ای هنر دست هنر آفرین هرکه به رخسار تو بیند,دگر مادر هستی چو تو دیگر نزاد کس نشنید است به دنیای عشق از رخ و لبهای تو هست آیتی حلقه افلاک که زیبنده است کس نهراسد دگر از پرتگاه هر که نظر کرد به رخسار تو آینه نور خدا روی تست خواست خدا مهر بورزد به خلق گفت خداوندی و کردار تو بهر ختامت به پیام آوری تاکه رسانی تو به اوح کمال قصد, تو بودی که ملایک به خاک پیرو تو رهسپر راه راست گرد رهت سرمه چشم ملک میشود آیا که شود ناظمی هر چه کسی خواست خدایش دهاد باد مبارک به"خدا بندگان" |
بین هر آن نقش که زد- بهترین چشم ندارد به بهشت برین نی به سماوات و نه روی زمین جز زلب تو غزل دلنشین برگ گل و طعم خوش انگبین یافت ز رخسار تو نقش نگین دامن تو هست چو حبل المتین نیست ز اهوال قیامت غمین های خدا جوی! بیا و ببین کرد تورا رحمت للعالمین هست ترازوی دو وزن وزین کرد خداوند تورا بر گزین بهر عمل معنی دین مبین هشت پی عرض ارادت جبین مکتب تو حلقه اهل یقین نور رخت روشنی راه دین خرمن ایمان تورا خوشه چین؟ من زخداوند بخواهم همین: شادی میلاد رسول امین |