SHAMAMEH.ORG

نشانه ها و شرايط تقوا
«ذالك الكتاب لاريب فيه هدي للمتّقين». (اين كتاب (قرآن) كه هيچ گونه شك و ترديدي ندارد، راهنماي پرهيزگاران است.2،بقره)
براساس تعاريف آيات بعد، متّقين، كساني هستند كه: 1ـ به غيب، يعني عالَم غيب، و خداوند ايمان دارند. 2ـ نماز بر پا مي دارند. 3ـ از روزي خود انفاق مي كنند. (زكات مي دهند). 4ـ به آنچه بر پيامبر، نازل شده است، ايمان دارند. 5ـ به آنچه كه قبل از اسلام نازل گرديده، ايمان دارند. 6ـ جهان ديگر را باور دارند.( يقين).
خلاصة شش شرط تقوا، سه اصل است: 1ـ توحيد كه همان ايمان به غيب است. اقامة نماز، و اداي زكات، هم براي نيايش در برابر وحدانيّت است. 2ـ نبوت، يعني قبول رسالت خاتم النّبيين و پيامبران سلف ـ صلولت الله عليهم ـ و عمل به شريعت آنان. كه همان ايمان به كُتُبي استكه بر آنان نازل شده است. 3 ـ باور داشتن جهان ديگر، يعني حساب و جزا. (توحيد و نبوت و معاد).
پس، اين شش مورد،كه عبارت از سه اصل اساسي دين است، شروط اوّليّه، يعني حدّ اقلّي است كه آدمي را وارد صفوف اهل تقوا مي نمايد. يا بگو وارد«صراط مستقيم» مي كند. و پس از اين كه وارد«صراط مستقيم» يا بزرگراه دين شد، و راه و جهت خود را براي تقرّب انتخاب نمود، قرآن هدايت او را به عهده مي گيرد. «ذلك الكتاب لا ريب فيه هدي للمتّقين». پس ايمان به سه اصل مذكور و عمل به مقتضيات آنها، انسان را به اوّلين درجة كمال مي رساند. امّا به همان شرطي كه خداوند در آية 132، سورة انعام مي فرمايد: «و لكلّ درجات ممّا عملوا و ما ربّك بغافل عما تعملون» (و مشخّص مي گردد كه هر كس متناسب با اعمالي كه انجام مي دهد، درجه اي از كمال را احراز مي نمايد و هيچ عملي از نظر خداوند، پنهان نمي ماند). و از صراحت آية 3 سورة انفال، كه تكرار بخش دوم سورة بقره است كه مي فرمايد: «الّذين يقيمون الصّلوة و ممّا رزقناهم ينفقون». (كساني كه نماز را بپاي مي دارند، و از روزي خود انفاق مي كنند) و آية چهارم انفال، كه مي فرمايد: « اولئك هم المؤمنون حقّا لهم درجات عند ربّهم و مغفرة و رزق كريم». (اين ها (يعني نماز كزاران و انفاق گران) گروندگان راستين هستند. كه نزد پروردگارشان، برايشان، درجاتي بلند وآمرزش هست و روزي گرانمايه معلوم مي شود كه عوامل مهمي كه مؤمنان را بيش از هر چيز ديگر، به درجات بلند مي رساند، اقامة نماز و انفاق از روزي است.
اين دو عامل مهم، يعني به كار گيري معنويّات (قلب)، در نيايش خداوند، و استفاده و كاربرد مادّيات، در انجام فرامين او (انفاق از روزي)، صراحت در اين دارد كه براي بالا رفتن از مدارج كمال، دو بال يا دو پا لازم است، و با يك بال و يا يك پا، نمي توان درجات كمال را طي كرد و در گروه متّقين قرار گرفت. و از اين دو بال، يكي معنوي است كه بكار گيري عواطف و احساسات قلبي و جسمي، در نيايش خداوند است، و ديگري بكارگيري توانائي هاي جسمي و عقلي، در تأمين معيشت خويش و انفاقِ بخشي از آن، براي كمك و پيشبرد مسلمانان.« و ممّا رزقناهم ينفقون».
بنابراين، بر خلاف تصوّر بعضي كه خيال مي كنند: تقوا يعني پرهيزگاري، و آن عبارت از زهد نسبت به مال و بي اعتنائي به متاع دنيوي است، كسب معيشت و استفاده از نعمت هاي الهي و بكارگيري مادّيات در امور شخصي و اجتماع، يك اصل است، كه بدون آن نمي توان طريق كمال را پيمود، زيرا انفاق، از مال از كوشش، تحصيل مي شود كه اين همه، يعني توجّه و عنايت به مادّيات است. پس مادّيات في نفسِه، سبب هلاكت نمي شوند. بلكه سبب هلاكت آن است كه معنويّات ، فداي مادّيات شوند، و مادّيات نيز كلاً به مصرف كسب لذّات شخصي برسد، و ديگران از بخشي از آن محروم بمانند، كه مي شود مادّي گري يا ماده پرستي. در اين صورت، چنين كسي از ردة مسلمانان خارج است. پس حرف ما، در مورد مسلمانِ مؤمن است، كه بايد هر دو جنبه را رعايت كند: جنبة معنويّت پاك و خالص، به خداوند مربوط مي شود، و جنبة مادّي در استفاده از نعمات الهي، به خود شخص و بندگان خدا، ارتباط مي يابد، و چون اين هم با نيّت پاك و در انجام فرامين الهيست، نهايتاً خداپرستي خواهد بود.
تمام حقوق این سایت متعلق به آقای ناظم الرعایا می باشد.
طراحی و اجرا توسط شرکت فرابرد شبکه