پيوسته ابليس هائي بين فرشتگان باشند، و به آدميان سجده نكنند. و ملعون شوند. كه جواب اين سؤال، مثبت است. زيرا كه اولاً وقتي حكمي نسبت به كلّ يك قضيه ثابت بشود.در اجزاي آن نيز ثابت است. و ثانياً اشاراتي كه در آيات قرآن، به شاطين جني و انسي شده است، تعدد آنها را مي رساند. كه سر از اطاعت آدمي برتافته و به اغواي او مي پردازند.
ما ذيل بعضي آيات سورة جن، توضيحاتي پيرامون جنيان خواهيم داد. كه با ذيل بحث فوق، بي ارتباط نيست. (لطفاً به آن بحث مراجعه فرماييد)
اين جهان كوه است و فعل ما ندا
سوي ما آيد، نداها را صدا (مولوي)
تمام حقوق این سایت متعلق به آقای ناظم الرعایا می باشد.
طراحی و اجرا توسط شرکت فرابرد شبکه