SHAMAMEH.ORG

تعدیل نرخ تورم و نرخ واقعی سود بانکی 2

دلايل‌ و راه‌ حلها:
الف‌ - عوامل‌ توّرم‌ زا :
1- پس‌ از انقلاب‌ با اين‌ تفاهيم‌ كه‌ اسلام‌ هيچگونه‌ ايجاد مانعي‌ را در جريان‌ خلقت‌ مجاز نمي‌داند، و نيز كثرت‌ گويندگان‌ لااله‌الااللّه‌ باعث‌ تقويت‌ صف‌ اسلام‌ در برابر كفر مي‌شود، امر كنترل‌ مواليد متوقف‌ گرديد و زمينه‌اي‌ فراهم‌ آمد تا در ظرف‌ مدّت‌ كوتاهي‌ جمعيّت‌ ايران‌ به‌ دو برابر افزايش‌ يابد .
هر چند زعماي‌ قوم‌، نه‌ از توّجه‌ به‌ رهنمودهاي‌ اساسي‌ دين‌، بلكه‌ به‌ علّت‌ مواجه‌ شدن‌ با مشكلات‌ و مقتضيات‌ زمان‌!، مجدداً برنامه كنترل‌ مواليد را در جريان‌ قرار دادند و از جدّت‌ و شدّت‌ افزايش‌ جمعيت‌ كاسته‌ شده‌ است‌ امّا اولاً آثار سيل‌ آساي‌ آن‌ تا مدتّها باقي‌ است‌ و ثانياً بايد دين‌ مداران‌، بخصوص‌ سياستگزاران‌ نظام‌ اسلامي‌ توّجه‌ فرمايند كه‌ به‌ حكم‌: و نزلنّا عليك‌ القرآن‌ تبيناً لكّل‌ شي‌ء - قرآن‌ كريم‌ براي‌ تمام‌ اموري‌ كه‌ تا ابد مردم‌ با آن‌ مواجه‌ مي‌شوند رهنمود دارد و لذا بايد با ديدي‌ جديدتر و علماني‌تر به‌ قرآن‌ كريم‌ بنگرند و آن‌ را بر حديث‌ و روايتي‌ مقّدم‌ بدارند تا امور دين‌ مرتب‌تر و منظم‌تر گردد.
خداوند نظام‌ خلقت‌ و فطرت‌ را كه‌ نظام‌ دين‌ هم‌ بايد بر همان‌ اساس‌ استوار گردد تا دين‌ پايدار بماند (به‌ آيه‌ 29 از سوره‌ 40 مراجعه‌ گردد) بر اساس‌ دوازده‌ اصل‌ قرار داده‌ است‌ كه‌ نگارنده‌ آنها را در كتابي‌ مستقل‌ تدوين‌ نموده‌ است‌.
يكي‌ از اصول‌ آفرينش‌ اصل‌ تقدير است‌ :وان‌ من‌ شي‌ء الّما عندنا خزائنه‌ و مانزله‌ الّا بقدر معلوم‌ - هيچ‌ چيزي‌ نيست‌ مگر اينكه‌ گنجينه‌هاي‌ آن‌ نزد ما مي‌باشد و آن‌ را بتدريج‌ نازل‌ نمي‌كنيم‌ (خلق‌ نمي‌كنيم‌) مگر به‌ اندازه‌ معلوم‌ (ضروري‌) 15/21.
اوّلاً انسان‌ هم‌ (بخصوص‌ رهبران‌ ملتها كه‌ به‌ مقام‌ آدميّت‌ رسيده‌اند) خليفه‌ خداوند هستند و بايد نظام‌ خلقت‌ را رعايت‌ كنند و در تمام‌ امور اصل‌ تقدير را تبعيّت‌ و تبليغ‌ نمايند، ثانياً خداوند در قرآن‌ كريم‌ براي‌ هر امري‌ از امور سر فصل‌ و اساس‌ را به‌ روشني‌ مشخّص‌ فرموده‌ است‌ امّا چون‌ دأب‌ و شيوه قرآن‌ كريم‌ اختصار و گنجانيدن‌ مفاهيم‌ بسيار در كلماتي‌ معدود است‌ مسلمانان‌ گمان‌ مي‌كنند كه‌ خداوند بايد كتابهاي‌ قطور براي‌ هر موضوعي‌ نازل‌ مي‌كرد و هر چيزي‌ را با تمام‌ جزئيات‌ كاملاً بيان‌ مي‌كرد تا شايد مورد عنايت‌ !مسلمانان‌ قرار گيرد!
مي‌گويندآيات‌ قرآن‌ ظاهري‌ دارند وباطني‌ وبطن‌ آنها بواطني‌ تابرسد به‌ هفتاد بطن‌ (كه‌ به‌ نظر نگارنده‌ موضوع‌ مهمتر ازاين‌ هاست‌ ) امافقط‌ به‌ ظاهر اينها بسنده‌ مي‌شود!
آيه‌ دهم‌ ازسوره‌ چهارم‌ :وليخشي‌الذّين‌ لوتركوامن‌ خلفهم‌ ذُريه‌َ ضَعافَاً خافواعليهم‌...ومردم‌ بايدبرحذرباشند ازاينكه‌ در عقب‌ خود فرزنداني‌ ناتوان‌ باقي‌ گذارند (كه‌ در مورد امكانات‌ و يا رفاه‌ آنان‌) هراسان‌ باشند....
درست‌ است‌ كه‌ آيه‌ در ميان‌ آيات‌ مربوط‌ به‌ ارث‌ نازل‌ گرديده‌ است‌ امّا مگر مفهوم‌ آن‌ منحصر است‌ !
قطعي‌ است‌ كه‌ خداوندي‌ كه‌ رزاق‌ است‌ و در جائي‌ ديگر مي‌فرمايد: فرزندان‌ خود را از ترس‌ تنگدستي‌ نكشيد زيرا اين‌ ما هستيم‌ كه‌ خود شما را با فرزندانتان‌ روزي‌ مي‌دهيم‌ آيه مذكور رادر انحصار ارث‌ و ميراث‌ نازل‌ نفرموده‌ است‌ و بر طبق‌ اصل‌ تقدير بر كنترل‌ مواليد در شرايطي‌ خاّص‌ هم‌ نظر دارد:
و لا تقتلوا اولادكم‌ حين‌ املاق‌......(5/152) .
باري‌ بنظر نگارنده‌ كنترل‌ مواليد در شرايطي‌ خاص‌ به‌ صورت‌ يك‌ تكليف‌ الهي‌ در مي‌آيد كه‌ متأسفانه‌ اين‌ امر در گذشته‌ مراعات‌ نشد ولي‌ بايد در آينده‌ به‌ عنوان‌ يك‌ تكليف‌ تلقّي‌ شود مگر اينكه‌ افزايش‌ امكانات‌ ضرورت‌ را رفع‌ كند .
اكنون‌ كه‌ در برابر واقعه‌اي‌، اتفاق‌ افتاده‌ قرار داريم‌ نبايد آنرا دست‌ آويز سهل‌ انگاريهاي‌ خود قرار دهيم‌ و طبق‌ معمول‌ گناه‌ را به‌ گردن‌ پيشينيان‌ بيندازيم‌. اگر افزايش‌ جمعيتي‌ غير مترقبه‌ بوجود آمده‌ است‌ سرزميني‌ پهناور با منابعي‌ عظيم‌ و تقريباً دست‌ نخورده‌ هم‌ باقي‌ و در اختيار است‌ - اين‌ سرزمين‌ به‌ اندازه‌ نصف‌ هندوستان‌ است‌ كه‌ بيش‌ از يك‌ ميليارد جمعيت‌ را در خود جاي‌ داده‌ است‌ و مي‌رود تا به‌ يكي‌ از قدرتهاي‌ جهاني‌ (منظور از لحاظ‌ اقتصادي‌ / صنعتي‌ است‌ نه‌ فقط‌ جمعيّتي‌) تبديل‌ شود. و نيز چهار برابر مجمع‌ الجزاير ژاپن‌ است‌ كه‌ ذكر خصوصيات‌ آن‌ ضروري‌ نيست‌ و.....
بايد همّت‌ كرد وبه‌ بهره‌ برداري‌ از منابع‌ معنوي‌ و طبيعي‌ پرداخت‌:
خلق‌ لكم‌ ما في‌ الارض‌ جميعاً ثّم‌....
2- جنگ‌ تحميلي‌ - جنگ‌ تحميلي‌ از اين‌ جهت‌ شديداً تورم‌ زا شد كه‌ به‌ علّت‌ تب‌ ناشي‌ از انقلاب‌ و نيز بي‌ توجهي‌ دولتهاي‌ وقت‌ به‌ حقايق‌ دين‌ (هر چند رئيس‌ دولت‌ موقت‌ مردي‌ شريف‌ و ديندار بود امّا دريافت‌ همه‌ حقايق‌ دين‌ كارهمه‌ نيست‌) ما آمادگي‌ دفاعي‌ خود را تا حدودي‌ از دست‌ داده‌ بوديم‌ و دولت‌ بني‌ صدر نيز عدم‌ كفايت‌ و خيانت‌ را به‌ اثبات‌ رسانيد .
يادمان‌ هست‌ كه‌ دولت‌ موقت‌ به‌ علت‌ بي‌ توجهي‌ به‌ بعضي‌ حقايق‌ دين‌ سخن‌ از فسخ‌ قراردادهاي‌ تسليحاتي‌ و برگردانيدن‌ هواپيماهاي‌ فانتوم‌ به‌ آمريكا را به‌ ميان‌ آورد! و نيز يادمان‌ هست‌ كه‌ شيرازه‌ ارتش‌ آن‌ چنان‌ از هم‌ گسيخت‌ كه‌ حفاظت‌ مرزها مختل‌ گرديد و شركت‌ نظاميان‌ در تظاهرات‌ و رژه‌ها عبور دادن‌ اسرا به‌ سوي‌ قرارگاهها را تداعي‌ مي‌كرد !و بني‌ صدر نيز با ايجاد اختلال‌ صريح‌ در نظام‌ باقيمانده‌ ارتش‌ و مطرح‌ كردن‌ تز زمين‌ مي‌دهيم‌ تا زمان‌ بدست‌ آوريم‌ عملاً پيشرفت‌ دشمن‌ را آسانتر كرد !
اگر ما بعنوان‌ مسلمان‌ معتقد، سنت‌ رسول‌ اللّه‌ را را رعايت‌ مي‌كرديم‌ آن‌ بزرگوار يگانه‌ دهر، آنگاه‌ كه‌ مكّه‌ را فتح‌ كرد عفو عمومي‌ اعلام‌ فرمود و حتي‌ خانه ابوسفيان‌ را كه‌ بزرگترين‌ دشمن‌ پيامبر و اسلام‌ عزيز بود در همان‌ بحبوحه جنگ‌، خانه امن‌ قرار داد بنحوي‌ كه‌ هر جنايكار جنگي‌ هم‌ به‌ آن‌ پناه‌ مي‌برد از مجازات‌ معاف‌ مي‌شد و «حنت‌» را نيز كه‌ جگر حمزه‌ سيدالشهداء را به‌ نيش‌ كشيده‌ بود مورد عفو قرار داد امّا فرمود تا خود را از نظر آن‌ حضرت‌ دور نگه‌ دارد .
دولت‌ بايد پيشنهاد عفو عمومي‌ را به‌ سران‌ انقلاب‌ عرضه‌ مي‌داشت‌ و از عواقب‌ ان‌ نمي‌هراسيد تا هم‌ ارتش‌ نسبتاً منظم‌ بماند و هم‌ آشفتگي‌هاي‌ عظيم‌ اقتصادي‌ / صنعتي‌ كمتر شود .
نيز اگر ما دستور قرآن‌ كريم‌ را نسبت‌ به‌ ارتش‌ براي‌ مواقع‌ صلح‌ در نظر مي‌گرفتيم‌ هرگز پيشنهاد لغو قراردادهاي‌ تسليحاتي‌ را و بر گردانيدن‌ فانتومها را مطرح‌ نمي‌كرديم‌ تا دشمن‌ از اسرار نظامي‌ / دفاعي‌ ما آگاه‌ شود و جرأت‌ و جسارت‌ حمله‌ به‌ ما و تحميل‌ يك‌ جنگ‌ همه‌ جانبه‌ به‌ قصد براندازي‌ نظام‌ و تجزيه‌ ايران‌ را در دماغ‌ بپروراند و عملي‌ كند .
هم‌ اكنون‌ نيز، بعد از آن‌ همه‌ تجارب‌ تلخي‌ كه‌ پشت‌ سر گذاشته‌ايم‌، بعضي‌ تصور مي‌كنند كه‌ چون‌ قطعنامه‌ معروف‌ پذيرفته‌ شده‌ و صلح‌ بر قرار گرديده‌ و با بسياري‌ از كشورها حسن‌ تفاهم‌ ايجاد شده‌ است‌، بايد از هزينه‌هاي‌ ارتش‌ كاسته‌ شود و در امور زير بنايي‌ ديگر سرمايه‌ گزاري‌ شود تا در كاهش‌ بيكاري‌ و توّرم‌ و افزايش‌ توليدات‌ مؤثر واقع‌ شود، و اين‌ نظر ناشي‌ از بي‌ توجهي‌ به‌ حقايق‌ زير است‌ :
الف‌ - خداوند تعادل‌ خلقت‌ را كه‌ انسان‌ هم‌ جزء كوچكي‌ از آن‌ است‌ بر اساس‌ برخورد اضداد قرار داده‌ است‌ تا حركت‌ و پويايي‌ به‌ سوي‌ كمال‌ استمرار داشته‌ باشد. چنانچه‌ در مورد انسان‌ فرموده‌ است‌: و نفس‌وماسوّيها - فالهَمها فجوُرها و تَقوايها
اهميت‌ انسان‌ را و آنچه‌ او را به‌ تعادل‌ رسانيد مورد تدّبر قرار دهيد - پس‌ (آفريننده‌ براي‌ حفظ‌ تعادل‌) سركشي‌ و خويشتن‌ داري‌ را (تواماً) در وجود او الهام‌ و تعبيه‌ فرمود (سوره‌ شمس‌) .   صفحه بعد>> 

تمام حقوق این سایت متعلق به آقای ناظم الرعایا می باشد.
طراحی و اجرا توسط شرکت فرابرد شبکه