SHAMAMEH.ORG

توسعه سیاسی 3

براي‌ نمونه‌ هم‌ اكنون‌ كه‌ در نهاد مطالعات‌ و تحقيقات‌ سياسي‌ وزارت‌ كشور تصميم‌ گرفته‌ شده‌ است‌ تا همايش‌ مشاركت‌ سياسي‌ - احزاب‌ و انتخابات‌ برگزار گردد و با الطبع‌ برخي‌ از دانشنمدان‌ و انديشمندان‌ آماده‌ شده‌ اند تا فراخوان‌ مذكور را باتنظيم‌ مقالات‌ تحقيقاتي‌ در موضوعات‌ پيشنهادي‌ اجابت‌ نمايند اين‌ خطاب‌ خداوند متوجّه‌ تمام‌ دست‌ اندر كاران‌ و شركت‌ كنندگان‌ ميشود: فَاتم‌ وَجُهَك‌ للدّين‌ حَنيفاً - (اكنون‌ كه‌ چنين‌ تصميمي‌ گرفته‌اي‌) دين‌ را وجه‌ همّت‌ خويش‌ قرار داده‌ با حقيقت‌ گرائي‌ آنهم‌ دين‌ راستيني‌ را كه‌ هماهنگ‌ با نظام‌ آفرينش‌ باشد (فطرت‌ الله) (و اگر نميتواني‌ تمام‌ نواميس‌ فطرت‌ در مورد آفرينش‌ را مورد تحقيق‌ قرار دهي‌ خلاصه‌ و سلاله‌ و چكيده‌ آفرينش‌) در فطرت‌ ناس‌ تعبيه‌ شده‌ است‌ (آنانرا موضوع‌ تحقيقات‌ خود قرار داده‌ و مطابق‌ مقتضيات‌ فطري‌ او برنامه‌ ريزي‌ و سياستگزاري‌ كن‌، بخصوص‌ اينكه‌ براي‌ هم‌ او و اجتماع‌ او و دين‌ و نظام‌ مدني‌ او برنامه‌ ريزي‌ مينمائي‌) و هيچگونه‌ تخلفي‌ در اين‌ امر مجاز نيست‌: لا تبديل‌ لخَلق‌ الله( چون‌ تو به‌ نيابت‌ و خلافت‌ از سوي‌ خداوند براي‌ بندگان‌ و مخلوق‌ او كه‌ متديّن‌ به‌ دين‌ اسلام‌ هستند برنامه‌ و طرحي‌ توسيعي‌ تنظيم‌ مينمائي‌ بايد توجه‌ داشه‌ باشي‌ كه‌) دين‌ پايدار اينگونه‌ است‌ (كه‌ مطابق‌ فطرت‌، نظام‌ داده‌ شود): ذالك‌َ الدين‌ُ القَيّم‌ ولي‌ اكثر مردم‌ اينرا نميدانند: وَلكن‌ّ اكثَر النّاس‌ لا يَعلَمون‌ - و اين‌ جمله‌ اخير به‌ اين‌ معني‌ است‌ كه‌: ولي‌ شما نخبگان‌ و فرزانگان‌ و محققان‌ نظام‌ اسلامي‌ هستيد و در مقام‌ مقايسه‌ با عامّه‌ مردم‌ باالطبع‌ در اقليت‌ ميباشيد بايد اين‌ حقايق‌ را از نظر دور نداريد- بدانيد كه‌ براي‌ يك‌ نظام‌ ديني‌ برنامه‌ ريزي‌ ميكنيد آن‌ هم‌ يك‌ نظام‌ ديني‌ كه‌ بر اساس‌ رهنمودهاي‌ ديگري‌ كه‌ بيان‌ شده‌ است‌ بايد هدف‌ و برنامه‌ و سياست‌ كلانش‌ اين‌ باشد كه‌ در متن‌ مجتمعات‌ جهاني‌ مركزيت‌ و محوريت‌ را احراز كند و براي‌ نظامات‌ ديگر الگو و اسوه‌ و سرمشق‌ بشود.
بااين‌ تعاريف‌، هدف‌ كلان‌ توسعه‌ مشخص‌ ميشود: احراز مركزيت‌ و محوريت‌ در سطح‌ جهاني‌ و الگو و اسوه‌ قرار گرفتن‌ به‌ لحاظ‌ توسعه‌ سياسي‌ و تشكلات‌ اجتماعي‌ و هر گونه‌ توسعه‌ فرهنگي‌ مادّي‌ و معنوي‌ ديگري‌ كه‌ ذكر آنها خارج‌ از موضوع‌ اين‌ بحث‌ ميباشد .
بديهي‌ است‌ كه‌ نيل‌ به‌ هدف‌ و مقصد مذكور با مشاركت‌ در همكاري‌ همه‌ جانبه تمام‌ نهادهاي‌ نظام‌ اسلامي‌ ميّسر است‌ و فقط‌ بخش‌ سياست‌ و امنيت‌ داخلي‌ آن‌ به‌ عهده‌ وزارت‌ كشور محول‌ ميباشد. پس‌ اگر اين‌ نهاد بخواهد به‌ تكليف‌ الهي‌ خود براي‌ رسيدن‌ به‌ هدف‌ مذكور عمل‌ نمايد ناگزير بايد سياست‌ و طرحهاي‌ خود را با سياستها و طرحهاي‌ نهادهاي‌ ديگر هماهنگ‌ نمايد و در مشاركت‌ با آنان‌ اقدام‌ كند .
تا اين‌ جا، مشاركت‌ دو بخش‌ ميشود :يكي‌ مشاركت‌ دانشمندان‌، محققان‌ و انديشمندان‌ با عرضه نظرات‌ و نتيجه‌ تحقيقات‌ خود به‌ وزارت‌ كشور و ديگري‌، مشاركت‌ وزارت‌ كشور با ساير وزارتخانه‌ها در امر توسعه‌ همه‌ جانبه‌ نظام‌، كه‌ اگر چنين‌ نشود ، تلاش‌ يك‌ جانبه‌ وزارت‌ كشور به‌ نتيجه‌ مورد نظر نخواهد رسيد زيرا اگر في‌ المثل‌ توسعه‌ علمي‌، صنعتي‌، اقتصادي‌، نظامي‌، شهري‌ و...... تحقق‌ پيدانكند توسعه‌ سياسي‌ به‌ تنهائي‌ مفيد و مؤثر واقع‌ نخواهد شد .
چون‌ اصولاً كره‌ زمين‌ در نظام‌ منظومه‌ شمسي‌ و نظامات‌ ديگر فلكي‌ براي‌ پيدايش‌ و زندگي‌ و بهره‌ برداري‌ " مردم‌ " بوجود آمده‌ است‌ و خداوند بخصوص‌ بر اينموضوع‌ تصريح‌ فرموده‌ است‌ :وَالارَض‌َ وَضَعَها: و زمين‌ را براي‌ عامه‌ مردم‌ بوجود آورد - و فرستادن‌ پيامبران‌ و انزال‌ آيات‌ نيز براي‌ هدايت‌ مردم‌ است‌ هُدي‌ً للناس‌ - پس‌ خداوند در امور اصالت‌ را در حق‌ مردم‌ ثابت‌ فرموده‌ است‌ و در آيه مورد بحث‌ نيز (2930) خلاصه‌ و سلاله‌ و نمونه‌ نواميس‌ فطرت‌ و خلقت‌ را "ناس‌ " معرفي‌ فرموده‌ است‌: فَطَرالنّاس‌َ عَلَيها پس‌ در امر توسعه‌ سياسي‌ نيازمنديها و مقتضيّات‌ فطري‌ خود مردم‌ مورد مطالعه‌ قرار ميگيرد تا از روبر هم‌ نتايج‌ حاصله‌ براي‌ توسعه‌ نظام‌ سياسي‌ / عمومي‌ خود آنان‌ بهره‌گيري‌ شود .
چون‌ دين‌ فطري‌ راستين‌ يا بعبارتي‌ ديگر نظام‌ اسلامي‌ حقيقي‌ آن‌ نظامي‌ است‌ كه‌ بر اساس‌ مقتضيات‌ فطري‌ مردم‌ تنظيم‌ گردد: للدّين‌ حَنيفاً فطرَت‌ اللهالّتي‌ فَطَر الناس‌َ عَلَيها پس‌ آنگاه‌ كه‌ فرزانگان‌ و ذيصلاحان‌ اجتماع‌ و نظام‌، هر گونه‌ طراحي‌، برنامه‌ ريزي‌ و سياستگزاري‌ را وجه‌ مطالعه‌ و تحقيق‌ و اقدام‌ و اجراء قرار ميدهند، در درجه اوّل‌ اهميت‌ بايد زمينه‌ پذيرش‌ و اجراي‌ آنرا در جامعه‌ مدّ نظر قرار دهند و توجّه‌ داشته‌ باشند كه‌ تاكنون‌ نظامها و مكاتيب‌ و احزاب‌ و تشكلهاي‌ گوناگوني‌ در جهان‌ اسلام‌ و بخصوص‌ در كشور اسلامي‌ ما بوجود "آورده‌اند " امّا كمترين‌ آثار توسيعي‌ برجاي‌ نگذاشته‌ و بعلّت‌ اينكه‌ مورد پذيرش‌ طبيعي‌ مردم‌ قرار نگرفته‌، چند صباحي‌ بيش‌ نپائيده‌ و فقط‌ نامي‌، آنهم‌ در صفحات‌ تاريخ‌ سياسي‌، باقي‌ نهاده‌ است‌ .
چون‌ فطرت‌ جزو ملكوت‌ خداوند است‌: فطرَت‌ الله الّتي‌ فَطَرَ هيچ‌ قدرت‌ ديگري‌ نميتواند به‌ فطرت‌ مردم‌ مسلط‌ و عقيده‌ و مرام‌ و مكتب‌ و مذهبي‌ را بر آنان‌ تحميل‌ نمايد. بلي‌، چند روزي‌ ممكن‌ است‌ مردم‌ را تحت‌ فشار قرار داد و جرياناتي‌ را وارد اجتماعات‌ آن‌ نمودامّا آنرا به‌ منزله‌ شجره خبيثه‌اي‌ ميشناسند و به‌ هيج‌ وجه‌ اجازه‌ نميدهند در سرزمين‌ وجود آنان‌ ريشه‌ بدواند !
با توجّه‌ به‌ اين‌ نكات‌ است‌ كه‌ خداوند فرموده‌ است‌: لا اكراه‌َ في‌ الدّين‌ -يعني‌ كساني‌ تلاش‌ نكنند كه‌ عقيده‌ (حتّي‌ اگر دين‌ آسماني‌ اسلام‌ هم‌ باشد)يا هر گونه‌ مذهب‌ و مرام‌ ديگري‌ را بر مردم‌ تحميل‌ كنند. مفهوم‌ ديگر اين‌ جمله‌ اينست‌ كه‌ اگر مردم‌ دين‌ و آئيني‌ را نپسندند آنرا نميپذيرند و فشار و اجبار كارساز نخواهد بود. چون‌ اين‌ حق‌ّ اختياري‌ است‌ كه‌ به‌ آنها تفويض‌ شده‌ است‌ .   صفحه بعد>> 

تمام حقوق این سایت متعلق به آقای ناظم الرعایا می باشد.
طراحی و اجرا توسط شرکت فرابرد شبکه