شورايي کردن امور از نظر اساسنامه دين اسلام يعني قر
آن چنانکه قبلاً نيز اشاره کرديم آيه 38 از سوره شوري از آيات سورههاي مکّي است که بيانگر اصول اعتقادي ميباشند. اين آيه جز امر ابلاغ و واسطه بودن هيچ گونه تکليفي را بر عهده حضرت رسول الله نميگذارد به گونهاي که گويا آن حضرت فقط مأمور ابلاغ بوده اند: «وَ الَّذِينَ اسْتَجابُوا لِرَبِّهِمْ وَ أَقامُوا الصَّلاةَ وَ أَمْرُهُمْ شُورى بَيْنَهُمْ وَ مِمَّا رَزَقْناهُمْ يُنْفِقُونَ» و کساني که فرمان پروردگارشان را ميپذيرند و نماز را بر پاي ميدارند و کار فيما بين خودشان را شورايي ميکنند و از آنچه روزي آنان کرده ايم انفاق ميکنند (به دين اسلام گرويدهاند و پروردگار خود را کارگزار و متوّکل خود ميدانند آيه ما قبل) با توجه به تصريح و تأکيد خود آيه و آيات قبل و بعد قطعي است که: 1- امر شورايي کردن امور هم رديف پذيرش فرمان خداوند و همانند اقامه نماز يعني واجب عيني است: «وَ الَّذِينَ اسْتَجابُوا لِرَبِّهِمْ وَ أَقامُوا الصَّلاةَ وَ أَمْرُهُمْ شُورى بَيْنَهُمْ» 2- شورايي کردن امور مهمتر از انفاق يعني تأمين هزينههاي ضروري خانوادگي و اجتماعي است: «وَ مِمَّا رَزَقْناهُمْ يُنْفِقُونَ». 3- چون خداوند شورايي کردن امور را براي نظام دين وضع فرموده است از لوازم پايداري و خيريت دين و ايمان است: «وَ ما عِنْدَ اللَّهِ خَيْرٌ وَ أَبْقى لِلَّذِينَ آمَنُوا» (سوره شوری, آيه 36). 4-همان پروردگاري که مردم را افريده و دين اسلام را براي نظام هر دو جهاني آنان وضع نموده و عهده دار و کارگزار امور آنان ميباشد خواسته است که امور آنان شورايي باشد: «لِلَّذِينَ آمَنُوا وَ عَلى رَبِّهِمْ يَتَوَكَّلُونَ». 5- شورايي عمل کردن مؤمنان شامل تمام امور آنان ميشود: «وَ أَمْرُهُمْ شُورى بَيْنَهُمْ». 6- از توجه به خود جمله و اشارات آيات قبل و بعد يقيين حاصل است که عمل نکردن امور به طريق شورايي دليل نپذيرفتن امر پروردگار: «اسْتَجابُوا لِرَبِّهِمْ» و بي ايماني «لِلَّذِينَ آمَنُوا» و انکار کارگزار بودن پروردگار: «وَ عَلى رَبِّهِمْ يَتَوَكَّلُونَ» و روي هم رفته ناپايداري دين خير و ابقي ... ميشود چون هر امري که اجراي آن ثمراتي دارد عدم اجراي آن نتايج منفي ببار ميآورد. در موارد مذکور ما کلمه امر را به معني شأن يعني حال و کار گرفته ايم در صورتي که مفهوم درجه اول امر فرمان و دستور انجام کار ميباشد (تعاريف المنجد و فرهنگهاي ديگر ذيل ماده امر) در چنين صورتي حق اين است که مفاهيم را نيز رعايت نماييم و لذا بر موضوع شورايي شدن امور بيشتر تأکيد ميشود: پروردگاري که دين اسلام را براي شما وضع فرموده و شما به کارگزار بودن او ايمان داريد: «وَ عَلى رَبِّهِمْ يَتَوَكَّلُونَ» به شما امر ميفرمايد که تمام امور خود را بر اساس شورايي بودن قرار دهيد. شورا و مردم سالاري با توجه به مواردي که فوقاً بيان شد علّت اينکه موضوع شورا را در ارتباط با مردم سالاري ديني به عنوان يک نظريه مطرح نمودهاند اين است که در طول قرون گذشته چون عمل به اصل شورايي شدن امور متروک مانده است اين موضوع متأسفانه براي مردم زمان ما ناشناخته مانده و اکنون يک نظريه جديد پنداشته ميشود در صورتي که از نظر قرآن کريم شورا يک اصل و حکم لا يِتغيّر ضروري براي يک نظام ديني آسماني است که مانند بسياري از دستور العملهاي ديگر قرآن کريم مربوط به سياست گزاريهاي مدني و علوم و فنون متّرقي ميباشند که متروک و تحقيق نشده باقي مانده و لذا به عنوان رهنمودهاي کاربردي شناخته و اعمال نگرديده اند. پس اگر ما شورايي شدن امور و جايگاه آن را در هر نظام ديني بپذيريم ناگزير به کلمات انتخابي پروردگار و نحوه به کار بردن آنها در قرآن کريم توجه بيشتري خواهيم کرد: «وَ أَمْرُهُمْ شُورى بَيْنَهُمْ». و عظمت امر بهتر شناخته ميشود: 1- يک واحد اجتماعي مانند خانواده امري و اموري دارد: «وَ أَمْرُهُمْ شُورى بَيْنَهُمْ». 2- يک واحد سياسي, مدني مانند يک روستا امر و اموري دارد,پس امور آن بر اساس شورايي تنظيم ميشود و طبق اصل رعايت اهليت نظارت بر امور آن به اهل آن امور واگذار ميشود و کدخدا يا دهدار با رأي و نظر مردم ان انتخاب ميشود. 3- در يک مدرسه, يک دانشگاه, يک کارخانه, يک بخش, يک فرمانداري, يک استان, يک کشور و... نظام شورايي, ديني برقرار ميگردد و امور آنها هر يک به متخصص صالح و داراي اهليت سپرده ميشود. 4- امر تفسير قرآن کريم مطرح ميشود, کار به شورايي فيما بين اهليتها احاله ميشود. 5- رسيدگي به احاديث و اخبار و... مطرح ميگردد – به شرح ايضا. در اينجا لازم است براي روشن شدن جايگاه شورا در مردم سالاري ديني به بعضي جملات از بعضي آيات توجه نمائيم. 1- «خَلَقَ لَكُمْ ما فِي الْأَرْضِ جَمِيعا» هر چه را در زمين است کلاً براي «شما» آفريد. 29/2 2- «أَنْزَلَ اللَّهُ مِنَ السَّماءِ مِنْ ماءٍ» از آسمان براي شما آب نازل کرد. (سوره بقره, آيه 29) 3- «سَخَّرَ لَكُمْ ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الْأَرْضِ» آنچه را در آسمانها و زمين است رام (قابل بهره برداري «شما» کرد) (سوره لقمان, آيه 20) 4- «سَخَّرَ لَكُمُ الْبَحْرَ» دريا را (براي بهره برداري) رام «شما» گردانيد.(سوره جاثیه, آيه 12) 5- «شَرَعَ لَكُمْ مِنَ الدِّينِ ما وَصَّى بِهِ نُوحاً وَ الَّذِي أَوْحَيْنا إِلَيْكَ» از دين آنچه نوع را به آن سفارش کرد و آنچه را به سوي تو وحي کرديم براي «شما» تشريع فرمود. (سوره شوری, آيه 13) 6- «الْجَنَّةُ لِلْمُتَّقِينَ» بهشت براي اهل تقوي به پيش آورده ميشود. (سوره شعراء, آيه90- 31) 7- «الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَ رَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلامَ دِيناً» امروز دينتان را برايتان به کمال رسانيديم و نعمتهاي خود را برايتان تمام کرديم و راضي هستيم به اينکه اسلام را براي «شما» يک نظام ديني قرار داديم آيه 3 از سوره مائده و صدها آيه ديگر که همه مدلل ميدارند که آنچه در آسمانها و زمين اعم از مادّيات و معنويّات خلق شده است براي مردم است. حتِي دين, يعني دين هم براي مردم است و نه مردم براي دين. پس از نظر قرآن کريم در جهاني که ما جزو آن هستيم اصالت در حق مردم ثابت است و سالار و محقّ و بهره ور مردم سالاري از نظر دين يک امر مسلّم است و چون شورايي شدن امور بنابر تعاريفي که عرضه کرديم نيز يکي از فروع دين است اصولا شورايي شدن از اين لحاظ تشريع شده است تا مردم عملاً سالار بودن خود را اعمال نمايند و عموميت دهند. چه تکليفي ميتواند از اين صريحتر و عامتر باشد: «وَ أَمْرُهُمْ» که هيچ کس از شمول آن خارج نميشود و همه کس در سرنوشت خود مؤثر ميشود. توصيههاي کاربردي اکنون که ما در هر صورت يک نظام اسلامي را به بهاي سنگين براي ملّت خود پذيرفته ايم و درصدد تکميل کردن آن هستيم ضرورت دارد که: 1- تکليف خود را در درجه اول اهميّت با قرآن کريم که اساسنامه دين است و معتقد هستيم که کلام وحي و بدون تحريف است روشن کنيم. 2- اگر قبول کرديم که قرآن کلام وحي است پس تمام آيات و جملات و کلمات آن مهم و شايان تعمِق و دقت و تدبّر و نتيجه گيري و کاربردي هستند. براي نمونه وقتي ميفرمايد: «وَ نَزَّلْنا عَلَيْكَ الْكِتابَ تِبْياناً لِكُلِّ شَيْءٍ» يقيين داشته باشيم که اين هم کلام خداست و ردخور ندارد و لذا براي هر امري رهنمودهاي لازم را دارد و در اين صورت به خود اجازه نميدهيم که شک کنيم آيا در امور سياسي, علمي, فني, مدني, و... هم رهنمودهاي متناسب با مقتضيّات زمان را جهت يک نظام مترقي دارد يا ندارد. وقتي به يک چنين مرحله از علم و بقيين نسبت به قرآن کريم رسيديم قبل از اينکه براي هر گونه طراحي و سیاستگزاری جهت هر امری به مراجع و منابع دیگری ب÷ردازیم با اطمینان خاطر به قرآن روي ميآوريم و هدايتهاي آن را سرآغاز تحقيقات و عنوان موضوع قرار ميدهيم. 3- بعضي در نهاد خود به گونهاي خفي نظر به حجم قرآن کريم دارند و با توجّه به کميت آن باور ندارند که قرآن با اين کميّت کلمات «تِبْياناً لِكُلِّ شَيْءٍ» باشد و ندانسته منکر عظمت آن ميشوند و کلمات و آيات به خصوص روابط فيما بين آنها را مورد کم اعتنايي قرار ميدهند مانند همين سه کلمه «وَ أَمْرُهُمْ شُورى بَيْنَهُمْ» و لذا متوجه اين مهم نميشوند که خداوند چه هدايتهاي عظيميرا جهت يک نظام سياسي, ديني مردم سالارانه متناسب با هر گونه شرايط و مقتضيّات زمانها و پيشرو و کاملاً مترقي در اين سه کلمه سياست گزاري و بيان فرموده است. 4- اگر در طول قرون گذشته ديگران دانسته يا ندانسته اشارات و هدايتهاي قرآن را مورد کم اعتنايي يا بي اعتنايي قرار داده و يا نتايج غلط و يا اشتباه از آنها گرفتهاند اين سابقه رافع مسئوليت ما که در يک عصر علم و فنّ و سياست و مدنيت مترقّي زيست ميکنيم نيست: «تِلْكَ أُمَّةٌ قَدْ خَلَتْ لَها ما كَسَبَتْ وَ لَكُمْ ما كَسَبْتُمْ» آنان ملتهايي بودند که در گذشتند نتايج کردارشان به خودشان ميرسد و نتايج کارهاي شما به خودتان خواهد رسيد.(سوره بقره, آيه 134) 5- ما براي تکميل يک سلسله سياستگزاريهاي لازم جهت يک نظام اسلامي عديم النظير وارد مرحله تحقيق و تدوين شده ايم و هيچ دليلي ندارد خود را از ترس ايرادگيريهاي محافظه کارانه پشت انديشههاي ناکاراي پيشينيان يا فرهنگ موجود خودي و بيگانه پنهان کنيم و از تحقيق مستقل و نوآوري و اظهار نظر شخصي اجتناب نماييم. خداوند فرموده است: «وَ أَمْرُهُمْ شُورى بَيْنَهُمْ» و اين يک اصل است در يک نظام ديني و مردم سالارانه و هيچ دليلي ندارد که اقوال يا سکوت و يا بي اعتنايي ديگران را مستمسک قرار دهيم و بر ماست که بکوشيم تا اين اصل را در تمام شئون ملي, اجتماعي خود نافذ نماييم و همين گونه اقدام کنيم در مورد مقدّم داشتن رهنمودهاي قرآن کريم در تحقيقات براي سياستگزاريهاي ديگر. «إِنَّ هذَا الْقُرْآنَ يَهْدِي لِلَّتِي هِيَ أَقْوَمُ» يقيين داشته باشيد که اين قرآن هدايتگر است به آنچه پايدارتر است. (سوره اسراء, آيه 9)9/17
|