رضايت طرفين، در معاملات
«يا ايّها الّذين امنوا لا تأكلوا اموالكم بينكم بالباطل الّا تجارة عن تراض منكم و لا تقتلوا انفسكم انّ الله كان بكم رحيما ». (اي كساني كه ايمان آورده ايد. اموالتان را بين خود به باطل به مصرف نرسانيد، مگر اينكه به صورت داد و ستد (خريد و فروش و بازرگاني) مرضي الطرفين، باشد. و خويشتن را نكشيد. (خود و اجتماعتان را به سوي و سمت سقوط و هلاكت سوق ندهيد) كه خداوند نسبت به شما رحيم و مهربان است. 29، نساء) رعايت جملاتي كه بعد از «يا ايّها الّذين آمنوا» مي آيند، از شروط و مصاديق ايمان هستند. و كسي كه آنها را رعايت نكند، نمي تواند خود را مؤمن بداند. در آية مورد بحث، يكي از شروط ايمان، مصرف نكردن مال در موارد ناروا مي باشد. و كسي حق ندارد بگويد مال متعلّق به خودم مي باشد. و هر طور كه خواستم مي توانم آن را مصرف كنم. و هر كار كه ميل داشتم با آن مي كنم. مال، به كلّ بندگان خداوند تعلق دارد. و اگر چنانچه در شرايطي به تملّك اعتباري كسي در آيد، نمي تواند و حق ندارد كه آن را در مواردي هزينه كند كه به ضرر اجتماع باشد. و اگر به اين منهي' عمل نكند، بي شك مورد مؤاخذه واقع خواهد شد. از موارد مصرف مال به باطل، صرف آن در قمار، ربا خواري، كلاه گذاري و كلاه برداري، ولخرجي و تجمّل گرايي و صرف آن در خوردني ها و آشاميدني هاي زيان آور مانند الكل و مخدرات و دخانيات و اغذية مضر و معاملاتي مي باشد، كه باعث ايجاد نارضايتي فردي و عمومي مي گردد. «الّا تجارة عن تراض». و اين همه را خداوند، به عنوان قتل نفس شناخته است. و چون خداوند دراين آيه، خوردن مال را تجارت معرفي فرموده، و تجارت داد و ستدي است كه بايد سود آور باشد، مفهوم فراز آيه اين است، كه در عمل خوردن مال هم بايد داد و ستد و سود آوري آن مراعات گردد. بدين معني كه آدم غذائي را مانند يك كالا، به بدن خود كه بدان احتياج دارد مي رساند، در مقابل آن دادن، بهاي آن را با ربح پس مي گيرد. مانند اينكه بدن كه غذا را تحويل مي گيرد، آن را هضم مي كند، و باعث تقويت و تلذّذ شخص مي گردد. ولي اگر غذائي را به بدن برساند كه زايد بر احتياج آن باشد، علاوه بر اينكه غذا را به هدر داده، ممكن است موجب بيماري جسم هم بشود. و از اين بابت جسم و روح و يا نفس آدمي از نتيجه، ناراضي شوند. مفهوم درست تر آيه، اين است كه مال و اقتصاد، بايد در معاملات ضروري بكار گرفته شود. نه معاملات كاذبي كه نهايتاً موجب نارضايتي فردي و اجتماعي گردد. هر چند ظاهراً سودي هم عايد كسي بشود. مانند معاملات كالاهاي ممنوع، مخدرات و مسكرات و دخانيات. كه در نهايت، نارضايتي عمومي را ايجاد مي كند، و نسل را به تباهي مي كشد. «و لا تقتلوا انفسكم». خويشتن را بر اثر معاملات و تجارت ناروا، به مهلكه نكشانيد. چون در شريعت اسلام، در تمام موارد امر و نهي و ارشادات، مصالح فردي و اجتماعي تواماً مراعات گرديده است، در مواردي هم كه كسي مال خود را در معاملات و تجارت به كار مي اندازد، بايد علاوه بر جلب رضايت خريدار و توافق با او، رضايت و عدم رضايت و آثار عمل را در كلّ اجتماع، ملحوظ دارد. مثلاً اگر جنسي را گران تر از ارزش واقعي آن بفروشد، و طرف معامله هم به علّتي معامله را قبول كند، و ظاهراً هم راضي باشد. امّا چنين معامله اي موجب تشويق فروشندگان ديگر و رواج گران فروشي شود، و از اين طريق مصرف كنندگان زيان ببرند، و ناراضي شوند، در چنين حالتي هر چند معامله ظاهراً با رضايت طرفين صورت گرفته است، ولي نهي «و لا تقتلوا انفسكم». در آن مراعات نشده، و اجتماع را به خطر افكنده است. و چون خود طرف هم جزو اجتماع است، سرانجام از فسادي كه با عمل خود در اجتماع ايجاد كرده، خود نيز آسيب خواهد ديد. مَثَل چنين مردمي مثل كسي است كه يك بيماري مسري را در اجتماع شيوع دهد. كه سرانجام، خود و خانواده اش را هم به مخاطره مي افكند. و ذيل آيه كه مي فرمايد: « و كان الله بكم رحيما». به اين معني است. كه هر چند خداوند، با اين اوامر و نواهي، براي آزادي عمل شما محدوديّت ايجاد مي كند، ولي چون اثر نهايي هر كاري را مي داند، در حالي كه شما ظاهر را مي بينيد، و از حقيقت و باطن امر آگاه نيستيد، نمي دانيد كه ايجاد محدوديّت ها و اوامر و نهي ها، بر اثر مهر و رحمت اوست. پس اين اوامر و نواهي را به صلاح خود بدانيد. و آنها را رعايت كنيد. تا از رحمت خداوند برخوردار شويد. مفهوم ديگر اين است كه هر كس اموال خود را در موارد بيهوده به كار گيرد، و در داد و ستدهايي وارد شود كه سرانجام آن نارضايتي و به مهلكه انداختن خود و ديگران است، از رحمت خداوند به دور مي ماند. زيرا نهي را در اين خصوص رعايت نكرده است. چون شرط اينكه مشمول رحمت خداوند قرار گيرد، رعايت نهي مورد نظر است.
|