SHAMAMEH.ORG

منافقان خطر ناكند يا كفّار
خداوند در ابتداء سوره بقره اهل تقوي را در چهار آيه معرفي فرموده است – كفّار را در دو آيه (آيات 6 و7 ) ولي منافقان را در سيزده آيه شناسانيده است (آيات 8 تا 20) و خصوصيّات آنها را به شرح زير تعريف نموده است.
1- تظاهر به ايمان مي نمايند در صورتي كه بي ايمانند «و من النّاس من يقول آمنا بالله و باليوم الاخر و ما هم بمؤمنين(آيه8).
2- رويّة آنها فريب كاري است .«يخادعون الله و الّذين آمنوا...(9)
3- قلب و روح آنان سخت بيمار است .«في قلوبهم مرض...» (10)
4- در پوشش اصلاح گري در زمين تباه كارند. «الّا انّهم هم المفسدون و لكن لايشعرون» (12)
5- فطرتاً تباهكارند.«الا انّهم هم المفسدون و لكن لا يشعرون»
6- عقيده خود را عاقلانه و ايمان ديگران را نا بخردانه مي شمارند.« قالوا انؤمن كما آمن السّفهاء؟» (13)
7- به مؤمنان خود را مؤمن و با كفّار خود را كافر معرفي مي كنند «و اذا لقوا الّذين آمنوا قالوا آمنّا و اذا خلوا الي شياطينهم قالوا انّا معكم انّما نحن مستهزؤن» (14)
8- نفاق آنها پيوسته رو به شدّت است «الله يستهزء بهم و يمدّهم في طغيانهم يعمهون» (15)
9- هدايت نا پذيرند «و ما كانوا مهتدين» (16)
10 -در اجتماع آتش افروزند «مثلهم كمثل الّذي استوقد ناراً...» (17)
11- از ديدن و شنيدن حقايق كورند و كرند «صمّ بكم عمي فهم لا يرجعون» (18)
12- پيوسته به علّت خيانت كاري هراسانند...«يجعلون اصابهم في آذانهم من الصّواعق حذر الموت... (19)
13- فرصت طلب و ابن الوقت هستند «كلّما اضاء لهم مشوا فيه و اذا اظلم عليهم قاموا...» (20)
14- مي گويند ايمان آورده ايم ولي كافرند... «والله محيط بالكافرين (19) و آيات متعدّد ديگر.
15- با هم مسلكان خود دو رو و دروغگو و فريب كارند «الم تر الي الّذين نافقوا يقولون لاخوانهم الّذين كفروا من اهل الكتاب لئن اخرجتم لنحرجنّ معكم و لا نطيع فيكم احدا و ان قوتلتم لننصرنّكم و الله يشهد انّهم لكاذبون» آيا نمي بيني كه منافقان (حتّي) به برادران خود از اهل كتاب هم كه كافر شده اند مي گويند: هرگاه براي كارزار بيرون شديد ما هم با شما بيرون مي آئيم و به حرف كسي كه عليه شما باشد گوش نمي دهيم و اگر به شما حمله شد شما را مطمئناً ياري خواهيم كرد؟ خدا شاهد است كه آنها (منافقان) دروغ گويان واقعي هستند (11حشر).
به طوري كه ملاحظه مي گردد خداوند براي معرّفي كفّار به دو آيه اكتفا فرموده و موضوع تقريباً عادي تلقي شده است (مگر اين كه كفّار حربي باشند كه تكليفي ديگر دارد) امّا با ذكر خصوصيّات منافقان در سيزده آيه هشداري سخت به مسلمانان داده است تا مراقب دقيق رفتار منافقان باشند كه فريب آنها را نخورند و از آسيب افساد آنان در امان باشند.
منافقان مانند مار در آستين هستند. وجود آنها در آستين چندش آور و نيش آنها تيز و زهرشان قتّال است.
خطر آنها بيشتر از اين جهت است كه در ميان مسلماناني كه ايمان كاملاً در قلوبشان رسوخ نكرده است (و اكثريت هم هستند) نفوذ مي كنند و به فساد مي پردازند و افكارشان را متشتّت و عقائد شان را متزلزل و دين و آئين را در نظرشان كم ارزش يا دگرگون مي كنند.
جالب توجّه اين كه عليرغم خطري كه منافقان دارند هيچ گونه تكليفي در آيات مذكور براي برخورد جدّي مسلمانان با آنها نشده است و چنين مي نمايد كه منظور از هشدارها اين است كه بايد با آنها تماس عقلاني و منطقي و مسالمت آميز امّا هوشيارانه باشد نه همراه با خشونت و نفرت و درگيري!
ذيل آيه (20) بقره نيز همين را مي رساند «ولو شاء الله لذهب بسمعهم و ابصارهم انّ الله علي كلّ شيء قدير»... هرگاه خداوند مي خواست نيروهاي بينائي و شنوائي آنها را مي گرفت (تا گنگ و كور و نتيجتاً از هر عملي نا توان شوند) زيرا خداوند بر هر كاري تواناست.
معني جمله اين است كه شما گمان نبريد كه خداوند براي از ميان بردن منافقان ناتوان است بلكه وجود آنان هم بر اساس مصلحتي است (تا كار شيطنت خود را انجام دهند) و شما بايد با آرامش و درايت و زيركانه و هوشيارانه آنها را تحمّل نمائيد.
آيه (48 سوره احزاب) نيز به همين مناسبت كه بايد منافقان را (در صورتي كه حربي نباشند) بدون ستيزه گري تحمّل كرد «و لا تطع الكافرين و المنافقين ودع اذيهم و توكّل علي الله و كفي بالله وكيلاً » (اي پيامبر ما) پيرو كافران و منافقان مباش، آزارشان (هم) مكن، به خداوند توكّل كن و خداوند انجام امور را كفايت مي كند- يعني دانسته و براي منظور و مقاصدي بندگان را با آراء و عقايد مختلف آفريده است و هرگاه ضرورت داشته باشد كه افساد آنان از مسلمانان دفع شود خود خداوند به نحوي كه مقتضي مي داند شرّ آنها را بر طرف مي نمايد.
به اين توجّه داريم كه آياتي هم مانند (74 سوره توبه) امر به جهاد و سخت گيري با كفّار و منافقين مي نمايد «يا ايّها النبيّ جاهد الكفّار و المنافقين واغلظ عليهم و مأويهم جهنّم و بئس المصير» اي پيغمبر ما، با كفّار و منافقان جهاد كن و به آنها سخت بگير (عرصه را بر آنها تنگ كن) و جهنّم جايگاه آنهاست (به جهنّم بفرستشان) كه بد سرانجامي است.
امّا اين قبيل دستورها براي جهاد و سخت گيري به موارد حربي بودن كفّار و منافقان مربوط مي شود نه در شرايط عادي چون در شرايطي كه آنها آغازگر نباشند دستور سازش و مماشات است.
به نظر مي رسد كه اين قبيل نكات بشر دوستانه را (؟) بايد كاملاً مورد تجزيه و تحليل و اشاعه و تبليغ قرار داد تا آنهائي كه اسلام را زائيده شمشير مي دانند به خود آيند و با تعمّق بيشتري به اسلام بنگرند.
از ذلائل مذكور نتيجه و خلاصه اين است كه منافقان از كفّار خطرناك ترند چون زير پوشش ايمان با مسلمانان برخورد مي كنند و تشخيص آنها، به خصوص براي ساده لوحان مشكل است و نيز در حالي كه خود في نفسه كافرند به كفّار هم با تحريك آنها عليه مسلمانان و عهد شكني و فريب آنها زيان مي رسانند به اين قصد كه خود از آب گل آلود ماهي بگيرند «مثلهم كمثل الّذي استوقد ناراً... » مثل منافقان مثل آتش افروز است...(17 بقره) كه مي خواهد با آتش افروزي و يا در روشنائي آتش راه زندگي خود را پيدا كند!
تمام حقوق این سایت متعلق به آقای ناظم الرعایا می باشد.
طراحی و اجرا توسط شرکت فرابرد شبکه