SHAMAMEH.ORG

عوامل مادی سلطه غرب 2

پس‌ اگر سلطه‌ پذير نباشد سلطه‌ گر به‌ وجود نمي‌آيد :تا كه‌ از جانب‌ معشوق‌ نباشد كششي‌ -كوشش‌ عاشق‌ بي‌ چاره‌ به‌ جايي‌ نرسد ! قدرت‌ انتقالي‌ خلاء حتي‌ از قدرت‌ قانون‌ ظروف‌ مرتبطه‌ نيز شديدتر است‌ زيرا قدرت‌ ظروف‌ مرتبطه‌ تابع‌ نيروي‌ جاذبه‌ است‌ در حالي‌ كه‌ خلاء خود يك‌ نوع‌ جاذبه‌ شگفت‌ انگيز است‌ كه‌ جاذبه‌ عمومي‌ را هم‌ خنثي‌ مي‌كند و اشياء را به‌ كام‌ خود مي‌كشاند و فرزانگان‌ و فرهيختگان‌ را نيازي‌ نيست‌ كه‌ ما بخواهيم‌ به‌ بيان‌ مثال‌ بپردازيم‌ .
در مثالي‌ ديگر خلاء و ملاء مانند دو قطب‌ منفي‌ و مثبت‌ آهنربا هستند كه‌ اگر قطبهاي‌ هم‌ نام‌ در برابر هم‌ قرار گيرند همديگر را ميرانند اما اگر قطبهاي‌ غير هم‌ نام‌ در برابر هم‌ قرار گيرند با شدت‌ همديگر را جذب‌ مينمايند .
به‌ طور قطع‌ و يقين‌ ميتوان‌ گفت‌ كه‌ خلاء در حالت‌ انفعالي‌ از آن‌ چنان‌ نيرويي‌ منفي‌ برخوردار است‌ كه‌ اگر ملاء هم‌ نخواهد ، خلاء آن‌ را مجبور به‌ دهش‌ ميكند و آن‌ گاه‌ از فشار كشش‌ كاسته‌ مي‌ شود كه‌ تا حدودي‌ تعادل‌ و هم‌ ترازي‌ بر قرار گردد ، آن‌ چنانكه‌ كشورهاي‌ توسعه‌ نيافته‌ به‌ طريق‌ و از مجاري‌ گوناگون‌ پيوسته‌ كشورهاي‌ توسعه‌ يافته‌ را تحت‌ فشار قرار ميدهند و از آنها مطالبه‌ در اختيار قرار دادن‌ و صدور رموز علوم‌ و فن‌ آوريهاي‌ گوناگون‌ را مي‌نمايند چون‌ علوم‌ و فنون‌ و فن‌ آوري‌ را در حق‌ كليه‌ مردم‌ جهان‌ مسلم‌ ميدانند و خواستار در هم‌ شكستن‌ حصار و انحصار آن‌ ميباشد و استدلال‌ ميكند كه‌ دانش‌ و فن‌ آوري‌ حاصل‌ و دست‌ آورد تلاش‌ گروهي‌ تمام‌ مردم‌ جهان‌ در طول‌ تاريخ‌ است‌ و چنين‌ استدلال‌ ميكند كه‌ :
1 - مدنيت‌ و عوامل‌ آن‌ يك‌ جريان‌ مترقي‌ و پويا و لذا غير ثابت‌ است‌ آن‌ چنان‌ كه‌ زماني‌ در مصر ،روزگاري‌ در ايران‌ ،مدتي‌ در روم‌ و مدتي‌ در مجموعه‌ اي‌ از مناطق‌ مذكور با نام‌ تمدن‌ اسلامي‌ بوده‌ است‌ كه‌ شرق‌ ناميده‌ ميشود و اكنون‌ در غرب‌ استقرار يافته‌ است‌ و لذا تمدن‌ غرب‌ بر بنياد تمدن‌ شرق‌ ايجاد گرديده‌ است‌ .
2 - تاريخ‌ ثابت‌ كرده‌ است‌ كه‌ قرارگاهاي‌ مدنيتهاي‌ مترقي‌ جاذبه‌ افرين‌ است‌ و استعداد و مغزها و تخصصها را بسوي‌ خود جذب‌ مي‌ كند به‌ گونه‌ اي‌ كه‌ هم‌ اكنون‌ شاهد آن‌ هستيم‌ كه‌ مهاجرت‌ ،يا به‌ سخن‌ روز ، فرار مغزها از سراسر جهان‌ به‌ طرف‌ كشورهاي‌ شرقي‌ صنعتي‌ شديدا جريان‌ دارد و اگر اين‌ جريان‌ نبود قطبهاي‌ مدني‌ ، صنعتي‌ نمي‌ توانستند به‌ آموزش‌ و پرورش‌ تخصصهاي‌ مورد نياز خود بپردازد و به‌ اين‌ درجه‌ از دانش‌ و صنعت‌ برسند .
3 - قسمت‌ عمده‌ مواد خام‌ و نيمه‌ صنعتي‌ كشورهاي‌ پيشرفته‌ از كشورهاي‌ ديگر تأمين‌ ميشود و نيز كشورهاي‌ ديگر مصرف‌ كننده‌ و خريدار كالاهاي‌ توليدي‌ كشورهاي‌ پيشرفته‌ هستند كه‌ اگر نبودند امكانات‌ پيشرفت‌ كشورهاي‌ صنعتي‌ محدود مي‌گرديد و اداب‌ و فرهنگ‌ غرب‌ به‌ همراه‌ و كمك‌ همين‌ توليدات‌ صنعتي‌ و فراورده‌ هاي‌ علمي‌ است‌ كه‌ وارد كشورهاي‌ عقب‌ مانده‌ ميشود .
چگونگي‌ برقراري‌ سلطه‌ فرهنگي‌ به‌ وسيله‌ عوامل‌ مادي‌
در بالا بيان‌ داشتيم‌ كه‌ عوامل‌ مادي‌ سلطه‌ فرهنگي‌ ، دستاوردهاي‌ علوم‌ و فنون‌ و صنايع‌ ميباشند كه‌ كشورهاي‌ پيشرفته‌ صادر كننده‌ و كشورهاي‌ عقب‌ مانده‌ يا اگر محترمانه‌ تر بگوييم‌ در حال‌ توسعه‌ وارد كننده‌ آنها ميباشند .
ما نمي‌ توانيم‌ ميزان‌ معيني‌ را مشخص‌ كنيم‌ اما به‌ طور كلي‌ مي‌ گوييم‌ كه‌ در تمام‌ رشته‌ هايي‌ كه‌ كشورهاي‌ پيشرفته‌ قوي‌ شده‌ اند كشور هاي‌ در حال‌ توسعه‌ ضعيف‌ و نيازمند باقي‌ مانده‌ اند .
براي‌ نمونه‌ : دانش‌ فرايندي‌ از تجارب‌ و تحقيقات‌ است‌ و تجارب‌ و تحقيقات‌ نيازمند مراكز و ابزارها و سرمايه‌ مادي‌ كافي‌ براي‌ شروع‌ و استمرار تجربه‌ و تحقيق‌ است‌ و اين‌ امر وابسته‌ به‌ اقتصاد سالم‌ و قوي‌ و طرح‌ و برنامه‌ و مديريت‌ و متخصص‌ و كارشناس‌ كافي‌ ميباشد كه‌ اينها نيز در يك‌ نظام‌ اقتصادي‌ سالم‌ قابل‌ دستيابي‌ مي‌باشند .
با اين‌ بيان‌ مشخص‌ ميگردد دانشي‌ كه‌ در شرايط‌ موجود و در مقياس‌ جهاني‌ قابل‌ اعتنا باشد وابستگي‌ كامل‌ به‌ ماديات‌ دارد و به‌ هيچ‌ وجه‌ با آنچه‌ ،مثلا ،در پنج‌ قرن‌ پيش‌ دانش‌ شناخته‌ مي‌ شد قابل‌ مقايسه‌ نمي‌ باشد .
اگر ما پايان‌ جنگهاي‌ صليبي‌ را در نيمه‌ دوم‌ قرن‌ هفتم‌ هجري‌ نقطه‌ عطفي‌ در تاريخ‌ جهان‌ بدانيم‌ ميتوانيم‌ بگوييم‌ :
علي‌ رغم‌ اين‌ كه‌ پس‌ از ان‌ تاريخ‌ قدرتهاي‌ حكومتي‌ نسبتاًقوي‌ مانند عثمانيها و صفويان‌ در اسيا و بخشهايي‌ از افريقا و اروپا (كه‌ بخشهاي‌ افريقايي‌ و اروپايي‌ به‌ تصرف‌ عثمانيها در امد ) اما در بخش‌ علوم‌ و صنايع‌ پيشرفت‌ قابل‌ توجهي‌ كه‌ در مقياس‌ جهاني‌ به‌ حساب‌ آيد در شرق‌ به‌ وجود نيامد و اين‌ در حالي‌ است‌ كه‌ غرب‌ دستاوردهاي‌ علمي‌ و فني‌ شرق‌ را سرمايه‌ تحقيقات‌ و تجربيات‌ و فن‌ آوريهاي‌ خود قرار داد و مقدمات‌ يك‌ نهضت‌ علمي‌ / صنعتي‌ / مدني‌ را بنياد نهاد و به‌ پيش‌ راند و در عين‌ حال‌ به‌ علت‌ نفرت‌ شديدي‌ كه‌ از رفتارهاي‌ قرون‌ وسطايي‌ آباء كليسا در اذهان‌ طبقه‌ دانش‌ اموخته‌ و روشن‌ فكر و صنعت‌ گر به‌ وجود آمده‌ بود اين‌ طبقه‌ كه‌ معمولا در هر جامعه‌ اي‌ جهت‌ دهنده‌ و سرنوشت‌ ساز هستند نسبت‌ به‌ دين‌ و دين‌ داري‌ و آنچه‌ معنويت‌ شناخته‌ ميشود بدبين‌ شده‌اند و به‌ آنها پشت‌ كرده‌ اند و لذا تمام‌ توجه‌ و اهتمام‌ خود را مصروف‌ علم‌ و صنعت‌ و تجربه‌ و تحقيق‌ و اقتصاد كردند و آنها را ارزش‌ شناختند و ارج‌ نهادند و اين‌ روش‌ موجب‌ پيشرفت‌ سريع‌ آنان‌ در زمينه‌ هاي‌ مذكور شد و باعث‌ به‌ وجود امدن‌ يك‌ نظام‌ ماترياليستي‌ مطلق‌ گرديد .   صفحه بعد>> 

تمام حقوق این سایت متعلق به آقای ناظم الرعایا می باشد.
طراحی و اجرا توسط شرکت فرابرد شبکه