SHAMAMEH.ORG

چگونگي پديده هاي نا ديدني
«يا معشر الجنّ و الانس اَلَم يأتكم رسل منكم يقصّون عليكم آياتي و ينذرونكم لقاء يومكم هذا قالو شهدنا علي انفسنا و غرّتكم الحيوة الدّنيا و شهدوا علي انفسهم انّهم كانوا كافرين»: (روز رستاخيز كه خداوند جنّ و انس را با هم محشور مي فرمايد خطاب بهر دو نوع مي فرمايد): اي گروه جنّ و انس آيا براي شما از نوع خودتان پيامبراني نيامدند تا آيات مرا بر شما بخوانند و از چنين روز ملاقاتي شما را بيم و هشدار دهند؟ گويند شاهد و گواهيم بر هم نوعان خودمان كه زندگي دنيا آنها را بفريفت و عليه خويش شهادت دهند و اعتراف كنند كه (در دنيا) كافر بوده اند (130 انعام) چون خطاب مذكور در روز رستاخيز شامل هر دو نوع جنّ و انس مي باشند معلوم مي گردد كه:
1 ـ رستاخيز جنّ و انس با هم خواهد بود و همزمان حسابرسي مي شوند و (آيه 128) هم حكايت از همين معني دارد: ـ «يوم يحشرهم جميعا»... روزي كه همه را با هم محشور كنيم...
2 ـ از آيات سوره رحمن كه در جاي خود نيز مورد بحث قرار خواهند گرفت معلوم مي شود كه جنّ و انس با هم پا به عرصة وجود گذاشته اند و اين دو نوع، قرينه يا زوج يا به تعريف قدما، همزاد يكديگرند.
3 ـ جملة «الم يأتكم رسل منكم يقصّون عليكم آياتي» صراحت دارد كه در ميان جنّيان هم از نوع خود آنها عيناً مانند آنچه بر آدميان مي گذرد پيامبراني بر انگيخته شده و آياتي بر آنان نازل مي شود.
4 ـ از جملة «و غرّتهم الحيوة الدّنيا»... معلوم مي شود كه آنها هم مانند انسانها غم و شادي و لذّت و شهوت و مال و منال متناسب با نوع و مقتضيّات وجود خود دارند كه به آنها نيازمند و وابسته اند و به همين علّت گرفتار كفر و كفران مي شوند و نيز مسلمانان و اهل ايمان هم در ميان آنان مي باشند.
5 ـ از مجموع موارد مذكور معلوم مي شود كه آنها هم داراي حقّّ انتخاب و اختيار هستند كه قبلاً هم به آن اشاراتي داشته ايم و در آتي اگر خداوند بخواهد بحث بيشتري عرضه خواهيم كرد.
اكنون يك نكته بي سابقه و عجيب را مطرح مي كنيم كه پذيرفتن آن مشكل مي باشد، - طبق اصول دوازده گانه اي كه از آيات استفاده كرده ايم و تمام مخلوقات بايد مشمول يك نظام باشند مانند اينكه چون ما متشكل از جسم و روح هستيم همين قاعده در خصوص جنّيان نيز حاكم باشد امّا درست معكوس وضعيت ما جسم خود را مي بينيم امّا نمي توانيم روح خود را ببينيم، بايد جنّيان روح خود را به بينند امّا جسم خود را نه بينند، فقط در رستاخيز وضع تغيير پيدا مي كند و چشم ها تيز بين مي شوند چنان كه مي فرمايد: «لقد كنت في غفلة من هذا فبصرك اليوم حديد»: تو مسلّماً از چنين وضعي در دنيا بي خبر بودي ولي امروز چشمانت تيز بين شده اند (و چيزهائي را مي تواني به بيني كه قبلاً نمي توانستي) (20 ق) انسان ها توانائي پيدا مي كنند كه روح خود را به بيند و جنّيان توانائي پيدا مي كنند كه جسم خود را به بينند و چه بسا اين كه در رستاخيز پس از حسابرسي كه بايد انسان در وضع كامل مشابه وضع دنيوي باشد جسم از نظر انسان ها و روح از نظر جنّيان پنهان گردد و وضع به طور كلّي تغيير پيدا مي كند چون عالم عالم ديگري مي شود.
پرداختن ما را به اين قبيل نكات خود سرانه و بي دليل نپنداريد ـ ما همان گونه كه در اوّل كتاب به نظر رسانيده ايم و به مناسبت هاي بحث، گاهي هم تكرار كرده ايم، اصولي را از آيات استخراج نموده ايم و چون كلام خداوند هست آن ها را مسلّم و انكار ناپذير مي دانيم و به آن اصول مؤمن مي باشيم و از آنها براي سرمايه تدبّر و تفكر پيرامون آيات بهره مي گيريم و در طول مدت تأليف اين كتاب پيوسته متذكّر آنها مي شويم، به اين منظور كه در خاطر علاقه مندان به كلام خدا تثبيت گردند و عند اللزوم از آن ها براي فهم اشارات قرآن دليل بگيرند.
بنابراين وقتي خداوند مي فرمايد: «ما تري في خلق الرّحمن من تفاوت»: در نظام آفرينش خداوند رحمن هيچ گونه تفاوتي نيست ـ اين يك اصل مسلّم است و به هيچ وجه نمي توان منكر آن شد. ما مي توانيم قاطعانه آن را تعميم دهيم و در نحوه خلقت جنّيان هم دخالت و اظهار نظر نمائيم.
پس وقتي انسان جسم و روح، پيغمبر و كتاب ـ سعادت و شقاوت. مرگ و زندگي: بعث و نشور ـ جزا و عقاب و... داشته باشد دليلي ندارد كه جنّيان را نيز مشمول همين قاعده ندانيم و از اظهار نظر در خصوص آنها بهراسيم، به خصوص اينكه خداوند نيز در كلام خود به نقل بسياري ازخصوصيّات مذكور براي جنّيان به صراحت پرداخته است و سر نخ را در دست ما گذاشته است و اين ما هستيم كه ممكن است، سر نخ را رها كنيم يا آن را بكشيم تا طنابي و در دنبال آن قافله اي يا گنجي از دانش و بينش پديدار شود، يا آن چنان كه سعدي ديد، آگاه شويم چرا دست هاي بت ها بالا مي رود؟ در هر عملي و پديده اي روابطي هست كه اجزاء آن را به هم مي پيوندد و اين پيوند اجزاء و روابط بر اساس قواعد و اصولي مي باشند كه با شناخت آن اصول مي توان نتايجي حاصل كرد كه در شرايط عادي قابل درك و فهم نيست.
مثلاً وقتي اصول روابط فيما بين سيارات منظومه شمسي شناخته شد مطابق آن اصول و محاسبات معلوم گرديد كه بايد بعضي سيارات نا شناخته در بعضي مدارات در گردش باشند كه تا آن تاريخ رؤيت نشده بودند ولي پس از آن محاسبات و احتمالات و مدت ها كاوش ستاره شناسان توانستند آن سيارات را هم كشف و رؤيت نمايند. و نيز بر اساس محاسبات رياضي روابط يا نسبت بين جسم و حركت و انرژي شناخته شد و با دنبال كردن آن شكافتن ذرات و بهره برداري از نيروي عظيم آنها ميسّر گرديد.
توجه به روابط فيما بين آيات قرآن و فطرت و دست يابي به اصول و قوانين آن به مراتب مهّمتر و اطمينان بخش تر از امثال فوق الذّكر مي باشد و لذا مهّم شمردن اصول مورد اشاره قرآن و مطالعه و ادامه يافتن تحقيق پيرامون آن ها ما را بي شك به عوالمي بسيار گسترده از نور و دانش رهنمون خواهند شد كه در شرايط فعلي حتّي در و هم نمي گنجد.
مثلاً در اين خصوص كه خداوند مي فرمايد:
«و من كلّ شيء خلقنا زوجين»: هر چيزي را با زوج و قرينه آفريديم (اصل تزويج).
«و كلّ شيء خلقناه بقدر»: به هر چيزي شكل و مقدار معيّني داديم (اصل تقدير) «ما تري في خلق الرّحمن من تفاوت»: در نظام آفرينش هيچ تفاوتي نخواهي ديد (اصل توحيد نظام) و...
اين قبيل آيات يك سلسله اصول و فرمول هاي معرّفي شده از طرف خداوند هستند كه اسرار عالم هستي را تعريف مي نمايند. زبانم لال ـ شوخي كه نيستند تا ما آن ها را بي اهميّت بشماريم و از كنار آنها بي تفاوت بگذريم!
ما بايد سر نخ و به عبارت واقعي تر تمام سرهاي اين ريسمان محكم الهي (حبل المتين ها) را محكم بگيريم و دنبال كنيم و غرض از: «و اعتصموا بحبل الله جميعا و لا تفرّقوا»... هم همين نكته است كه بايد به آن چنگ زد و اين اشارات و اصول را محكم گرفت و به هيچ وجه رها نكرد تا عمق آنها روشن و هويدا شود.
بنابراين اظهار نظرهاي ما را كه گاهي غير عادي و وهم و خيال به نظر مي رسند اگر حمل بر اصول مورد اشاره بفرمائيد تصديق خواهيد كرد كه و هم هذيان نمي باشند بلكه قطره اي كوچك هستند از درياي ژرف و بيكران معارف قرآن كه ما از نوشيدن و سيراب شدن از آب شيرين و گواراي آن خود را محروم داشته ايم!

تمام حقوق این سایت متعلق به آقای ناظم الرعایا می باشد.
طراحی و اجرا توسط شرکت فرابرد شبکه