چگونگي ايجاد شکاف
ما در ريشه يابي و شکاف به زمينهاي رسيديم که شيوهي تعليماتي راکد سنتي آن را براي جايگزين شدن نظام جديد تعليماتي فراهم کرده بود و خصيصه فرهنگي ما بر نظام تعليماتي جديد نيز تأثير گذاشته و اين را نيز راکد کرده است امّا مصرف گرايي را هم در زمينههاي علمي, صنعتي و هم در زمينه ظواهر مدنيّت شديداً تقويت نموده است. با وجودي که تعليمات جديد در شکل واقعي آن با روي کار آمدن و تثبيت قدرت و سلطه رضا شاه آغاز و به تدريج تثبيت شد امّا مقدمات ايجاد شکاف در ميان دو نسل پس از جنگ جهاني دوم فراهم گرديد. پس از پايان جنگ جهاني که در جهان غير صنعتي به سه منطقهي نفوذ قدرتهاي فائقه تقسيم شد رقابتهاي سياسي آغاز گرديد و احزاب گوناگون مانند علفهاي هرز از همه جا سر برکشيدند و همان گونه که در تمام زمينههاي سياسي متداول است ابتدا شروع به جذب نسل جوان کردند زيرا نسل جوان هم فطرتي مستعد پذيرش انديشههاي نو دارد و هم انرژي کافي براي کاربرد تصميمهاي مربوط به آن انديشهها و لذا سريعاً مجذوب احزاب شدند هر چند ميانسالان و کهنسالان نيز نهايتاً از جاذبههاي مذکور برکنار نماندند. چون در جهان سوم تبليغات کمونيستي تأثير بيشتري داشت تبليغات احزاب وابسته به سياستهاي دو رقيب ديگر بي تأثير ماند و لذا دو قدرت رقيب راه چاه را در اين ديدند که سران دست نشانده کشورهاي مربوطه را از توسعهي کمونيزم و نفوذ شوروي سابق بر حذر دارند و در دنبال آن سران کشورها را به مخالفت و رقابت با احزاب برانگيختند و به آنها تفهيم نمودند که کار را با جذب جوانان به سوي خود آغاز نمايند. حوادث مذکور سبب شد که مسئلهاي به نام مسئله جوانان مطرح شود و در حدود امکانات به استمالت از آنان به انواع گوناگون بپردازند تا هم از کمونيزم منقطع گردند و هم در برابر رژيمها خاموش بمانند و هم به طرف خانوادههاي خود برنگردند تا در ملّت همبستگي ايجاد نشود. براي رسيدن به مقصود مذکور روزنامهها و نشريات مخالف و مردم گرا را بستند و زبانها و قلمهاي تيز را بريدند و متقابلاً موافقان منفعت طلب را تقويت و ميداندار کردند و همان گونه که قبلاً نيز اشاره شد ادب و فرهنگ را منقلب و مخدوش کردند و ادبيات عرفاني هدايتي و حکميو اخلاقي را از ارزش و رواج انداختند و شرح هوسرانيها و تغزلات جنسي و «من در آوريهاي» بي معني و مفهوم را جايگزين کردند و هزاران نامهي ساختگي گلايه آميز از قول جوانان مبني بر اينکه والدين ما ما را نميفهمند و با فناتيکي و تحجرّ و کهنه پرستي آزادي ما را محدود ميکنند منتشر کردند و بين دو نسل اختلاف ايجاد کردند و با ايجاد خانههاي جوانان و مطرح نمودن لزوم ايجاد و تشکيل وزارت جوانان و بسياري ديگر از اين قبيل طرحها و برنامه عملاً به تقويت اختلافات و تعميق شکاف استمرار بخشيدند. شگفت آورتر از آنچه در رژيم سابق و با هدايت عوامل استعمار صورت گرفت, در نظام جديد نيز پس از پايان جنگ تحميلي مجدداً مسئله جوانان قوت گرفت و تا جايي پيشرفت که لزوم ايجاد وزارت جوانان نيز مطرح شد و هر چند فعلاً طرفداران تشکيل وزارتخانه جوانان ساکت هستند, مشکل و مسئله جوانان خارج از مسائل مبتلا به کلّ جامعه مطرح ميباشد که اين فراخوان گردهمائي بخشي از آن ميباشد! امّا نگارنده با خوشبيني اميدوار است که اين قبيل اقدامات در نظام اسلامي ايران مقدّمهاي براي پايان دادن به طرح مستقل مشکل جوانان و ضميمه کردن آن در طرحهاي توسيعي مربوط به کل جامعه بشود, هر چند طرحهاي کلّي جامعه هم عملاً تجزيه شده و تخصصي مورد بررسي و تحقيق و راهيابي کاربردي قرار ميگيرند.
|