SHAMAMEH.ORG

ربوبيّت شامل تمام اجزاي آفرينش
«الحمد لله ربّ العالمين». (نيايش و ستايش، خداوندي را سزاست، كه پروردگار جهانيان است.)
«ربّ» يعني پروردگار. هر چند اسم هاي خداوند، همه، دلالت بر مسماي واحد دارند، ولي اسماء او، عين فعّال او. و افعال او، عين ذات اوست، و هيچ گونه تعدد و تجزيه، در اين مقوله، راه ندارد. شايد يكي از دلايلي كه خداوند، در قرآن كريم، براي خود، اسامي متعدّدي وضع فرموده است، اين باشد كه اوّلاً، به مشركين بفهماند كه هر كه و هر چه داراي چنين افعال و چنين صفاتي نيست، نمي تواند و سزاوار نيست كه معبود شناخته شود. ثانياً، به مؤمنين توجّه دهد كه شرط تقرّب به خداوند، احراز اين قبيل صفات علم، عفو، رحمت، كرم، عدالت، بصيرت و.. متصف شدن به اين صفات است. و كسي كه داراي صفات الهي نباشد، به مقام قرب خداوندي، راه نيابد.
گفتيم كه صفات خداوند، عين افعال او، و افعال او عين ذات اوست. و همة آنها را مي توان «كلمة الله» دانست. و وقتي در ستايش خداوند مي گوئيم «سبحان ربّي الاعلي و بحمده». با «الله اكبر» فرقي نخواهد داشت.
براي روشن شدن مقصود، در نظر بگيريم، مخلوقي كه مشمول ربوبيت قرار گرفته، پيوسته به سوي كمال در حركت است. يعني از حالي به حال ديگر منتقل مي شود. و قبول حالات جديد، به معني اين است كه آن موجود، در لحظة آخر و حاضر، عين موجودي نيست كه قبلاً بوده است. و بعداً نيز حالات يا خلقت هاي ديگري به خود خواهد گرفت. بنابراين، عمل ربوبيت، عين عمل خلاقيّت مي شود. پس ربّ با خالق يكيست. همين طور است رزّاقيّت. خداوند، پدر و مادر را روزي مي رساند تا نطفه اي در رحم مادر منعقدگردد. مادر، روزي مي خورد و سهمي از آن روزي، نصيب نطفه اي كه در رحم دارد مي شود. و نطفه به تدريج، حالات و شكل هاي تازه اي به خود مي گيرد. تا سر انجام طفلي شود، و پا به عرصة هستي گذارد.
اين تغيير شكل ها و رشد پيدا كردن ها را كه بر اثر روزي رساني و ربوبيت، عايد طفل شده، خداوند در آيات متعدّد، از جمله آية 14، از سورة مومنون، خلقت ناميده است. « ثمّ خلقنا النّطفة علقة فخلقنا العلقة مضغة فخلقنا المضغة عظاما فكسونا العظام لحما ثمّ انشأناه خلقا آخر فتبارك الله احسن الخالقين.»
به طوري كه ملاحظه مي گردد، خداوند، تمام مراحل پرورانيدن نطفه را، با تكرار كلمة «خلق» تعريف فرموده و سر انجام، خود را با جملة «فتبارك الله احسن الخالقين»، مورد ستايش قرار داده است.
جملة «ربّ العالمين»، موجوداتي را كه در عالم هستند، كلاً مربوب خداوند معرفي مي نمايد. چون اين جمله، مرتباً در نماز تكرار مي شود. بعضي تصوّر كرده اند كه فقط انسان هاي ساكن زمين، منظور هستند. و همانها مربوب مي باشند. در حالي كه ما نمي توانيم براي عالم، حدّ و مرزي مشخّص كنيم. تا منظور، به آدميان محدود شود. بنا بر اين، عالم، عبارت از كلّ هستي و «عالمين» اشاره به كلّ مخلوقات است. از بزرگترين كهكشان، تا كوچك ترين ذرّه. و مجموعة عالم شهود و عالم غيب، تا آنچه كه خدا مي داند و جزء اين همه، و در كل، به صورت يك واحد، مربوب خداوند، و رهسپار راه كمال هستند.
اين كه آدميان، مربوب و در راه احراز درجات بالاتري از كمال هستند، تقريباً مورد قبول عموم مسلمانان مؤمن است. امّا متأسّفانه، عليرغم تصريحات و تأكيدات مكرّر قرآن، اغلب، تكامل را كه متأثر از افاضات ربّانيست، براي جمادات و نباتات و حتّي حيوانات قبول ندارند. و زندگي آنها را تحت سيطرة غريزه مي دانند. يعني ركود مطلق. و استدلال هم مي كنند كه چون هيچ گونه تغييري در شيوة زندگي حيوانات پديد نمي آيد، مقهور غريزه اند و لا غير. ولي ما آنان را از باقي ماندن بر چنين عقيده اي بر حذر مي داريم. و نصيحت به توبه مي كنيم. چون بيم آن داريم كه به شرح جملة «افتئمنون ببعض و تكفرون ببعض»، مورد مؤاخذه قرار گيرند. هر موجودي به مقتضاي استعدادي كه خداوند به او مرحمت فرموده است، از افاضات ربّاني بهره مند مي باشد. و منحصر به آدميان نيست. ما انشا الله، در جاي خود، در خصوص تكامل كلية موجودات، تفصيل بيشتري عرضه خواهيم داشت.
تمام حقوق این سایت متعلق به آقای ناظم الرعایا می باشد.
طراحی و اجرا توسط شرکت فرابرد شبکه