موضع مسلمانان در ميان جهانيان
يکي ديگر از اصول و معيارهاي نظام اسلامي (دين) داشتن خصوصيّت مرکزيت و اسوه و الگو بودن در تمام امور در ميان جهانيان است: «كَذلِكَ جَعَلْناكُمْ أُمَّةً وَسَطاً لِتَكُونُوا شُهَداءَ عَلَى النَّاسِ وَ يَكُونَ الرَّسُولُ عَلَيْكُمْ شَهِيداً1» و بدينگونه (با تعيين قبله و رويکردي خاص) شما را امتّي ميانه و نمونه براي عموم مردم (جهانيان) قرار داديم آن چنان که پيامبر براي شما اسوه و نمونه و شاهد ميباشد. بايد توجه داشت که خداوند واژههايي را که براي ترکيب در آيات برگزيده است علاوه بر اينکه نظر به تمام معاني متداول آنها در ميان مردم دارد غالباً آن واژگان را به گونهاي در آيات ترکيب ميکند که در سياق آيات و فراز جملات و شئون نزول و اهداف کلي نظام دين,... معاني و مفاهيم جديدي را نيز بر آنها بار ميکند و بنابراين لغات و کلمات قرآن کريم متحمّل معاني و مفاهيم بيشماري هستند و به همين دليل است که قرآن کريم عليرغم محدود و معدود بودن آيات و کلمات (تقريباً 6236 آيه مشتمل بر 77400 کلمه ميتواند « تِبْياناً لِكُلِّ شَيْءٍ» باشد. بنابراين کلمهي «وسط» علاوه بر معاني که مفسران براي آن استنباط کردهاند مانند ميانه روي و عدالت و امثال اينها, معاني واژگاني خود را نيز در آيه افاده مينمايد که ذيلاً بعضي از آنها بر حسب موقعيت مربوطه اشاره مينماييم. وسط در خط آن را به دو قسمت مساوي تقسيم مينمايد و خود نيز نه جزو چپ آن است نه جزو راست آن, در حالي که هم با راست رابطه دارد و هم با چپ و اصولاً دو نيمهي يک خط به وسيله نقطهي منصّف با هم مربوط ميشوند. وسط, در دايره, مرکز آن است و تمام مدارات فرضي در دايره با نقطه مرکزي آن سنجيده ميشود و اصولاً قرارگاه پايهي ثابت پرکاري است که با آن دايره را رسم مينمايند. بديهي است که اگر موجباتي فراهم شد که مرکز دايره به سمتي حرکت کند بايد به همان نسبت به جوانب ديگر نيز حرکت کند و پيش برود و گرنه مفهوم مرکزيت خود را از دست خواهد داد. وسط, در اعداء ارقام کوچک و بزرگ را با هم جمع و تفريق ميکند و معدّل را مشخص مينمايد. وسط, در ترازو زبانهي شاهين آن است که در سنجش نقطه اعتدال را ارايه مينمايد. وسط, در احجام مرکز هندسي و نقطه ثقل است که وزن و حدود آنها را ارائه مينمايد. وسط, در چرخ اجتماعات محور است و بايد آنچنان متعادل و هموار و نرم باشد که به آراميوزنه چرخ و گردش آن را تحمّل نمايد و اجتماعات را در امنيت کامل به سوي هدف پيش ببرد. وسط, در ميان يک قوم شريف و رئيس و بزرگ آن است و بايد در چنان موقعيت و خصوصيّتي باشد که به قوم خود شرافت و عزّت ببخشد. وسط, معاني و مفاهيم بسيار ديگري دارد که عرضهي بيشتر آنها ضرورتي ندارد. خلاصه اين که سط مرکز است و لذا خداوند که مسلمانان را (شهداءللناس) قرار داده است خواسته است تا نسبت به ساير مردم جهان مرکز و اسوه و نمونه باشند و لذا, وسط بودن, معيار يک نظام اسلامي است, پس هر مقدار که يک نظام اسلامي در وسط بودن, خصوصيّات مربوطه را از دست بدهد, به همان نسبت در خصوصيّات ديني ضعيف و ناپايدار ميگردد, زيرا وسط پايگاه ثابت پرگاري است که دايره اجتماعات بني نوع آدميرا رسم ميکند و هرگاه پايگاه در مرکزيت ثابت نباشد دائره منظميرسم نخواهد شد. اين قاعده بايد در تمام دواير مربوط به امور بي شمار جهانيان حاکم باشد و مراعات گردد, مانند: دايرههاي بيشمار علوم, دايرههاي بيشمار فنون و صنايع, دايرههاي بيشمار سياستهاي مدني, اقتصادي, بازرگاني, پولي. دايره نظامي, دفاعي و هرگونه و هر تعداد دواير ديگري که وجود داشته باشد يا در آينده به وجود آيد. پس حدود و تعداد و کميت و کيفيت تمام امور فرعي يک نظام ديني را نواميس آفرينش که بر اساس اصل تکامل مستمّر استوار است تعيين مينمايد. «فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْها» که از جمله آنها علوم و فنون و صنايع و سياسات ميباشند.
|