1- سياست در اسلام
با كمال تأسف بايد اعتراف كرد كه در طول چهارده قرن گذشته قرآن كريم كه اساسنامه يا بعبارتي قانون اساسي دين اسلام است به طريق «علمي و به گونهاي سزاوار مورد تحقيق قرار نگرفته است و اين سهل انگاري عظيم سبب شده است كه :
1- ملل مسلمان، حتي آنان كه داراي سابقه «تمدن ساز» هم ميباشند عمدتاً عقب مانده و نيازمند و وابسته به ديگران باشند. عجبا، تمدّن ساز بودن و داشتن منابع طبيعي عظيم و در دست داشتن كتاب هدايتي آسماني و عقب ماندگي؟؟!!
2- امروز حتي كساني كه متدين به اسلام و داراي تحصيلات عالي هم هستند، نميتوانند باور كنند كه دين اسلام يك نظام كاملاً سياسي است آن هم يك نظام سياسي بسيار بعدي كه بر خلاف سياستهاي دست آورد بشر كه تك بعدي هستند هم نظامات دنيوي/مادي پيروان خود را تدبير ميكنند و هم نظامات فرهنگي/معنوي/اخروي آنان را.
3- سياست در اسلام چون از طرف خداوند وضع گرديده و او جلّت عظمتهُ، خود، انسانها و طبيعت و سرزمينها و مقتضيات فطري آنها را آفريده است، با هر شرايطي هماهنگي و هم خواني دارد و لذا ناظر و حاكم بر شرايط و مقتضيات زمان و مكان است نه تابع آنها، و لذا اصولاً ثابت و لايتغير است و فروعاً در اختيار پيروان اسلام است كه متناسب با شرايط و مقتضيات زمان و مكان توسعهپذير ميباشد.
نگارنده با عتايت به موارد مذكور و با توّجه به جريانات الحادي اخير كه ناشي كه ناشي از قصور در رهنمودهاي متعالي اسلام عزيز مبني بر سياسي بودن نظام كل شريعت ميباشد و كساني موضوع جدايي دين از سياست را مطرح نمودند - كتابي با نام «رابطه دين و سياست» تأليف و چاپ و منتشر نموده است كه در خاموش كردن مدعّاهاي اخير نيز مؤثر واقع گرديد و جريان مذكور به جريان جدايي فقه از سياست تغيير قيافه داد كه جواب آن در تخصص و صلاحيت نگارنده نميباشد.
نظر به اينكه بسياري از محورهاي مندرج در فرا خوان مقاله در كتاب مذكور مورد توّجه قرار گرفته است يك جلد از آن كتاب را براي مراجعه احتمالي محققان بزرگوار دانشگاه پيام نور به پيوست تقديم مينمايد، و چون در هر حال تنظيم مقاله نيز بايد به گونهاي تكميل گردد كه هر گاه مورد قبول هيأت داوران قرار گرفت قابل انتشار و مطالعه مستقل باشد مختصراً بشرح زير به بحث پيرامون موضوع ادامه ميدهد:
اگر دقيقاً توجّه شود در فرهنگ ديني ما دو گونه عقيده متضاد راه يافته است ؛ از يك طرف با توجّه به اين قول خداوند متعال كه فرموده است: و لا رَطَب وَ لا يا بَس الا في كتاب مُبين» و جملات آيات مشابه ديگر ادعا ميشود (و حّق هم هست) كه قرآن كريم جواب گوي تمام مسائل مبتلا به انسانها در تمام طول تاريخ ميباشد و از طرف ديگر بعلّت اينكه تحقيق علمي دقيق و سزاوار در رهنمودهاي قرآن كريم ننمودهاند وقتي يك سؤال غير عبادي و غير فقهي مطرح ميشود ميگويند قرآن كريم يك كتاب علمي نيست بلكه يك كتاب انسان ساز ميباشد و بدين گونه پرسش گر را سر گردان ميگذارند.
عجبا، خداوند خود فرموده است: و نزلّنا عليك القرآن تبيناً لكُل شيء ؛ (اي پيغمبر عزيز) ما قرآن را نازل كرديم به گونهاي كه «روشنگر همه چيز باشد» 16/91 و نيز آنچنان كه قبلاً نيز اشاره شده فرموده است: هيچ ترو خشكي نيست مگر اينكه در كتابي روشنگر (تبيين) شده است - امّا ما ميگوييم كه قرآن يك كتاب علمي نيست (كه دراين مقالهم به مناسبت بگوييم يك كتاب سياسي نيست) تا بر اساس آن به پاسخگويي به مسائل علمي و يا سياسي بپردازيم ! صفحه بعد>>