كلمه «يوم» منحصر در فاصله زماني يك طلوع و غروب خورشيد نيست. بلكه يوم، يك برهه از زمان است؛ كه ممكن است چند ساعت يا يك روز يا يك سال و يا چند و چندين سال باشد؛ كه يك حادثه، در آن اتفّاق ميافتد. و آنچه منحصر به زمان ما بين طلوع و غروب خورشيد است، به نام «نهار» در برابر «ليل» است. كه مطلقاً دلالت بر همين رستاخيز شروع ميشود. و پس از حسابرسي، به اعمال مردم و انتقال گروهي كه رستگارند به بهشت، و باقي به دوزخ، پايان ميپذيرد.
قابل دقت است.
نكتهاي كه در اين خصوص لازم به دقّت دارد، اصل تزويج است. كه خداوند در خلقت برقرار فرموده است. (و ما آن را ذيل شماره 2، از اصول دوازده گانه، كه در صفحات پيشين طبقه بندي كرده و آوردهايم.) چنانكه در آيه 49 سوره والذاريات، و اشياء را زوج آفريديم. باشد كه شما به اين موضوع توجّه و دقّت نماييد.» براي روشن شدن مطلب، ملاحظه مينماييم كه در برابر زندگي مرگ، در برابر مرد زن، و در برابر نور ظلمت، در برابر روز شب، در برابر زمين آسمان، در برابر دنيا آخرت و ... وجود دارد.
اعضاي بدن، همه زوجاند. انسان از تن و روان بوجود آمده است. حتي اتمها، كه از عناصر بسيط شناخته شدهاند، از هسته و الكترون تركيب يافتهاند. و هستهها و الكترونها از اجزاي ريزتر تشكيل شدهاند. و لذا در عالم هستي، هيچ چيز به صورت فرد، وجود ندارد. جز ذات بيهمتاي خداوند متعال. و با عنايت به همين قبيل نكات است كه آنجا آفريد. و براي چهار پايان نيز جفتها و (در اين نظام، زوج و قرينه داشتن) شما را افزايش ميدهد. و در زمين پراكنده ميسازد و (تنها اوست كه) هيچ چيز مانندش نيست و او شنوا و داناست. (شوري، 11).
ديگر در عالم هستي، از لحاظ زوج داشتن همانند هستند؛ و در برابر هستي هم نيستي قد علم كرده است. كه تصوّر آن هم براي ما مشكل است يا بگو ممكن نيست بتوانيم تصوّر كنيم كه نيستي چگونه چيزي است!
بر اساس توضيح مذكور، ما يك اسم مركب داريم كه معرف زماني مشخّص است به دنياست. در حالي كه چنين نيست. در برابر دنيا، آخرت است؛ و آن زماني جاودان و ظاهراً بيپايان ميباشد كه جاي بهره گيري از اعماليست كه در مدّت زندگي دنيوي، دارد. پس ناگزير بايد قرينه آن را در هيمن دنيا، كه شب و روز دارد جستجو نماييم. آن هم بايد نامي باشد مركب از دو كلمه، يا اسمي مركب، كه هر دو كلمه آن را بشود قرينه آن نام قرار دهيم؛ و در دنيا قرينه ديگري هم نداشته باشد.
كلمه ديگر اسم مركب مورد نظر «الدين»" است. كه قرينه آن ميتواند «القدر» باشد. و لذا ميشود. يعني روز «دين» مانند روزي كه گروهي يا ملتي يك پيروزي يا موفقيتي مهم كسب ميكنند؛ و آن روز را با نام همان موفقيّت كه احراز كردهاند، تركيب ميكنند و نامي جديد براي آن وضع مينمايند. مانند روز پيروزي، روز استقلال، روز جمهوري و غير اينها؛ و چون روز حسابرسي، دينداران هستند كه به رستگاري نايل ميشوند، از اين حدودي هم صحيح ميباشد.
خواهيم داد.