SHAMAMEH.ORG

اصول و مبانی نظام اقتصادی اسلام 4

در داستان سبأ و سيل عرم دقيقاً اهميّت كشاورزي را از بعدي ديگر به تصوير و نمايش در آورده است :
سرزميني داشته اند كه رود خانه اي در آن جاري بوده است و پيشينايان براي كنترل و تنظيم آب آن سدّي احداث كرده بوده و در سواحل چپ و راست رود دو كشتزار حاصلخيز ( بلدهً طيبه ) ايجاد كرده بودند . نسلي كه مورد مذمت قرار گرفته از سد مراقبت نمي كنند ، سيلابي سد را منهدم ميكند و كشتزارها از آب مي افتد و به شوره زارهائي تبديل ميشوند كه جز درختچه هاي گز و كنار و خس و خار در آنها نميرويد . آب رودخانه به اراضي پائين دست سرازير ميشود و مردم آن از فرصت استفاده ميكنند ، آبرا مهار ميكنند و بر اراضي خود ميگيرند و به تأمين و رفاه ميرسند بنحويكه مردم سبأ كه بر اثر سهل انگاري كشاورزيشان نابود ميشود نيازمند خدمتگزاري به مردمي ميشوند كه در نتيجه بهره برداري مناسب از آب رودخانه تمدّني جديد را پايه گزاري ميكنند . مردم سبأ حتي از رفتن به كاريابي در شهرهاي جديد و برقراري رابطه و دادو ستد با آنها هم خودداري ميكنند و لذا نسل آنها هم منقرض ميشو بنحويكه فقط داستاني از آنها باقي مي ماند : …وَ ظلموا انفُسِهِم فَجعلناهُم احاديث وَ مَزّقناهُم كُلّ مُمزِّقُ اِنَّ في ذالك لآياتٍ لِكُلٍ صَبارٍ شَكور : آنها ( بعلّت اينكه ارزش آب و كشتزارهاي خود را نشناختند و آنها را از دست دادند ) بر خويشتن ستم كردند ، پس ما هم آنها را بصورت داستان در آورديم و آنها را كلاً پراكنده كرديم آنچنان پراكنده كردني (كه جز افسانه اي از آنها باقي نماند ) همانا كه در بيان اين داستان رهنمودهائي است براي هر بردبار قدر شناسي (18/ 34 ).
ما براي رعايت اختصار به تحليل جزئيات اين داستان عبرت آموز نمي پردازيم امّا حيف ميدانيم كه به يكي از آموزه هاي كلان آن اشاره نكنيم : هر ملّت و قومي كه از امكانات خود استفاده فراخور نكنند آن امكانات را اساساً از دست ميدهند و كساني ديگر كه مترّصد استفاده از چنين فرصتهايي هستند ، بهر گونه اي كه ممكن باشد ، آن امكانات را دراختيار خود ميگيرند « و رمز استعمار و مستعمرات در همين نكته است » سهل انگاري ملّتي و فرصت غنيمت شماري ملّتي ديگر ! و اين طبيعي است كه اگر آنانكه به سرچشمه نزديكترند از آب بهره نگيرند يا پائين دستها از آن بهره برداري ميكنند و زبر دست ميشوند ، و يا لاجرم آب به مردابي يا كويري يا دريائي فرو خواهد ريخت و هرز خواهد رفت !
ما هم اكنون كم و بيش با يك چنين مشكلاتي كه خود باعث آن بوده ايم مواجهيم ، بعلّت نداشتن يك هدف و برنامة مشخص نتوانستهايم امكانات بالقوّه خود را به بهره دهي برسانيم . نيروي انساني فراوان و ارزان و منابع طبيعي سرشار و گرانبها داريم امّا چون اقتصادمان بيمارو ضعيف است نمي توانيم سرمايه گزاري كنيم و از آنها بنفع بيكاران بسياري كه داريم و تقويت بنياد علم و صنعت و تمدّن سياست و عزّت و … خود بهره برداريم . ناگزير خود از موضع ضعف به فراخواني يكنوع استعمار نو روي آورده ايم : جلب سرمايه هاي خارجي با عناوين فاينايس ، باي بك و امثال اينها ! - كه در اجابت اين خواستة محقر هم به ما ناز ميفروشند !
ما هم اكنون سالانه ، اگر در شرايط عادّي هم باشيم چهار ميليون تن غلّه وارد ميكنيم و اگر خشكسالي هم داشته باشيم كه اين مقدار به نسبت افزايش پيدا ميكند و از اين بابت وابسته ايم - در بخش دانش و فن و صنعت كه وابستگي تأسف آور است .
اين در حاليست كه توسعة كشاورزي ، بخصوص اگر صنعتي و بسته بندي گردد بهترين و بيشترين صرفه را در بر دارد . چون به اين رشته بها نميدهيم مختصر صادرات كشاورزي ما هم يا در بنادر بارگيري يا در مبادي بازارهاي خارجي فاسد ميشوند و يا بعلّت عدم رعايت استانداردها و شرايط بازرگاني بين المللي واپس فرستاده ميشوند . و اين در حاليست كه خداوند در قرآن كريم بما ميفرمايد : در ضمن آموزش امور صنعت دفاعي كه به داود دادم تأكيد كردم : اَن اعمَل سابغات وَ قدِّر في السَّرد و اَعمَلوا صالحاً اِنّي بِما تعملوُن بَصيرِ : پوشش دفاعي بساز ، در حلقه ها و نسوج و نظام فنّي آن اندازه نگاهدار ( استاندارد ) كارها را شايسته انجام دهيد زيرا من ناظر و بيناي كارهائي كه ميكنيد هستم 10/ 34 ! ؟
قبلاً عرضه داشتيم كه دين قابل قبول خداوند اسلام است و آن هم اسلامي است كه بر اساس اعتدال و اقتصاد استوار باشد و ملّت مسلمان بايد در مقياس جهاني يك ملّت و يا امّت « وسط » باشد چنانكه خداوند تعريف فرموده است : وَ كَذالِكَ جَعَلناكُم امهً وسطاً لِتَكوُنوُا شُهداءِ علي النّاسِ وَ يكوُن الرّسول عليكُم شهيداً : و بدينگونه ما شما را امتّي وسط ( ميانه رو و مقتصد ) قرار داديم تا براي مردم جهان الگو و نمونه (شهيد) باشيد آنچانكه پيغمبر براي شما اُسوه و نمونه ميشود 137/2 .
«وسط نقطة اعتدال هر چيزي است . وسط ، محل اتصّال دو نيمة متساوي يك خط است كه نه جزو چپ آنست نه جزو راست و در عين حال هم با چپ و هم با راست ارتباط دارد . وسط راست و چپ هر خطي را بهم پيوند ميزند ، وسط ، از چپ و راست يك خط ميسازد كه نه چپ دارد نه راست !
وسط ، مركز دايره است كه از تمام نقاط مدار آن در يك فاصله است وسط ، مركز ثقل و لبّ و مغز احجام و هر چيز ديگري است كه بتصّور در آيه - آيا امّت اسلام در جهان امروز در يك چنين موقعيتي قرار دارد كه خداوند براي آن تعيين كرده است ؟
چون امّت اسلامي بايد مركز اعتدال مردم جهان باشد نظام ديني ما هم بايد چنين باشد و چون نظام اقتصادي هر مجتمعي بخشي از نظام كلّي آن اجتماع است پس بايد نظام اقتصادي اسلامي بر اساس يك «مركزيّـت جهاني » بنياد شود ، بعبارت ديگر نظام اقتصادي اسلامي بايد براي جهانيان نمونه و الگو باشد ، و ما ميدانيم كه چنين هدفي در شرايط موجود بسيار دور از دسترس مي نمايد امّا چون پژوهشكدة دانشگاه تربيت مدرس فراخواني را براي شناخت و تعريف اصول و مباني اقتصاد اسلامي ترتيب داده است ، ما اين شناخت و تعريف را از تعاريف كلام الله اقتباس ميكنيم و حقيقتي است كه نميتوان كتمان كرد ، در عين حال يقين داريم كه با ايمان و يك برنامه ريزي متناسب با دين اسلام ناب دستيابي به چنين اهداف با شكوهي ميّسر و ممكن خواهد شد ، امّا خود اقتصاد اسلامي چه تعريفي دارد ؟   صفحه بعد>> 

تمام حقوق این سایت متعلق به آقای ناظم الرعایا می باشد.
طراحی و اجرا توسط شرکت فرابرد شبکه