مانبايد منتظر باشيم تا خداوند در موضوعي بسيار گفته باشد تا ما مختصري عمل كنيم او كلام خود را هدايت قرار داده است و بنابراين راه را نشان ميدهد ولي اين ما هستيم كه بايد در آن صراط مستقيم قدم گذاريم و پيش برويم تا به مقصد برسيم براي نمونه در 14 قرن پيش خداوند اساسي ترين اصل مدنيّت مترقي را در سه كلمه بيان فرموده است : وَ اَمرهُم شوري بينهُم : حال تصّور نمائيد كه اگر مسلمانان در سيزده يا چهارده قرن پيش اهميّت اين هدايت را ميشناختند و نظام امور خود را بر اساس شورايي بودن بنا مينهادند امروز جامعه هاي اسلامي در چه مرحله اي از مدنيّت بودند و اين در حالي است هم امروز هم عمق مطلب و قصور خود را نمي شناسند و نظام شورايي را ابتكار غرب مي دانند همين گونه اند هدايتهاي ديگر قرآن كريم منجمله هدايتهاي اقتصادي آن كه مورد بحث ما ميباشد .
براي مثال اگر ، طبق رهنمود و امرَهُم شُوري بَينَهُم هم اكنون كه امر اقتصاد اسلامي را پژوهشگدة دانشگاه تربيت مدرس مطرح تحقيقات قرار داده است و با فراخوان نظرات انديشمندان و دانشمندان خوشبختانه به يك نوع فرآوري مقدمات شورايي دست يازيده است - بطور شورايي در اين امر از نظر قرآن كريم به تحقيق و تدبير بپردازيم مسلم اينست به بهترين راهيافتها نائل خواهيم شد .
امّا تا رسيدن به آن مرحله حقير عليرغم بضاعت ناچيز خود مقدمتاً به بعضي رهنمودهاي قرآن كريم در امر اقتصاد اشاره مي نمايد :
بدواً بايد توجّه داشت كه قرآن كريم بسياري از هدايتها را در ضمن مثلها و داستانها بيان ميفرمايد و بطريق مقتضي حق و واجب الرّعايه بودن مفاهيم مثلها و داستانها را بيان و تأكيد ميفرمايد چنانكه ايمان به كتب آسماني پيشين را همانند ايمان به قرآن كريم قرار ميدهد : وَ الدّين يؤمِنُون بِما اُنزلَ اِلَيكَ وَما اُنزِلَ مِن قَبلِكَ و يا در جاي ديگر با بيان رهنمودهائي با ذكر اسامي بعضي از انبياء مانند ابراهيم ، اسماعيل ، اسحاق ، يعقوب ، اسباط ( كه شامل انبياء آل يعقوب ميشوند ) موسي ، عيسي و همة انبياء ديگر ميفرمايد : لا نُفَرِقُ بين اَحَدٍ مِنهُم و نَحنُ لَهُ مُسلمون بايد آنچه بر پيامبران ديگر نازل شده است ايمان داشته باشد و آنان را نيز همانند حضرت رسول الله اُسوه و نمونة اعمال خود قرار دهد كه از جمله نام اسباط را هم ذكر فرموده است كه انبياء آل يعقوب ميباشند كه در رأس آنان يوسف قرار دارد .
با اين بيان يوسف يكي از انبياء است كه بايد براي ما اسوه باشد يعني در انجام اعمال به او هم بايد اقتداء كنيم .
حال در نظر ميگيريم كه يكي از سوره هاي بزرگ قرآن كريم به داستان يوسف اختصاص داده شده است و چون مفاد سوره را در نظر ميگيريم به اين نتيجه ميرسيم كه خداوند مخصوصاً حضرت يوسف را با آن تفاصيلي كه همگان ميدانند به نبوّت برگزيده است تا پس از طي مراحلي شگفت انگيز به عزيزي مصر برسد تا آن ملّت را كه ظاهراً مشرك هم بوده اند از تنگناهاي اقتصادي بگذراند و به امور معيشتي آنها كه همان اقتصاد است سر و سامان بخشد !
در بيان ديگر قرآن كريم كلاًّ هدايت لازم الرّعايه است و سورة يوسف نيز يك بخش مهّم از آن است . همينگونه است داستان سيل عرم ، داستانهاي داود و سليمان و صنايع ذوب فلزات و تشكيل سلطنتهاي با شكوه و ايجاد شهرهايي عظيم و قصرهاي حيرت انگيز و داستان ذي القرنين و سفرهاي او به شرق و غرب و ترويج صنعت و سد سازي كه بيان تحسين آميز آنها در قرآن كريم براي هدايت مسلمانان به تبعيت از سنّت آن بزرگوار است نه داستانسراي و احياناً نتيجة اخلاقي گرفتن !
چون همگان از داستان يوسف آگاهي دارند ما در اين مختصر فقط به تحليل مفاد بعضي آيات آن كه به تبين امور اقتصادي اختصاص دارند مي پردازيم :
47/12 ( يوسف پس از شنيدن خواب فرعون به قاصد گفت ) هفت سال ( كه بعلّت بارندگي بسيار پر محصول خواهد بود ) با كوشش بسيار كشاورزي كنيد و آنچه را ميدرويد عمدتاً در خوشه هاي خود انبار كنيد مگر مقدار مختصري كه از آن تغذيه مينمائيد .
48/12 پس از آن هفت سال سخت پيش مي آيد كه از آنچه براي تنگناها ذخيره كرده ايد ميخوريد مگر مقدار كمي را از ذخيره را ( كه براي بذر بايد نگاهداري شود ) .
55/12 يوسف ( پس از مصاحبه با فرعون و رهنمودهائي كه براي بهره گيري از فراخناها براي آمادگي در برابر تنگناها به او داد ) گفت : به من در امور مالي كشور اختيار تام بده زيرا من نگهدارة امين و كاردان هستم .
بعضي رهنمودهاي اقتصادي آيات مذكور بشرح زير است :
1- بايد در فراخناها از رفاه و آسايش دوري كرد و برعكس به كوشش هر چه بيشتر همّـت گمارد تا از فرصت مناسب و مساعد حدّآكثر بهره برداري شود و در آمدها عمدتاً اندوخته گردد تا در تنگناها مصرف شود : تَرَزَعون سَبع سِنين دَأباً .
2- آنچه را در فراخناها بدست مي آوريد عمدتاً دست نخورده ذخيره نمائيد : فَما حَصَدتُم فَذَروه في سُنبُلهِ .
3- در تنگناها تمام اندوخته خود را بمصرف نرسانيد - ذخيره را با صرفه جوئي كامل مصرف نمائيد و مقداري را براي سرمايه گذاري نگاه داريد : الاّّ قَليلاً مِما تُحصِنُون .
4- براي روبرو شدن و رفع مشكلات اقتصادي و تنگناهاي عمومي آماده باشيد ، اختلاف عقيده و دين و مذهب را با مسئولان امور كنار بگذاريد و پيشنهاد همكاري بدهيد - آنچنانكه يوسف صديّق و موّحد در برابر مشكلات عمومي بي آنكه پيش شرطي عقيدتي مطرح نمايد به فرعون متكّبر و غير موّحد پيشنهاد همكاري داد : و اجعلني عَلي خزائُن الارض : مرا به اين مسئوليت بزرگ بر گمار .
5- تخصصها و آمادگيهائي را كه داريد و براي رفع مشكلات عمومي كارساز هستند اعلام نمائيد : انّي حفيظٌ عَليم .
6- تا كسي را نيازمائيد و از قابليت و شايستگي و علم و تخصص و امنت داري او اطمينان پيدا نكنيد امور مهّم را بخصوص امور عمومي و اقتصادي را به او واگذار نكنيد : فَلَمّا كَلَّمهُ قال اِنّك اليوم لَدَنيا مكينٌ امين.
7- از كّل داستان بخوبي دانسته ميشود كه رسالت و نبوت منحصر به هدايت مردم به معنويّت نيست بلكه هدايت نظم اقتصادي و معيشتي مردم نيز از وظائف انبياء و پيامبران است ، بنابراين هدايت مردم مسلمان به بهره گيري هر چه بيشتر از مواهب و امكانات طبيعي و رسيدن به بالاترين مدارج مدني به لحاظ ماديّات نيز جزو تكاليف رهبران و مبلغان و مروجان دين اسلام است و بهمان مقداري كه به معنويت مي پردازند بايد به ماديّات نيز اهتمام نمايند .
بطوريكه قبلاً توضيح داديم دين اسلام يك نظام مطابق با فطرت است و در صورتي ناب و پايدار است كه تطابق آن با فطرت هميشه استوار و ثابت نگاه داشته شود و نيز با استدلال به آيات قرآن كريم ثابت كرديم كه ناموس آفرينش چنين است كه هر نوع آفريده شده اي متشكل از يك زوج است و افراد نوع نيز مركب از جسم و روح ميباشند و نظام مزدوج بودن بر تمام اجزاء خلقت و افراد و كليّات آن حاكم است و محال است چيزي غير ( از ذات پروردگار ) وجود داشته باشد كه منفي و يا قرينة آن آفريده نشده باشد . بنابراين، نظام اقتصاد اسلامي بايد بر دو اصل « ماديّات » و « معنويات » پايه گذاري شود تا مطابق با فطرت باشد و بين هر دو اصل نيز بايد پيوسته توازن و تعادل برقرار باشد .
8- كشاورزي و دامداري بايد از پايه هاي اقتصاد درجه اوّل شناخته شود : تَزرَعُون سَبَع سِنَين دُأباً چون كسي كه نان و غذاي خود نتواند حفظ كند محكوم به مرگ و نابودي است : انّي اَراني اَحمِل فوق رأسي خُبراً تأكُلُ الطَيرمِنه… وَامّا الآخَرُ فَيَصلِبُ فَتَأكُلْ الطَيرُ مِن رَأسِهِ .
9- براي داشتن يك اقتصاد اطمينان بخش بايد در كشاورزي و دامداري سرمايه گزاري «كلان » نمود : و اجعلني علي خزائن الارض : مرا در خزائن كشور اختيار تام بده ( تا آن را بطور كلان در امر كشاورزي سسرمايه گزاري كنم و براي سنوات خشكسالي و تنگناها ذخيره نمايم ) صفحه بعد>>