گفتيم که فرهنگ مکتب¬داري سنتّي به علت پويا نبودن با مقتضات زمان نبود و عقب ماند و در برابر نظام تعليماتي جديد از ميدان بيرون رفت و نظام اجتماعي ما مصرف کنندهي نظام تعليماتي وارداتي شد و به علّت داشتن خصيصة «قناعت به آنچه به دست ميرسد» با نظام تعليماتي جديد هم فعالانّه برخورد نکرد و ريزه خوار خوان نعمت ديگران باقي ماند و اين در حالي بود که جهان دانش و فنّ برق آسا به پيش ميشتابد و هر دم ره آوردي نو عرضه ميدارد و ما هم چشم به راهيم تا واپس ماندهاي هم به ما برسد و با آن عمري به سر آريم!
بدين ترتيب ما شده ايم مصرف کننده آنچه به ما ميرسد و چون آنچه ديگران به دست ميآورند بي حدّ و شمار است فواضل آن هم که به دست ما ميرسد بسيار است و پرداخت بهاي آن به تلاش شبانه رزي نياز دارد و زنان و مردان دوش به دوش بايد بکوشند تا بلکه بهاي نيازمنديهاي روز افزوني را که از جهان صنعتي تحميل ميشود فراهم آورند.
پيش آمدهاي مذکور عوارض زير را در دنبال دارد:
1- ورود به اجتماع به حدّاقلي از دانش نياز دارد که تحصيل آن تا حدود بيست و پنج سالگي به طول ميانجامد مگر اينکه کساني بخواهند مدارج عاليتري را هم طي کنند.
2- براي ازدواج و تشکيل خانواده داشتن شغل و حدّاقلي از لوازم و وسايل زندگي لازم است که اگر بر فرض محال در مدّت پنج سال فراهم شود سن ازدواج به 30 سال ميرسد و اگر حتّي در سال اوّل ازدواج هم فرزند دار شوند دوران بلوغ و اقتدار فرزندان همزمان با آغاز رو به ضعف رفتن والدين ميشود و لذا فرزندان روز به روز نسبت به والدين احساس برتري جسميبيشتري مينمايند.
3- روز به روز بر گسترش علوم و فنون و تخصصها افزوده ميشود و بالطبع جوانان که از امکانات بيشتري برخوردا هستند مدارج عاليتري را نسبت به والدين طي ميکنند و خواه ناخواه احساس برتري بيشتري به آنان دست ميدهد.
4- جوانان دوران تحصيلاتي را طي ميکنند که جنبههاي مادّي آنها بيشتر از جنبههاي معنوي اخلاقي نسبت به دوران تحصيلي والدين آنان است.
5- والدين به علّت اشتغالات بسيار, اولاً فرصت پرداختن به تربيت اصولي فرزندان را ندارند و ثانياً خسته و فرسوده به خانه برميگردند و اين هم در حالي است که فرزندان نيز گرفتار خستگي ناشي از برنامههاي تحصيلي و عوارض محيطي هستند و لذا تحمّل کم حوصلگي همديگر را ندارند و با اندک ناملايماتي در برابر هم عکس العمل شديد نشان ميدهند و مقدمات ايجاد و شکاف و توسعه آن فيما بين فراهم ميشود و عواطف روز به روز سستتر ميشود.
6- وسايل ارتباط جمعي مانند نشريات , راديو, تلزيون, برنامههاي ماهوره¬اي, اينترنت و اين قبيل وسايل که زوز به روز هم بر تعداد آنها افزوده ميشود بخش عمدهاي از اوقات طرفين را ميگيرد و تماس عاطفي فيما بين را ميکاهد و شکاف را گسترش ميدهد.
7- تحقيقات ديني متناسب با توسعهي مدنيّت پيشرفت نکرده و پاسخ گوئي مسايل ناشي از علوم تجربي و عوارض مادي گرايي نيست و عطش نسل جوان را سيراب نميکند- وضعي که در ايران به وجود آمد مستثني ميباشد و اخيراً نگرانيهايي در اين خصوص به جود آمده است.