SHAMAMEH.ORG

ابزار و شیوه های تبلیغ

انجام‌ هر كاري‌ به‌ ابزار و وسايلي‌ نيازمند مي‌باشد و با شيوه‌هاي‌ گوناگون‌ انجام‌ مي‌شود .
جريان‌ تاريخ‌ ثابت‌ كرده‌ است‌ كه‌ زندگاني‌ رو به‌ تكامل‌ مجتمعات‌ انساني‌، متناسب‌ با مقتضّيات‌ زمانها هم‌ در "كيفيّت‌ امور " و هم‌ در استفاده‌ از ابزارها و شيوه‌ها و تغييرات‌ عظيم‌ پذيرفته‌ است‌ .
براي‌ ارائه‌ نمونه‌ از تغييرات‌ امور و ابزارها و شيوه‌ها، مثال‌ زير را عرضه‌ نمائيم‌ :ـ
سابقاً دو نفر دوست‌ يا خويشاوند يا بازرگان‌ كه‌ از يكديگر دور بودند اگر قصد ملاقات‌ يا مذاكره‌ و عقد قرار داد و معامله‌اي‌ داشتند بايد فاصله‌ في‌ مابين‌ را با وسايل‌ متداول‌ زمان‌ خود به‌ پيمايند تا به‌ هم‌ برسند و ملاقات‌ و مذاكره لازم‌ را انجام‌ دهند امّا امروز، هر چند همگاني‌ نشده‌ است‌، ولي‌ مي‌توان‌ در مواردي‌ با استفاده‌ از تلويزيون‌ يا تلفنهاي‌ تصويري‌ يكديگر را ديد و مذاكرات‌ را انجام‌ داد و حتّي‌ مقاوله‌ نامه‌ها و قراردادهاي‌ في‌ مابين‌ را دورا دور امضاء و ثبت‌ و مبادله‌ كرد و مبالغ‌ مورد معامله‌ را پرداخت‌ و وسايل‌ حمل‌ و نقل‌ كالا را فراهم‌ ساخت‌ .
در اين‌ مثال‌ انتقال‌ تصوير و صوت‌ جايگزين‌ ملاقات‌ و مذاكرات‌ رو در رو شده‌ است‌ يعني‌ با بكارگيري‌ امواج‌ و ابزار الكترونيكي‌ كيفيت‌ كار و شيوه‌ هاي‌ آن‌ تغيير كرده‌ است‌ و ابزارها و دستگاهها و امواج‌ الكترونيكي‌ تا حدودي‌ جانشين‌ پياده‌ روي‌ يا طّي‌ راه‌، سواره‌ بر اسب‌ استر و ساير چهار پايان‌ و كشتيهاي‌ پاروئي‌ و بادباني‌ كند رو شده‌ و حتّي‌ انسان‌ امروز را هم‌ غالباً از طّي‌ مسافت‌ با اتومبيل‌ و هواپيما و امثال‌ اينها هم‌ بي‌ نياز كرده‌ است‌ و اينگونه‌ ايجاد تغييرات‌ در ابزارها و شيوه‌ انجام‌ كارها استمرار دارد و رو به‌ تكامل‌ هم‌ مي‌باشد .
امر تبليغ‌ دين‌ هم‌ يك‌ كار، فقها يك‌ كار مقدّسي‌ است‌، كه‌ انجام‌ مي‌شود و معمولاً به‌ وسايل‌ و ابزار و شيوه‌هايي‌ نيازمند است‌ كه‌ نمي‌تواند از هماهنگي‌ با مقتضيات‌ زمان‌ بر كنار بماند، و اگر بخواهيم‌ مسئولانه‌ بينديشيم‌ بايد قبول‌ كنيم‌ كه‌ هماهنگ‌ و متناسب‌ و چه‌ بسا پيشترو تر از شرايط‌ زمان‌ بايد متحوّل‌ گردد زيرا امر تبليغ‌ نسبت‌ به‌ ساير امور مقام‌ رهبري‌ را دارد و رهبر بايد راهي‌ را كه‌ رهروان‌ مي‌ خواهند طّي‌ كنند پيشتر از آنها طي‌ كرده‌ باشد تا صلاحيّت‌ رهبري‌ را احراز كند و اين‌ بدان‌ معني‌ است‌ كه‌ "نظام‌ " تبليغي‌ بايد مترقي‌تر از ساير امور و نظامات‌ باشد و پيوسته‌ ابزارها و شيوه‌ هاي‌ بهتري‌ را مورد استفاده‌ قرار دهد و در كيفيّت‌ كار هم‌ تحوّل‌ پديد آورد !
وقتي‌ از مقتضيّات‌ زمان‌ سخن‌ مي‌گوئيم‌ به‌ اين‌ معني‌ نيست‌ كه‌ بايد با فرهنگ‌ متداول‌ زمان‌ كه‌ فعلاً نوع‌ غربي‌ آن‌ در بسياري‌ از كشورها غالب‌ است‌ هماهنگ‌ شد، بلكه‌ به‌ اين‌ معني‌ است‌ كه‌ بايد تبليغ‌ يا هر امور ديگري‌ را متناسب‌ با احساسات‌ و ادراكات‌ و علوم‌ و فنون‌ و هنر و صنعت‌ و فرهنگ‌ مردمي‌ كرد كه‌ زير نفوذ و تأثيرات‌ اين‌ قبيل‌ عوامل‌ زمان‌ پرورش‌ يافته‌اند و به‌ زندگي‌ ادامه‌ مي‌دهند - و آيات‌ قرآن‌ كريم‌ نيز كه‌ به‌ لحاظ‌ هدايت‌ و مفاهيم‌، جامع‌ الجهات‌ (بسيار بعدي‌) و فراگير هستند باين‌ معني‌ صراحت‌ دارند :ـ
وَ ما اَرسَلنا من‌ رَسُول‌ الّا بلسان‌ قُومه‌ ليُبَين‌ لَهُم‌ -.... ما هيچ‌ پيامبري‌ نفرستاديم‌ مگر همزبان‌ با قوم‌ خودش‌ تا (تا امر رسالت‌ را با زبان‌ خود آنها) برايشان‌ بيان‌ نمايد....414
پيامبر عزيز رسالت‌ داشت‌ تا دين‌ اسلام‌ را بر اقوام‌ عرب‌ ابلاغ‌ فرمايد و آنان‌ را در يك‌ "امّت‌ مسلمان‌ " تشكّل‌ و نظام‌ بخشد و امّت‌ اسلام‌ را در درجه دوم‌ مكلّف‌ فرمود تا دين‌ و نظام‌ اسلام‌ را بر " عامّه‌ مردم‌ جهان‌ " ابلاغ‌ نمايد چنانكه‌ فرموده‌ است‌ " كنتم‌ خير امّه‌ اخرجت‌ للنّاس‌ تأمرون‌ بالمعروف‌ و تنهون‌ عن‌ المنكر و تؤمنون‌ بالله.... شما امّتي‌ برگزيده‌ هستيد كه‌ بر عامّه‌ مرده‌ جهان‌ برانگيخته‌ شده‌ايد تا امر به‌ معروف‌ و نهي‌ از منكر كنيد در حاليكه‌ به‌ خداوند ايمان‌ داريد.....1063.
چون‌ در آيه‌ "ناس‌" را در برابر امّت‌ اسلام‌ قرار داده‌ است‌ به‌ خوبي‌ روشن‌ است‌ كه‌ ناس‌ به‌ معني‌ كّل‌ مردم‌ جهان‌ مي‌باشد و بنابراين‌ امّت‌ اسلام‌ بطور گروهي‌ مكلّف‌ به‌ ابلاغ‌ آئين‌ و نظام‌ اسلام‌ بر ساير مردم‌ جهان‌ هستند، يعني‌ اين‌ مجموعه مؤمن‌ پيغمبر درجه دوم‌ خداوند است‌ كه‌ به‌ رسالت‌ بر مردم‌ جهان‌ برانگيخته‌ شده‌ است‌: خير امه‌ٍ اخرجت‌ للنّاس‌.... بنابراين‌ تمام‌ مردم‌ مسلمان‌، در عين‌ حاليكه‌ خود بايد مؤمن‌ واقعي‌ به‌ دين‌ اسلام‌ باشند: و تؤمنون‌ بالله، هر يك‌ بر حسب‌ وسع‌ و امكانات‌ خود و متناسب‌ با تخصّص‌ و توانائيهايي‌ كه‌ دارد مي‌بايد در امر تبليغ‌ آئين‌ اسلام‌ در گروه‌ امّت‌ مشاركت‌ داشته‌ باشد، و اين‌ آيه‌ خود سر فصل‌ يك‌ باب‌ وسيع‌ علمي‌ / اجتماعي‌ / ديني‌ مي‌ باشد كه‌ مطابق‌ معمول‌ كم‌ توجّهي‌ به‌ نظام‌ سياسي‌ موضوعه‌ در كلام‌ الله مجيد، تا كنون‌ تحقيق‌ و اقدام‌ بابسته‌اي‌ پيرامون‌ آن‌ انجام‌ نشده‌ است‌ !
با توجّه‌ به‌ آيه‌ مذكور (كه‌ عامّه‌ مسلمانان‌ مؤمن‌ را ابزارهاي‌ ذي‌ حيات‌ تبليغ‌ دين‌ قرار مي‌دهد) و آيات‌ بسيار ديگري‌ كه‌ براي‌ رعايت‌ اختصار از ذكر آنها خودداري‌ مي‌شود امر تبليغ‌ را مي‌توان‌ به‌ دو بخش‌ برون‌ مرزي‌ و درون‌ كيشي‌ (داخلي‌) تقسيم‌ نمود. چون‌ چنين‌ است‌ و امّت‌ اسلامي‌ از طرف‌ خداوند به‌ رسالت‌ بر جهانيان‌ برگزيده‌ شده‌ است‌ - اخرجت‌ للنّاس‌، امر تبليغ‌ با دو نياز عمده‌ مواجه‌ مي‌گردد - يكي‌، يك‌ نظام‌ و تشكل‌ از نيروي‌ انساني‌ مركّب‌ از فرزانگان‌ و دانشمندان‌ كار آزموده‌ كه‌ بتواند با افراد هر فرهنگ‌ و دانش‌ و تخصّص‌ و تمدّني‌ با زبان‌ خود آنان‌ تبليغ‌ و تبيين‌ رسالت‌ كند: و مايلفظ‌ من‌ رسول‌ الّا بلسان‌ قومه‌ ليبين‌ لهم‌ و ديگري‌ يك‌ مجموعه عظيم‌ و مستمر تداركاتي‌ جهت‌ فراهم‌ آوردن‌ ابزارها و امكانات‌ پيشرفته‌اي‌ كه‌ متناسب‌ با مقتضيات‌ مدني‌ در حال‌ توسعه‌ جهاني‌ كارايي‌ داشته‌ باشد و نيز در عين‌ حال‌ به‌ تحقيق‌ و بررسي‌ وضع‌ جوامع‌ و نظامات‌ بپردازد و شيوه‌هاي‌ نو و مؤثر در پيشبرد امر تبليغ‌ را مشّخص‌ و سياست‌ گزاري‌ نمايد و در اختيار گروه‌ اوّل‌ قرار دهد .
يكي‌ ديگر از درخشان‌ ترين‌ نصوحي‌ كه‌ بر اين‌ تكليف‌ الهي‌ كه‌ بر عموم‌ مسلمانان‌ قرار داده‌ شده‌ صراحت‌ و تأكيد قاطع‌ دارد آيه‌ 142 از سوره‌ بقره‌ است‌ كه‌ مي‌ فرمايد :- و كذالك‌ جعلناكم‌ امه‌ً "وسطا" لتكونوا شهداء" علي‌ النّاس‌ "و يكون‌ الرّسول‌ عليكم‌ شهيداً و بدينگونه‌ ما شما را يك‌ امّت‌ "ميانه‌" قرار داديم‌ تا اسوه‌ و نمونه‌ براي‌ تمام‌ مردم‌ جهان‌ باشيد آن‌ چنانكه‌ پيامبر براي‌ شما اسوه‌ و نمونه‌ مي‌باشد .
مفسّران‌ اغلب‌ كلمه " شهيد " در اين‌ آيه‌ را به‌ معناي‌ گواه‌ و ناظر گرفته‌اند و لذا روح‌ مطلب‌ آشكار نشده‌ است‌ درحاليكه‌ در اين‌ آيه‌ كلمه شهيد به‌ معناي‌ اسوه‌ و نمونه هم‌ هست‌، بلكه‌ اين‌ معني‌ غلبه‌ دارد، و لذا آيه‌ از اين‌ بابت‌ هم‌ معني‌ مي‌ شود با آيه‌ 1063 كه‌ فوقاً و مختصراً توضيحاتي‌ پيرامون‌ آن‌ عرضه‌ داشتيم‌ و نتيجه‌گيري‌ كرديم‌ كه‌ آيه‌ متضمّن‌ يك‌ تكليف‌ الهي‌ است‌ كه‌ بر عهده‌ تمام‌ مسلمانان‌ قرار داده‌ شده‌ است‌ .
نظر به‌ اينكه‌ همين‌ قبيل‌ آيات‌ هستند كه‌ تكاليف‌ و اهداف‌ و شيوه‌ هاي‌ تبليغي‌ /اسلامي‌ را مشخّص‌ مي‌نمايند، عليرغم‌ اينكه‌ سعي‌ ما اين‌ است‌ كه‌ به‌ اختصار بكوشيم‌ مقايسه‌اي‌ مي‌نماييم‌ بين‌ فرازهايي‌ از آيه‌ 1422 با آيه‌1063تا معلوم‌ شود چرا نظر ما اينست‌ كه‌ مفهوم‌ اصلي‌ كلمه "شهيد" اسوه‌ و نمونه‌ مي‌باشد :ـ
جمله و كذالك‌ جعلناكم‌ امّه‌ً وسطا مساوي‌ و هم‌ معني‌ است‌ با جمله‌ كنتم‌ خير امه‌ اخرجت‌ لّلناس‌ .
و جمله‌ لتكونوا شهداء علي‌ الناس‌ مساوي‌ و هم‌ معني‌ است‌ با جمله‌ تأمرون‌ بالمعروف‌ و تنهون‌ عن‌ المنكر
و جمله‌ ويكون‌ الرّسول‌ عليكم‌ شهيداًمساوي‌ و هم‌ معني‌ است‌ با جمله‌ و تؤمنون‌ بالله.....
از اين‌ نظر كه‌ پيغمبر عزيز تنها شاهد و گواه‌ اعمال‌ ما نمي‌باشد بلكه‌ در درجه اول‌ هادي‌ و رهبر و بشير و نذير براي‌ ما بوده‌ و پس‌ از هدايت‌ لازم‌ برامور و اعمال‌ ما نظارت‌ و مشاهده‌ مي‌فرمايد و مكلّف‌ هستيم‌ آن‌ وجود مقدس‌ را اسوه‌ و الگوي‌ خود قرار دهيم‌ اجازه‌ داريم‌ كه‌ در اين‌ آيه‌ كلمه‌ شهيد را به‌ معني‌ اسوه‌ و الگو بگيريم‌ تا حق‌ّ مطلب‌ ادا گردد .
تأمل‌ و تدبر روي‌ كلمات‌ و جملات‌ آيه‌ نيز ما را به‌ همين‌ نتيجه‌ مي‌رساند و مشخّص‌ مي‌دارد كه‌ ما نسبت‌ به‌ جهانيان‌ داراي‌ تكاليفي‌ هستيم‌ كه‌ بخواست‌ خداوند و فرمان‌ او بايد به‌ اداي‌ آن‌ تكاليف‌ كه‌ همانا توسعه‌ تبليغ‌ آئين‌ اسلام‌ در سطح‌ جهاني‌ است‌ بپردازيم‌ :-
كلمه وسط‌ به‌ معني‌ حّد ميانه‌، نقطه‌ اعتدال‌، نخبه‌ و برگزيده‌، معدّل‌ و نمونه‌ يك‌ چيز يا چيزها مي‌باشد .
پس‌ وقتي‌ يك‌ امّت‌، امّت‌ وسط‌ باشد باين‌ معني‌ است‌ كه‌ آن‌ امّت‌ بايد براي‌ جهانيان‌ معدل‌ و نمونه‌ و مركز اعتدال‌ و نخبه‌ و برگزيده‌ باشد :- نه‌ شرقي‌ نه‌ غربي‌ جمهوري‌ اسلامي‌ .
وسط‌ يعني‌ نقطه‌ و حّد فاصلي‌ كه‌ از هر سمت‌ و سو به‌ يك‌ اندازه‌ باشد مانند مركز دايره‌ يا نقطه‌اي‌ كه‌ دو طرف‌ يك‌ چيز را متعادل‌ نگاه‌ مي‌دارد و يا عدم‌ تعادل‌ طرفين‌ را نشان‌ مي‌ دهد مانند نقطه اتصال‌ شاهين‌ ترازو كه‌ سنجش‌ عادلانه‌ يا نا عادلانه‌ را نشان‌ مي‌ دهد تا اگر جنسي‌ كه‌ سنجيده‌ مي‌شود كمبودي‌ دارد به‌ آن‌ اضافه‌ كنند و اگر زياد است‌ به‌ كفه وزنه‌، وزنه بيشتري‌ اضافه‌ كنند تا تعادل‌ برقرار شود .
پس‌ يك‌ امّت‌ اسلامي‌ در انجام‌ و استجابت‌ خواست‌ خداوند متعال‌ بايد بكوشد تا مركزيت‌ را در ميان‌ جهانيان‌ احراز نمايد: جعلناكم‌ امه‌ً وسطاً و پس‌
از احراز نقطه مركزي‌ اعمال‌ و كردار جهانيان‌ را هدايت‌ و نظارت‌ نمايد: لتكونوا شهداء علي‌ النّاس‌، وبراي‌ اينكه‌ بتواند به‌ اين‌ امر اقدام‌ كند و بين‌ جهانيان‌ تعادل‌ ايجاد نمايد پيغمبر عزيز را الگو و نمونه‌ قرار دهد: و يكون‌ الرّسول‌ عليكم‌ شهيداًيعني‌ آن‌ چنانكه‌ پيغمبر اسوه‌ و نمونه‌ و شاهد و ناظر اعمال‌ شما مي‌باشد شما هم‌ بايد چنين‌ رسالتي‌ را نسبت‌ به‌ مردم‌ جهان‌ بر عهده‌ بگيريد .
با اين‌ بيان‌ مسلّم‌ مي‌گردد كه‌ طرح‌ و برنامه‌ و اهداف‌ تبليغ‌ آئين‌ اسلام‌ را براي‌ امّت‌ اسلامي‌ خداوند در كلمات‌ خود در دو بخش‌ مشخّص‌ فرموده‌ است‌ :-
1ـ احراز نقطه اعتدال‌ و مركزيت‌ در ميان‌ جهانيان‌ توسط‌ امّت‌ اسلامي‌
2ـ انجام‌ رسالت‌ براي‌ ايجاد تعادل‌ در نظامات‌ اجتماعي‌ / مدني‌ جهانيان‌
و براي‌ انجام‌ چنين‌ رسالتي‌ پيغمبر عزيز را براي‌ ما اسوه‌ و نمونه‌ قرار داده‌ است‌ و چون‌ چنين‌ است‌ ما بايد به‌ بينيم‌ پيغمبر عزيز براي‌ ما چه‌ كرده‌ تا ما هم‌ همان‌ "شيوه‌" را براي‌ جهانيان‌ اعمال‌ نمائيم‌ .
مهمترين‌ كاري‌ كه‌ پيغمبر عزيز انجام‌ داد اين‌ بود كه‌ آيات‌ قرآن‌ كريم‌ را از منبع‌ وحي‌ گرفت‌ و به‌ ما ابلاغ‌ فرمود و مفاهيم‌ آيات‌ را تجزيه‌ و تحليل‌ كرد و هم‌ خود عمل‌ فرمود و هم‌ شيوه عمل‌ كردن‌ را به‌ ما آموخت‌ . پس‌ مهمترين‌ وظيفه‌ تبليغي‌ ما هم‌ نسبت‌ به‌ جهانيان‌ اين‌ است‌ كه‌ قرآن‌ كريم‌ را از مهبط‌ وحي‌ بگيريم‌ و تجزيه‌ و تحليل‌ كنم‌ و مفاد آنرا هم‌ خود دقيقاً اجرا كنيم‌ و هم‌ خير خواهانه‌ به‌ جهانيان‌ بياموزيم‌ و بدينترتيب‌ به‌ تبليغ‌ آئين‌ اسلام‌ "در سطح‌
جهاني‌ " بپردازيم‌: كنتم‌ خير امه‌ً اخرجت‌ للنّاس‌....
ما وقتي‌ به‌ مفاهيم‌ كلماتي‌ كه‌ خداوند انتخاب‌ كرده‌ و در آيات‌ بكار برده‌، و بخصوص‌ با توجّه‌ به‌ سياق‌ آيات‌، دقيق‌ شويم‌ به‌ خوبي‌ بر ما روشن‌ خواهد شد كه‌ چگونه‌ مي‌ توان‌ با 77400 كلمه‌اي‌ كه‌ در قرآن‌ كريم‌ بكار برده‌ شده‌ است‌ دقيقاً "همه‌ چيز را"تبيين‌ كرد و ايمان‌ داشت‌ كه‌ قرآن‌ كريم‌ به‌ راستي‌ تبياناً لكل‌ّ شي‌ ، و كلمه‌ الله هي‌ العليا نسبت‌ به‌ تمام‌ امور اعّم‌ از اجتماعي‌، سياسي‌، علمي‌ ،صنعتي‌، ادبي‌ ،هنري‌ ،فلسفي‌ و..... مصداق‌ دارد و بطور كلّي‌ قرآن‌ كريم‌ يك‌ كتاب‌ فوق‌ علمي‌ و حقّاً يك‌ معجزه‌ الهي‌ مي‌باشد و لذا ما بايد تمام‌ رهنمودها و اهداف‌ و شيوه‌ عمل‌ خود را براي‌ هر يك‌ از امور خود منجمله‌ امر تبليغ‌ عمدتاً از قرآن‌ بدست‌ آوريم‌ .
چون‌ امر و يا موضوع‌ تبليغات‌ اسلامي‌ در فراخوان‌ مقاله‌ به‌ نظر خواهي‌ گذاشته‌ شده‌ و اساسنامه‌ و مرامنامه‌ و مجموعه‌ قوانين‌ و مقررات‌ نظري‌ و عملي‌ نظام‌ اسلامي‌ همانا قرآن‌ كريم‌ است‌ و مبلغين‌ اسلام‌ و محققان‌ بايد بيش‌ از هر چيز به‌ اين‌ منبع‌ فياض‌ توجّه‌ نمايند نگارنده‌ علاوه‌ بر موارد مذكور در فوق‌ ذيلاً به‌ ذكر مفاهيم‌ ديگري‌ كه‌ از كلمه‌ وسط‌ دانسته‌ مي‌شود اشاره‌ مي‌نمايد و توضيح‌ مي‌دهد كه‌ تمام‌ كلمات‌ ديگر قرآن‌ كريم‌ همين‌ خصوصيت‌ را دارند كه‌ مفاهيم‌ بي‌ شماري‌ از آنها بدست‌ مي‌آيد .
خداوند خواسته‌ است‌ كه‌ امّت‌ اسلامي‌ در ميان‌ جهانيان‌ (للنّاس‌) واجد خصوصيّت‌ "وسط‌" باشد و چون‌ كلمه‌ عاّم‌ است‌ هيچ‌ موردي‌ را نمي‌توان‌ از شمول‌ اين‌ كلمه‌ مستثني‌ دانست‌ ولذا اگر مردم‌ جهان‌ را روي‌ سطح‌ يك‌ دايره‌، پراكنده‌ فرض‌ كنيم‌ امّت‌ اسلام‌ بايد در مركز اين‌ دايره‌ قرار بگيرد و طبيعي‌ است‌ كه‌ در اين‌ صورت‌ هر قوم‌ و مليّتي‌ به‌ مركز دايره‌ نزديك‌ تر باشد از امتياز و هم‌ جواري‌ مركز بيشتر برخوردار خواهد شد كه‌ يك‌ امر فطري‌ است‌ (و دين‌ اسلام‌ هم‌ يك‌ دين‌ فطري‌ است‌) امّا اگر خود امّت‌ اسلام‌ كه‌ در مركز قرار دارد بخواهد بنا به‌ عملي‌ به‌ يكي‌ از نقاط‌ پيرامون‌ خود نزديك‌ تر شود ناگزير بايد بهمان‌ نسبت‌ روي‌ شعاعهاي‌ ديگر دايره‌ هم‌ پيشروي‌ كند و اگر چنين‌ نكند خصوصيّت‌ مركزيت‌ را از دست‌ خواهد داد كه‌ خلاف‌ خواست‌ خداوند خواهد بود .
رعايت‌ مفهوم‌ اين‌ مطلب‌ اين‌ است‌ كه‌ امّت‌ اسلامي‌ بطور عادلانه‌ با تمام‌ مليّتهاي‌ ديگر رابطه‌ داشته‌ باشد عيناً مانند خورشيد كه‌ نور خود را بطور يكسان‌ بر موجودات‌ منظومه شمسي‌ يا موجودات‌ زمين‌ نثار مي‌ كند و اين‌ خود موجودات‌ ديگر هستند كه‌ به‌ نسبت‌ دوري‌ يا نزديكي‌ با خورشيد و يا قرار گرفتن‌ در پشت‌ موانع‌ و يا قرار نگرفتن‌، كمتر يا زيادتر از نور و حرارت‌ خورشيد بهره‌مند مي‌شوند !
همين‌ گونه‌ اگر جهان‌ را دو قطبي‌ فرض‌ كنيم‌ و يا مردم‌ جهان‌ را به‌ دو گروه‌ سرمايه‌ داري‌ و سوسياليزم‌ يا چپي‌ و راستي‌ و يا هر نظام‌ ديگري‌ تقسيم‌ كنيم‌ امّت‌ اسلامي‌ بايد نه‌ با يكي‌ از قطبها نزديك‌ تر شود و نه‌ سرمايه‌ داري‌ را بپذيرد نه‌ سوسياليزم‌ را - نه‌ چپي‌ را نه‌ راستي‌ را، نه‌ به‌ نظام‌ خاصّي‌ نزديك‌ تر شود و يا از نظام‌ خاصّي‌ دوري‌ گزيند بلكه‌ در عين‌ رعايت‌ كامل‌ مقررّات‌ و قوانين‌ نظام‌ خويش‌ ،با تمام‌ پيرامونهاي‌ خويش‌ به‌ يكسان‌ رابطه‌ برقرار كند: لتكونوا شهداء علي‌ النّاس‌! - و اين‌ دقيق‌ترين‌ رهنمود سياستگزاري‌ دين‌ در مقياس‌ بين‌ المللي‌ مي‌باشد .
همين‌ گونه‌ است‌ تكليف‌ امّت‌ اسلامي‌ نسبت‌ به‌ امور داخلي‌ خود كه‌ حكومت‌ مركزي‌ و نظام‌ رهبري‌ بايد زمينه‌ را آن‌ چنان‌ مساعد نمايد كه‌ تمام‌ افراد امت‌ بتوانند بر حسب‌ استعدادها و مقتضيات‌ وجودي‌ خويش‌ بطور يكسان‌ از امكانات‌ و عدل‌ و قسط‌ و رحمت‌ و رافت‌ كشور و نظام‌ اسلامي‌ برخوردار شوند .
ساده‌ترين‌ تعريف‌ را از "وسط‌" روي‌ يك‌ خط‌ مي‌توان‌ ارائه‌ كرد :ـ ـــــــــــــــــــ 0 ـــــــــــــــــــ
"وسط‌ " يك‌ خط‌ را به‌ دو قسمت‌ مساوي‌ تقسيم‌ مي‌ كند. اگر يك‌ نيمه خط‌ را چپ‌ و نيم‌ ديگر را راست‌ بناميم‌ "وسط‌" نه‌ جزو چپ‌ خط‌ راست‌ است‌ نه‌ جزو راست‌ آن‌، و در عين‌ حال‌ هم‌ باچپ‌ رابطه‌ دارد و هم‌ با راست‌، اگر به‌ سوي‌ چپ‌ يا راست‌ مايل‌ شود خصوصيّت‌ "وسط‌" بودن‌ خود را از دست‌ مي‌دهد امّا اگر از هر دو سمت‌ به‌ يكسان‌ پيش‌ برود و يا متمايل‌ شود نه‌ فقط‌ خصوصيّت‌ خود را حفظ‌ كرده‌ است‌ بلكه‌ آن‌ خصوصيّت‌ را گسترش‌ هم‌ داده‌ است‌ .
امور مادي‌ و معنوي‌ و كليه‌ شئون‌ ديگر افراد و اجتماع‌ و ملت‌ اسلامي‌ هم‌ بايد تابع‌ همين‌ قاعده‌ باشد تا "وسط‌" بودن‌ مصداق‌ پيدا كند.
در امت‌ اسلامي‌ بايد به‌ ماديات‌ و معنويات‌ بطور يكسان‌ اهميت‌ داده‌ شود و براي‌ تقويت‌ هر دو بخش‌ بايد به‌ يكسان‌ كوشيد تا "وسط‌ " بودن‌ حفظ‌ گردد زيرا تضعيف‌ ماديّات‌ موجب‌ ضعف‌ نظام‌ اسلامي‌ در برابر جهانيان‌ خواهد شد و تضعيف‌ معنويات‌ سبب‌ تضعيف‌ امور داخلي‌ افراد و نظام‌ اسلامي‌ و رابطه با خداوند مي‌گردد.
در امر تبليغ‌ هم‌ مبلغّان‌ بايد بهمان‌ مقدار كه‌ به‌ تبليغ‌ امور عبادي‌ و اخلاقي‌ مي‌پردازند به‌ تبليغ‌ فرهنگ‌ اقتصادي‌ و سياسي‌ بپردازند زيرا دين‌ اسلام‌ سياستش‌ عين‌ عبادت‌ و عبادتش‌ عين‌ سياست‌ است‌ كه‌ مختصراً ناگزير به‌ ذكر دليل‌ امر مي‌پردازيم‌ -
بر هر مسلماني‌ واجب‌ است‌ كه‌ در شبانه‌ روز 17 ركعت‌ نماز بخواند كه‌ در ده‌ ركعت‌ سوره‌ حمد واجب‌ لايتغير است‌ يعني‌ هيچ‌ سوره‌ ديگري‌ را نمي‌ توان‌ بجاي‌ آن‌ قرائت‌ كرد. پس‌ هر مسلماني‌ در هر شبانه‌ روز بطور واجب‌ لااقل‌ ده‌ بار از خداوند استدعا مي‌كند كه‌ او را به‌ صراط‌ مستقيم‌ هدايت‌ فرمايد: اهدنا الصراط‌ المستقيم‌ و چون‌ لازم‌ است‌ مفهوم‌ اذكار نماز را بداند ناگزير بايد بداند معني‌ صراط‌ مستقيم‌ كه‌ هدايت‌ به‌ آنرا طلب‌ مي‌كند چيست‌ و قرآن‌ كريم‌ در موارد متعدد به‌ تعريف‌ صراط‌ مستقيم‌ پرداخته‌ است‌: ذالك‌ الكتاب‌ لاريب‌ فيه‌ هدي‌ للمتقين‌ و لذامعلوم‌ مي‌گردد كه‌ صراط‌ مستقيم‌ همين‌ قرآن‌ كريم‌ است‌ كه‌ مشتمل‌ بر تقريباً 6336 آيه‌ و در حدود 77400 كلمه‌ است‌، كه‌ خداوند طي‌ آنها نظام‌ دين‌ اسلام‌ را براي‌ ابدالدهر تشريع‌ و يا بگو سياست‌ گزاري‌ فرموده‌ است‌.
نگارنده‌ نمي‌تواند در اين‌ مختصر به‌ ذكر دلايل‌ اينكه‌ قرآن‌ كريم‌ شامل‌ تمام‌ سياستهائي‌ كه‌ براي‌ اداره‌ امور يك‌ نظام‌ مدني‌/ مترقي‌ مي‌باشد بپردازد امّا در اين‌ زمينه‌ كتابي‌ با نام‌ " رابطه دين‌ و سياست‌ " كلاً با استدلال‌ به‌ آيات‌ قرآن‌ كريم‌ (آن‌ هم‌ به‌ اختصار) تأليف‌ و چاپ‌ و در جريان‌ پخش‌ قرار داده‌ است‌ و اميدوار است‌ زمينه‌اي‌ و امكاناتي‌ فراهم‌ گردد كه‌ بين‌ علاقمندان‌ نظام‌ اسلامي‌ توزيع‌ گردد و يك‌ جلد آنرا پيوست‌ اين‌ مقاله‌ براي‌ كتابخانه تبليغات‌ اسلامي‌ تقديم‌ مي‌ دارد تا مورد استفاده‌ مراجعان‌ قرار گيرد.
باري‌، معني‌ صراط‌ مستقيم‌ قرآن‌ كريم‌ و معني‌ "هدايت‌ " در 77400 كلمه‌ در ضمن‌ 6336 آيه‌ بيان‌ گرديده‌ كه‌ يكي‌ از آن‌ آيات‌ براي‌ نمونه‌ آيه‌ 36 از سوره‌ شوري‌ مي‌باشد: و الذين‌ استجابوا لربهم‌ و اقاموا الصلواه‌ و " امرهم‌ شوري‌ بينهم‌ "و مما رزقناهم‌ ينفقون‌: و كساني‌ (مؤمن‌ متوكل‌ به‌ پروردگار خود هستند) كه‌ گفتار خداوند را اجابت‌ كنند و " امور في‌ ما بين‌ خود را شورايي‌ كنند " و از آنچه‌ به‌ آنان‌ روزي‌ مي‌رسانيم‌ سهمي‌ به‌ ديگران‌ برسانند (انفاق‌ كنند).
بنابراين‌ ما در اداي‌ نماز ضمن‌ قرائت‌ سوره‌ حمد در هر شبانه‌ روز حداقل‌ 10 بار از خداوند خود استدعا مي‌كنيم‌ كه‌ ما را ضمن‌ هدايت‌ به‌ كل‌ مفاد آيات‌ قرآن‌ كريم‌ به‌ آيه‌ شورا كه‌ اساس‌ تمام‌ سياستهاي‌ ديني‌ / مدني‌ بر اين‌ اصل‌ بايد استوار گردد - هدايت‌ فرمايد.
با اين‌ بيان‌ به‌ نحوي‌ روشن‌ مي‌ گردد كه‌ يكي‌ از اهداف‌ اداي‌ نماز كه‌ عبادت‌ درجه‌ اول‌ محسوب‌ مي‌شود جهت‌ دادن‌ و هدايت‌ كردن‌ نماز گزاران‌ به‌ سوي‌ شورايي‌ كردن‌ امور است‌ كه‌ خود، مادر تمام‌ سياستها مي‌باشد و آن‌ چنان‌ مهم‌ است‌ كه‌ اگر علوم‌ اجتماعي‌ / سياسي‌ انسانها الي‌ الابد و با سرعت‌ برق‌ به‌ سوي‌ تعالي‌ و ترقي‌ پيش‌ رود هيچگاه‌ نظامات‌ اجتماعي‌ / سياسي‌ / مدني‌ از اصل‌ شورا بي‌ نياز نخواهد شد. امّا متأسفانه‌ معلوم‌ نيست‌ كه‌ چه‌ چيز سبب‌ شده‌ است‌ تا مفسران‌ قرآن‌ كريم‌ كه‌ در حقيقت‌ تغذيه‌ كننده نظام‌ تبليغاتي‌ اسلامي‌ هستند اين‌ سياست‌ گزاري‌ عظيم‌ را مورد كم‌ توجهي‌ قرار داده‌اند به‌ نحويكه‌ در طي‌ چهارده‌ قرن‌ گذشته‌ در نظامات‌ مدني‌ / اسلامي‌ هيچگونه‌ محلي‌ از اعراب‌ پيدا نكرده‌ است‌، آن‌ چنانكه‌ امروز هم‌ كه‌ بعضي‌ از كشورهاي‌ (به‌ ظاهر) اسلامي‌ كه‌ نظام‌ شورايي‌ را تا حدودي‌ پذيرفته‌اند آنرا سوغات‌ غرب‌ مي‌دانند و بدتر اينكه‌ حتي‌ بسياري‌ از كساني‌ كه‌ ادعاي‌ كارشناسي‌ اسلامي‌ هم‌ دارند چون‌ جنبه‌هاي‌ سياسي‌ قرآن‌ كريم‌ بطور سزاوار تفسير و تبيين‌ و تبليغ‌ نگرديده‌ است‌ دين‌ را از سياست‌ جدا مي‌دانند! و بر اين‌ عقيده‌ در نظام‌ جمهوري‌ اسلامي‌ يقه‌ دراني‌ هم‌ مي‌كنند!!! و وضع‌ نظامات‌ ديگر هم‌ كه‌ معلوم‌ است‌!!!
به‌ گمان‌ نگارنده‌ شايد علت‌ اين‌ كم‌ توجهيها به‌ جنبه‌هاي‌ سياسي‌ آيات‌، بخصوص‌ سياست‌ گزاري‌ شورايي‌ كردن‌ امور بدين‌ علّت‌ است‌ كه‌ خداوند اين‌ مهّم‌ را هم‌ مانند تمام‌ شرايع‌ ديگر نظام‌ دين‌، در نهايت‌ ايجاز و اختصار بيان‌ فرموده‌ است‌: و امرهم‌ شوري‌ بينهم‌. يعني‌ يك‌ موضوع‌ بسيار مهم‌ را كه‌ باعث‌ سعادت‌ و ترقي‌ و تعالي‌ امّت‌ اسلامي‌ و هر نظام‌ ديگري‌ مي‌شود فقط‌ در سه‌ كلمه‌ بيان‌ و تشريع‌ فرموده‌ و آنرا هم‌ رديف‌ استجابت‌ و پرستش‌ خويش‌ قرار داده‌ است‌: و الذين‌ استجابوا لربهم‌ و اقاموا الصلواه‌ و امرهم‌ شوري‌ بينهم‌..... و با دقت‌ در مفاهيم‌ اين‌ آيه‌ امر شورا را همرديف‌ اجابت‌ امر خويش‌ و اقامه‌ نماز قرار داده‌ است‌ و سياست‌ هم‌ عين‌ عبادت‌ مي‌شود. گويا حضرت‌ انتظار داشته‌اند كه‌ خداوند هم‌ مانند انسانها كتابهاي‌ قطوري‌ درباره‌ هر يك‌ از امور سياسي‌ نازل‌ فرمايد تا شايد مورد توجه‌ آنان‌ قرار گيرد.
ما توجه‌ نداريم‌ كه‌ كلام‌ خداوند با كلام‌ بشر فرق‌ دارد آن‌ چنانكه‌ خود خداوند هم‌ مانند كسي‌ يا چيزي‌ نيست‌ : ليس‌ كمثله‌ شي‌ء. ما بايد بدانيم‌ كه‌ عظمت‌ كلام‌ خداوند متناسب‌ است‌ با عظمت‌ خود خداوند. كلام‌ خداوند مانند خود خداوند، كلام‌ مي‌آفريند. ما قبلاً اشاره‌ كرديم‌ كه‌ معني‌ "هدايت‌ " در كل‌ قرآن‌ كريم‌ بيان‌ گرديده‌ يعني‌ 77400 كلمه‌ معني‌ دارد و هر كلمه‌ ديگر از كلام‌ خداوند را در نظر بگيريم‌ و تدبر نمائيم‌ به‌ اين‌ نتيجه‌ مي‌رسيم‌ كه‌ به‌ گونه‌اي‌ با آيات‌ و كلمات‌ ديگر مربوط‌ شده‌ است‌ كه‌ تا كل‌ قرآن‌ در نظر گرفته‌ نشود مفهوم‌ آن‌ دانسته‌ نمي‌شود. بنابراين‌ ظاهر قرآن‌ كريم‌ كه‌ مشتمل‌ بر 77400 كلمه‌ است‌ چون‌ هر كلمه‌ آن‌ 77400 معني‌ دارد در حقيقت‌ كل‌ معاني‌ ظاهري‌ ظاهري‌ كلام‌ خداوند 5990760000 = 77400 * 77400 كلمه‌ يعني‌ ظاهر كلام‌ خداوند مشتمل‌ بر قريب‌ شش‌ ميليارد كلمه‌ است‌، و اين‌ هم‌ ظاهر امر است‌ و بطن‌ و بطون‌ آنرا خود خداوند مي‌داند!
و با توجه‌ به‌ اين‌ قبيل‌ نكات‌ است‌ كه‌ فرموده‌ است‌ و نزلنا عليك‌ القرآن‌ تبياناً لكل‌ شي‌ء و با بي‌ توجهي‌ به‌ همين‌ نكات‌ است‌ كه‌ بعضي‌ها قرآني‌ را كه‌ گفتار خداوند و فوق‌ علمي‌ است‌، نمي‌توانند بپذيرند كه‌ حتي‌ يك‌ كتاب‌ علمي‌ باشد .
عجبا، كساني‌ كه‌ مدّعي‌ غير علمي‌ بودن‌ كلام‌ الله مجيد هستند و دعوي‌ اسلام‌شناسي‌ هم‌ دارند توجه‌ نمي‌كنند كه‌ منكر " تبياناً لكل‌ شي‌ء" قول‌ خداوند شده‌اند ؟
اينان‌ از خود نمي‌پرسند كه‌ مگر علوم‌ هم‌ چيزهائي‌ نيستند كه‌ بوجود آمده‌اند؟ و جائيكه‌ قرآن‌ نمي‌تواند علوم‌ را تبيين‌ كند چرا خداوند فرموده‌ است‌ "تبياناً لكل‌ شي‌ء" است‌؟ پس‌ آيا مفاهيم‌ آيات‌ را به‌ درستي‌ نمي‌فهميم‌ يا (نعوذاًبالله) خداوند در گفتار خود "غلو" كرده‌ است‌؟!
چه‌ بسا تصّور شود كه‌ سياق‌ مقال‌ نگارنده‌ از موضوع‌ مورد نظر خارج‌ مي‌شود امّا يا وجود تلاشي‌ كه‌ نگارنده‌ در اختصار دارد ناگزير است‌ به‌ بعضي‌ از نكات‌ بسياري‌ كه‌ مورد بي‌ توجهي‌ قرار گرفته‌ است‌ استدلالاً اشاراتي‌ بنمايد تا بتواند بگويد كه‌ متأسفانه‌ قرآن‌ كريم‌ در امر تبليغات‌ اسلامي‌ در جايگاه‌ خود قرار نگرفته‌ است‌، زيرا چيزي‌ كه‌ به‌ درستي‌ شناخته‌ نشود چگونه‌ مي‌شود آنرا براي‌ ديگران‌ تعريف‌ كرد؟
في‌المثل‌ كسي‌ از يك‌ مبلغ‌ اسلامي‌ نظر خداوند را كه‌ قرآن‌ كلام‌ اوست‌ در مورد يك‌ موضوع‌ سياسي‌، فلسفي‌، علمي‌، و..... بپرسد و او جواب‌ دهد كه‌ قرآن‌ يك‌ كتاب‌ علمي‌ نيست‌ كه‌ به‌ مطالب‌ علمي‌ بپردازد - او خواهد پرسيد كه‌ چگونه‌ مي‌تواند تبياناً لكل‌ شي‌ء باشد؟ و چه‌ بسا بپرسد: پس‌ چه‌ مسايلي‌ را تبيين‌ مي‌كند؟ و جواب‌ بشنود كه‌ مسائل‌ عبادي‌ / اخلاقي‌ / انسان‌ سازي‌ را تبيين‌ مي‌كند. چه‌ بسا بگويد بدينترتيب‌ قرآني‌ كه‌ اساسنامه‌ و آئين‌ نامه‌ و اصول‌ قوانين‌ دين‌ اسلام‌ است‌ كه‌ آنرا تبليغ‌ مي‌كني‌ شامل‌ اغراق‌ و مبالغه‌ گوئي‌ هم‌ هست‌. چگونه‌ مي‌گوييد: و كلمه‌ الله هي‌ العليا در حالي‌ كه‌ در بحثهاي‌ علمي‌، آيات‌ قرآن‌ فصل‌ الخطاب‌ نيستند؟ و بديهي‌ است‌ كه‌ در چنين‌ صورتي‌ تبليغات‌ اسلامي‌ مفيد نخواهد بود.
در نظام‌ تبليغات‌ اسلامي‌ بايد اين‌ قبيل‌ مسائل‌ روشن‌ شود. و اوّلين‌ قدم‌ اينست‌ كه‌ خود ما تكليفمان‌ را با اين‌ قبيل‌ نكات‌ معين‌ نمائيم‌ و اوّل‌ خود را مجاب‌ كنيم‌ كه‌ به‌ كّل‌ آيات‌ قرآن‌ ايمان‌ داريم‌ و يا نسبت‌ به‌ بعضي‌ مشكوك‌ هستيم‌. پس‌ اگر به‌ همه‌ ايمان‌ داريم‌ ولي‌ مفهوم‌ بعضي‌ را ادراك‌ نمي‌كنيم‌ قاطعاً نگوئيم‌ قرآن‌ يك‌ كتاب‌ علمي‌ نيست‌ بلكه‌ بگوئيم‌ ما تا كنون‌ جواب‌ اين‌ سؤال‌ ها را استنباط‌ نكرده‌ايم‌ - و تصميم‌ بگيريم‌ دانسته‌هاي‌ خود را مورد تجديد نظر قرار دهيم‌ و به‌ جبران‌ تقصيرات‌ بپردازيم‌.
ما بايد در تبليغات‌ خود بتوانيم‌ مسائلي‌ مانند خلقت‌ آدم‌ ابوالبشر، ابليس‌، جن‌ ، استخدام‌ جنيان‌ توسط‌ سليمان‌، چگونگي‌ دو مشرق‌ و دو مغرب‌، يا مشارق‌ و مغارب‌، رستاخيز و انقراض‌ نسل‌، بهشت‌ و دوزخ‌، خلود پس‌ از رستاخيز، پيدايش‌ افلاك‌ و گسترش‌ و انهدام‌ آنها را و..... بطريق‌ علمي‌ مورد مطالعه‌ قرار دهيم‌ تا بتوانيم‌ با زبان‌ علمي‌ متداول‌ و قابل‌ قبول‌ براي‌ نسل‌ معاصر كه‌ دانشهاي‌ شگفت‌انگيز برق‌ آسا در ميان‌ آنها در حال‌ گسترش‌ است‌ - بيان‌ نمائيم‌، زيرا القاء من‌ باب‌ تعبّد به‌ نسلي‌ كه‌ علوم‌ تجربي‌ و نظري‌ زمان‌ در تار و پود وجود آنان‌ ريشه‌ كرده‌ است‌ كارايي‌ چنداني‌ نخواهد داشت‌ و اگر تبليغات‌ اسلامي‌ را متناسب‌ با مقتضيات‌ زمان‌ نكنيم‌ و شيوه‌ تبليغات‌ را در همان‌ قالب‌ كهن‌ نگاه‌ داريم‌ چون‌ روز به‌ روز بر تعداد تحصيل‌ كرده‌ها و دانشگاه‌ گذرانيده‌ها افزوده‌ مي‌شود بتدريج‌ بخشهاي‌ عظيمي‌ از شنوندگان‌ و پذيرندگان‌ تبليغات‌ را از دست‌ مي‌دهيم‌. (نگارنده‌ دوازده‌ اصل‌ از اصول‌ آفرينش‌ را از آيات‌ قرآن‌ كريم‌ استخراج‌ و در كتابي‌ با همين‌ عنوان‌ تأليف‌ و آماده‌ چاپ‌ و نشر نموده‌ كه‌ مي‌ تواند در فهم‌ غوامض‌ قرآن‌ كريم‌ و مؤثرتر شدن‌ كار تبليغات‌ مفيد واقع‌ شود )
نظر به‌ اينكه‌ جمهوري‌ اسلامي‌ ايران‌ عليرغم‌ موجهاي‌ مخرّب‌ اختلافهاي‌ داخلي‌ كه‌ اخيراً به‌ وجود آمده‌ است‌ هنوز هم‌ در نتيجه‌ انقلاب‌ اسلامي‌ كه‌ به‌ رهبري‌ حضرت‌ امام‌ خميني‌ رحمت‌ الله عليه‌ به‌ وقوع‌ پيوست‌ به‌ عنوان‌ ام‌ القراي‌ اسلام‌ شناخته‌ مي‌شود و با توجّه‌ به‌ وضعيت‌ اسف‌ باري‌ كه‌ در غالب‌ كشورهاي‌ به‌ ظاهر اسلامي‌ حاكم‌ است‌ ما بايد امر تبليغات‌ را هم‌ به‌ لحاظ‌ كميّت‌ و هم‌ از نظر كيفيّت‌ متناسب‌ با مسئوليت‌ مركزيت‌ كشورهاي‌ اسلامي‌ ايران‌ و ظرفيّت‌ و نياز كل‌ّ جهان‌ گسترش‌ و تعميم‌ دهيم‌ و لذا اين‌ امر به‌ مطالعات‌ دقيق‌ و طراحي‌ و برنامه‌ ريزي‌ و تأمين‌ اعتبارات‌ و ابزار و وسايل‌ و تأسيسات‌ بسيار نيازمند مي‌باشد كه‌ خوشبختانه‌ سازمان‌ تبليغات‌ اسلامي‌ موجود كه‌ اقدامات‌ بسيار مؤثري‌ تا كنون‌ انجام‌ داده‌ است‌ و تجارب‌ ارزنده‌اي‌ اندوخته‌ است‌ مي‌تواند با تجديد نظر در نظام‌ تبليغاتي‌ فعلي‌ و رفع‌ نواقص‌ و نيازمنديها و اقدامات‌ توسيعي‌ مبناي‌ كار قرار گيرد و به‌ درجه‌اي‌ كه‌ به‌ خشنودي‌ خداوند و سرافرازي‌ جمهوري‌ اسلامي‌ ايران‌ باشد ارتقاء داده‌ شود و به‌ ايفاي‌ تعهّدات‌ مقدّسي‌ كه‌ خود به‌ عهده‌ خويش‌ گرفته‌ است‌ در مقياس‌ جهاني‌ و متناسب‌ با مقتضيات‌ زمان‌ و مكان‌ استمرار بخشد .
با اين‌ بيان‌ هدف‌ واحد سازمان‌ تبليغات‌ اسلامي‌ كه‌ في‌الواقع‌ يك‌ امر عبادي‌ است‌ متشكل‌ از دو بخش‌ مي‌شود. يكي‌ كسب‌ خشنودي‌ خداوند و ديگري‌ حفظ‌ كيان‌ نظام‌ جمهوري‌ اسلامي‌ ايران‌ و سرافرازي‌ آن‌ در نظر جهانيان‌ كه‌ يك‌ امر سياسي‌ خواهد بود كه‌ هر دو بخش‌ مانند تمام‌ شرايع‌ دين‌ اسلام‌ و تمام‌ مخلوقات‌ خداوند، در عين‌ واحد بودن‌ مزدوج‌ مي‌باشد: و من‌ كل‌ّ شي‌ء خلقنا زوجين‌ لعلّم‌ تذكرون‌ 4951.
ابزار تبليغ‌ :
و يسئلونك‌ عن‌ ذي‌ القرنين‌ قل‌ سأتلوا عليكم‌ منه‌ ذكراً - انّا مكنّا له‌ في‌ الارض‌ و آتيناه‌ من‌ كل‌ شي‌ء سبباً فا تبع‌ سبباً..... و از تو درباره ذي‌ القرنين‌ مي‌پرسند، بگو بزودي‌ برايتان‌ (داستاني‌) از او بيان‌ خواهم‌ كرد: ما به‌ او در زمين‌ تمكّن‌ داريم‌ و از هر چيزي‌ براي‌ او و سيله‌ ابزار فراهم‌ آورديم‌ و او هم‌ آن‌ "ابزار و وسايل‌ را دنبال‌ كرد " ("بكار گرفت‌ ")......
داستان‌ ذي‌ القرنين‌ را همگان‌ به‌ خوبي‌ مي‌دانند. نقل‌ اينقبيل‌ داستانها در قرآن‌ كريم‌ كه‌ كلّاً هدايت‌ است‌ براي‌ اينست‌ كه‌ مسلمانان‌ در امور خود از آنها رهنمود و هدايت‌ لازم‌ را بگيرند .
امروز نظام‌ تبليغاتي‌ ايران‌ همان‌ ذي‌ القرنين‌ زمان‌ است‌ كه‌ خداوند آن‌ را تمكّن‌ بخشيده‌ و براي‌ هر امري‌ وسايل‌ و ابزار لازم‌ را فراهم‌ نموده‌ است‌. در تمام‌ طول‌ تاريخ‌ اسلام‌ يك‌ چنين‌ امكانات‌ و وسائل‌ تبليغاتي‌ در اختيار دين‌ مداران‌ و مبلغان‌ قرار نگرفته‌ است‌. امروز در امر تبليغات‌ هم‌ مي‌ توان‌ از تمام‌ دستاوردهاي‌ معنوي‌ بهره‌ گرفت‌ و هم‌ از تمام‌ امكانات‌ سياسي‌ / حكومتي‌ و مادّي‌، زيرا نظام‌ ،يك‌ نظام‌ اسلامي‌ و علاقمند به‌ تبليغ‌ آئين‌ اسلام‌ است‌ و در هيچ‌ عصري‌ چنين‌ نبوده‌ است‌ .
چيزي‌ كه‌ لازم‌ است‌ مطالعه‌ و تحقيق‌ و برنامه‌ ريزي‌ و تجديد نظر در نظام‌ تبليغاتي‌ و عرضه ماحصل‌ به‌ حكومت‌ اسلامي‌ ايران‌ و مردم‌ كشور به‌ منظور جلب‌ كمكها و امكانات‌ و استفاده‌ از دستگاههاي‌ بسيار پيشرفته‌ وسائل‌ ارتباط‌ جمعي‌ كه‌ در كوتاه‌ ترين‌ زمان‌ مي‌ توان‌ تبليغات‌ لازم‌ را به‌ چشم‌ و گوش‌ مردم‌ سراسر جهان‌ رسانيد، و در رعايت‌ رهنمودهاي‌ خداوند: فاتبع‌ سبباً از ابزار وسائل‌ خدا دادي‌ در حّد كمال‌ بهره‌ گرفت‌ و دين‌ اسلام‌ را حتّي‌ اذا بلغ‌ (مطلع‌ و) مغرب‌ الشمس‌ به‌ تمام‌ مردم‌ شرق‌ و غرب‌ جهان‌ ابلاغ‌ نمود و بجاي‌ اينكه‌، مورد هجوم‌ فرهنگي‌ ديگران‌ قرار بگيريم‌ فضاي‌ زندگي‌ ديگران‌ را از نسيم‌ عطرآميز گلستان‌ اسلام‌ آكنده‌ و دماغ‌ جان‌ آنان‌ را معطّر نمائيم‌: لتكونوا شهداء علي‌ النّاس‌.....
ما بايد با بررسي‌ دقيق‌ شيوه‌هاي‌ تبليغاتي‌ خود اين‌ مسئله‌ را براي‌ هميشه‌ جهت‌ خويشتن‌ خويش‌ روشن‌ نمائيم‌ كه‌ چرا با وجوديكه‌ حرف‌ ما حرف‌ خداوند و حق‌ است‌، و دين‌ مااسلام‌، و كشورهاي‌ اسلامي‌ انباشته‌ از نعمات‌ الهي‌ است‌ چرا بجاي‌ اينكه‌ "كلمه‌ الله هي‌ العليا " را بر بالاي‌ آسمان‌ فرهنگها به‌ نور افشاني‌ قرار دهيم‌ خود در موضع‌ ضعف‌ مورد مهاجمات‌ فرهنگي‌ كفر و استكبار و ارتداد قرار گرفته‌ و هراسان‌ هستيم‌ ؟
در هر حال‌ بخش‌ تبليغات‌ اسلامي‌ بايد پيوسته‌ نتايج‌ عمليات‌ خود را به‌ نظر دولت‌ و ملّت‌ ايران‌ و حتّي‌ به‌ نظر ساير ملل‌ اسلامي‌ برساند تا باعث‌ جلب‌ اطمينان‌ و مساعدتهاي‌ مستمر قرار گيرد و آن‌ مساعدتها را در استفاده‌ از آخرين‌ دستاوردهاي‌ علمي‌/ صنعتي‌ بكار گيرد و امر تبليغات‌ را به‌ درجه اي‌ كه‌ شايسته‌ آئين‌ آسماني‌ اسلام‌ عزيز است‌ ارتقاء دهد .
شيوه‌هاي‌ تبليغ‌
مبلغان‌ ما اكثراً به‌ شيوه‌هاي‌ كهن‌ پاي‌ بند هستند و روش‌ تبليغي‌ امروزينه‌ نشده‌ است‌ و لذا دلچسب‌ و جذاب‌ نمي‌باشد .
اگر منبر و تريبون‌ و شنوندگاني‌ يافتند بيش‌ از حّد لازم‌ سخن‌ مي‌رانند آن‌ هم‌ سخناني‌ كه‌ معلوم‌ است‌ پيشتر از زمان‌ سخنراني‌ تحقيقات‌ و تدبّرات‌ كافي‌ پيرامون‌ موضوع‌ آنها ننموده‌اند.غالباً بدون‌ نوشته‌ و حتّي‌ يادداشت‌ رؤوس‌ مطالب‌ و اتكّاء به‌ حافظه‌ خود سخنراني‌ مي‌كنند و براي‌ به‌ يادآوري‌ ما في‌الضمير خلائي‌ را كه‌ ممكن‌ است‌ پيش‌ آيد با كلمات‌ تكراري‌ و مترادف‌ پر مي‌كنند. بيش‌ ازاينكه‌ به‌ قرآن‌ كريم‌ بپردازند از احاديث‌ و رواياتي‌ استفاده‌ مي‌كنند كه‌ حتّي‌ خود به‌ صحبت‌ پاره‌اي‌ از آنهااطمينان‌ ندارند. در استفاده‌از آيات‌ واحاديث‌ و روايات‌ گزينشي‌ عمل‌ مي‌كنند و تعادل‌ فطري‌ دين‌ را مراعات‌ نمي‌كنند. تصور مي‌كنند كه‌ هرچه‌ بيشتر ازتقوي‌ و پرهيزگاري‌ و بي‌ اعتباري‌ و نجاست‌ جيفه‌ دنيا و بي‌ رغبت‌ تر كردن‌ مسلمان‌ به‌ ضروريات‌ زندگي‌ ونظام‌ دنيوي‌ بپردازند حق‌ مطلب‌ را بهتر اداكرده‌اند و طرفداران‌ بيشتري‌ پيدامي‌كنند. چون‌ گزينشي‌ عمل‌ مي‌كنند بسياري‌ ازآيات‌ قرآن‌ ناشناخته‌ و مهجور و عمده قواعد و مقررات‌ آسماني‌ نظام‌ حكومتي‌ واجتماعي‌ / سياسي‌ / مدني‌ اسلام‌ متروك‌ مانده‌ است‌ به‌ نحويكه‌ تا قبل‌ از انقلاب‌ اسلامي‌ ايران‌ (و حتي‌ هنوز هم‌ بعضيها) دين‌ را از سياست‌ جدا مي‌دانند و نمي‌توانند بپذيرند كه‌ حكومت‌ دين‌ استمرار يافتني‌ باشد. همين‌ گونه‌ است‌ جنبه‌هاي‌ مادي‌، اقتصادي‌، فلسفي‌ / و..... آيات‌ قرآن‌ كريم‌ .
ما در اين‌ مقال‌ نظر به‌ كّل‌ جهان‌ اسلام‌ داريم‌ و قبول‌ داريم‌ كه‌ استثناهائي‌ هم‌ وجود دارد كه‌ بقاي‌ موجود دين‌ وابسته‌ به‌ وجود آنانست‌ بخصوص‌ كه‌ اين‌ موضوع‌ را انقلاب‌ اسلامي‌ ايران‌ نيز باثبات‌ رسانيده‌ است‌ و نقل‌ و تذكار اين‌ نواقص‌ به‌ اين‌ منظور است‌ كه‌ در تعليم‌ مبلغّان‌ اسلامي‌ و اعمال‌ تبليغات‌ مورد عنايت‌ قرار گيرد .
امّا به‌ اينكه‌ براي‌ آينده‌ شيوه‌هاي‌ تبليغ‌ چگونه‌ طراحي‌ و عملي‌ شود :-
1ـ آنگونه‌ كه‌ فوقاً عرضه‌ داشتيم‌ از تكرار شيوه‌هاي‌ مذكور اجتناب‌ شود .
2ـ شيوه‌ كار خداوند و پيغمبر عزيز در نزول‌ و ابلاغ‌ آيات‌ مراعات‌ گردد: خير الكلام‌ ما قل‌ و دّل‌. به‌ گونه‌اي‌ كه‌ ملاحظه‌ مي‌شود خداوند كّل‌ نظام‌ و شرايع‌ اسلام‌ عزيز را در فقط‌ 77400 كلمه‌ بيان‌ فرموده‌ است‌ آن‌ چنانكه‌ در تمام‌ طول‌ تاريخ‌ بشر و متناسب‌ با علوم‌ و فنون‌ و فرهنگهاي‌ اوّلين‌ و آخرين‌ به‌ هر مرحله‌اي‌ كه‌ از ترقي‌ و تعادل‌ برسند نه‌ فقط‌ هم‌ آهنگي‌ و همخواني‌ دارد بلكه‌ پيشروتر و متعالي‌تر هم‌ قرار مي‌گيرد. و نيز به‌ گونه‌اي‌ كه‌ حضرت‌ رسول‌ الله عمل‌ كرد. آن‌ وجود مقدّس‌ تمام‌ آيات‌ را به‌ دور از هرگونه‌ تبعيضي‌ همانند ابلاغ‌ فرموده‌. مفاهيم‌ آنها را خود كاملاً عمل‌ نمود و به‌ ديگران‌ هم‌ ابلاغ‌ و تعليم‌ فرمود. در حالي‌ كه‌ مبلغ‌ ما از شركت‌ پيامبر عزيز در امور عمومي‌ و انجام‌ كارهاي‌ بدني‌ و همكاري‌ با مسلمانان‌ در حضر و سفر داد سخن‌ مي‌دهد امّا خود از پرداختن‌ به‌ كارهاي‌ بدني‌ در مناظر و مرايي‌ ديگران‌ اجتناب‌ مي‌كنند و حتّي‌ به‌ هنگام‌ آغاز سخنراني‌ صبر مي‌كنند تا ديگري‌ بيايد و ميكروفون‌ را بر منبر تنظيم‌ نمايد !
مبلغ‌ ما اصراري‌ ندارد كه‌ با انتخاب‌ يك‌ خدمت‌ عمومي‌ براي‌ خود كسب‌ درآمد كند و همان‌ امر تبليغ‌ را يك‌ وظيفه‌اي‌ مي‌داند كه‌ مزد آنرا به‌ ديگران‌ بپردازند در صورتي‌ كه‌ پيغمبرانرا خداوند امر مي‌فرمود كه‌ قل‌ لا اسئلكم‌ عليه‌ اجراً و آن‌ مبلغان‌ دين‌ و معلّمان‌ بزرگوار اين‌ امر را دقيقاً اجرا مي‌كردند .
3ـ رهنمودهاي‌ خداوند كه‌ در قرآن‌ كريم‌ تصريح‌ گرديده‌ است‌ مراعات‌ گردد: و امر هم‌ شوري‌ بينهم‌. امر تبليغ‌ هم‌ يكي‌ از امور مقدّس‌ و مهم‌ مردم‌ مسلمان‌ و نظام‌ اسلامي‌ است‌ . طبق‌ رهنمود خداوند كليه‌ امور تبليغاتي‌ بر اساس‌ اصل‌ شورايي‌ قرار گيرد و نظرات‌ متخصّصان‌ و دانشمندان‌ علوم‌ گوناگون‌ در موارد لازم‌ دخالت‌ داده‌ شود مانند اينكه‌ براي‌ نفوذ و تأثير بيشتر، از علوم‌ روانشناسي‌ بهره‌ گرفته‌ شود و يا براي‌ تبيين‌ مفاهيم‌ آيات‌ علمي‌ قرآن‌ كريم‌ از متخصّصان‌ علوم‌ مربوطه‌ هم‌ نظر خواهي‌ شود .
4ـ در تبليغ‌ اسلام‌ آن‌ چنانكه‌ خداوند امر فرموده‌ است‌ اصول‌ فطرت‌ كاملاً مراعات‌ گردد: فاقم‌ وجهك‌ للدّين‌ حنيفاً فطره‌ الله الّتي‌ فطر النّاس‌ عليها لا تبديل‌ لخلق‌ الله ذالك‌ الدّين‌ القيم‌ و لكن‌ّ اكثر النّاس‌ لا يعلمون‌: پس‌ همت‌ استوار بدار براي‌ (تبليغ‌ و پايداري‌) دين‌ حقيقت‌ گرائي‌ كه‌ بر اساس‌ فطرت‌ الهي‌ باشد (آنگونه‌) فطرتي‌ كه‌ عامّه‌ مردم‌ را بر اساس‌ آن‌ مفطور كرده‌ (آفريده‌ است‌) تغييري‌ در آفرينش‌ خداوند (ناموس‌ فطرت‌ و طبيعت‌) مجاز نيست‌، دين‌ پايدار چنين‌ دين‌ است‌ (كه‌ مطابق‌ با نواميس‌ فطرت‌ و بخصوص‌ مصابق‌ فطرت‌ مردم‌) باشد، ولي‌ بيشترين‌ مردم‌ (از اين‌ اصل‌ مهّم‌) آگاه‌ نيستند2930 .
شناخت‌ طبيعت‌ و علوم‌ طبيعي‌ بخصوص‌ شناخت‌ فطرت‌ انسانها نيمي‌ از شناخت‌ دين‌ است‌ و انسانها هم‌ با عقايد و نظامات‌ و فرهنگهاي‌ گوناگون‌ در جهان‌ پراكنده‌اند و چون‌ مبلغّان‌ اسلامي‌ بايد به‌ مصداق‌ فرمان‌ خداوند كه‌ امّت‌ اسلامي‌ را مركز و طبيعتاً مرتبط‌ با تمام‌ مردم‌ جهان‌ خواسته‌ است‌: لتكونوا شهداء علي‌ النّاس‌ بايد تبليغات‌ اسلامي‌ را جهانشمول‌ نمايند و لذا يك‌ جامعه‌ شناسي‌ و نژاد شناسي‌ و تاريخ‌ و جغرافي‌ شناسي‌ و انسان‌شناسي‌ نيز براي‌ تنفيذ هر چه‌ بيشتر تبليغات‌ ضرورت‌ پيدا مي‌كنند و با توجّه‌ به‌ همين‌ نكات‌ است‌ كه‌ اهميّت‌ گفتار حضرت‌ علي‌ عليه‌ السلّام‌ كه‌ بعد از حضرت‌ رسول‌ الله صلوات‌ الله عليها بزرگترين‌ عارف‌ به‌ خداوند و دين‌ و قرآن‌ است‌ فرموده‌ است‌: من‌ عرف‌ نفسه‌ فقد عرف‌ ربّه‌ و اين‌ به‌ معني‌ آنست‌ كه‌ هر كس‌ نفس‌ خويش‌ را كه‌ نمونه‌ و قابل‌ دسترس‌ ترين‌ كل‌ّ انسانها مي‌باشد نشناسد خداوند را به‌ گونه‌اي‌ سزاوار نتواند شناخت‌ زيرا به‌ لحاظ‌ مركزيت‌ و وسط‌ بودن‌ دين‌ و امّت‌ اسلامي‌ بايد با تمام‌ مردم‌ جهان‌ رابطه‌ برقرار كرد و چون‌ مركز نمي‌تواند با پيرامون‌ خود بي‌ رابطه‌ باشد و مركز باقي‌ بماند و به‌ لحاظ‌ فطري‌ بودن‌ دين‌ بايد فطرت‌ و طبيعت‌ و نواميس‌ خلقت‌ را شناخت‌ و به‌ گونه‌اي‌ مفاهيم‌ دين‌ را مورد توجّه‌ و عمل‌ قرار داد كه‌ با فطرت‌ و طبيعت‌ كاملاً هماهنگ‌ باشد و گرنه‌ دين‌ پايدار نخواهد ماند :ذالك‌ الدّين‌ القيّم‌ و ديني‌ را كه‌ از آسمان‌ به‌ زمين‌ و براي‌ مردم‌ (و آن‌ هم‌ مردمي‌ كه‌ مركّب‌ از جسم‌ و روح‌ مي‌باشند كه‌ هر يك‌ از اين‌ دو جزو مقتضيات‌ و نيازمنديهاي‌ مربوط‌ به‌ خود را دارند) نازل‌ شده‌ است‌ نبايد به‌ اين‌ منظور كه‌ از انسانها فرشته‌ پديد آيد بكار گرفت‌ بلكه‌ بايد به‌ گونه‌اي‌ بكار گرفت‌ كه‌ بشر را به‌ سمت‌ انسانيت‌ و انسانها را به‌ سوي‌ آدم‌ شدن‌ راهنما گردد.

تمام حقوق این سایت متعلق به آقای ناظم الرعایا می باشد.
طراحی و اجرا توسط شرکت فرابرد شبکه