پيشگامي كفار در كشف اسرار آفرينش
«او لم ير الّذين كفروا انّ السّموات و الارض كانتا رتقا ففتقناهما و جعلنا من الماء كلّ شيء حيّ افلايؤمنون». (آيا كساني كه كافر شدند، نديدند كه آسمانها و زمين منقبض و فشرده بودند. پس ما آنها را باز و منبسط كرديم. و زندگي هر چيزي را از آب قرار داديم. با اين حال، آيا ايمان نمي آورند؟ 30، انبياء) فرق مسلمانان و غير مسلمانان، اين است كه بسياري از مسلمانان، به صرف اينكه ايمان دارند، و قرآن را كتاب آسماني و حقّ مي دانند، و هر چه را در آن هست، قبول دارند، ديگر كاري به اسرار خلقت و اشارات آيات ندارند. و از كنار هر پديده اي با ذكر اينكه كار و خواست خداوند است، به سهولت و بي تفاوتي، مي گذرند. در حالي كه در مقابل، مادّيون، تلاش مي كنند تا به اسرار طبيعت و علّت پديده ها آگاه شوند. و از آنها بهره برداري كنند. و البته غالباً ديگر كاري به خداوند و خالق اين طبيعت، ندارند. دستة اوّل، دين باوران سهل انگارند. و دستة دوم، سخت كوشان بي دين. در اين ميان هستند گروهي كه دين و دانش را توأم دارند. ولي عدة آنان بسيار كم است. و لذا آثار اجتماعي كار سازي ندارند. و اگر كسي با بي نظري و انصاف، سطح علمي، صنعتي و اقتصادي جهان اسلام را با غير اسلام بسنجد، نظر ما را مردود نخواهد شناخت. شك نيست كه تا قبل از ظهور اسلام، كشورهائي مانند مصر، ايران، يونان و روم به مدارجي از تمدن ارتقا يافته اند امّا از لحاظ علمي، هيچكدام به آن مرحله نرسيده بودند كه بدانند آسمانها و زمين، در ابتداي خلقت، بسته و فشرده بوده. و سپس باز و منبسط شده. يا اكنون، در حال انبساط هستند. اين فرضيّه ، اخيراً توسط كيهان شناسان، مطرح گرديده است در دوران گسترش و شكوفائي اسلام، هيچكدام از دو طرف (موحد يا مشرك، كافر و مادّي يا ديندار)، از چنين موضوعي اطلاعي پيدا نكرده و به اين مسئله در همين عصر جديد، توجّه شده است. و مطالعات و تحقيقاتي، پيرامون آن انجام گرفته هر چند كه هنوز به عنوان يك اصل مسلّم علمي، تأييد نشده است. آيه اشاره به اين دارد كه جنبة علمي آنچه بر كائنات يا حدّاقل بر كهكشان ما مي گذرد، در حدّ كاملاً مطمئن، كه بتوان بر آن عنوان (رؤيت) نهاد، براي ماديون شناخته مي شود. «او لم ير الّذين كفروا..» و لذا، اين آيه را مي توان يك پيشگوئي بسيار مهمّ دانست. و ضمناً بر حال مسلمانان و سهل انگاري آنان تأسف خورد. كه چرا نبايد به اين قبيل اشارات علمي قرآن، توجّه كنند. و در مورد آنها به تحقيق بپردازند. آنها اسرار مهمّ خلقت را مي گشايند. و به طبيعت منتسب مي كنند. و به خداوند كه تقدير اين اسرار كرده و آفرينندة اين عظمت است، ايمان نمي آورند. حال اگر اين قبيل اكتشافات و دانشها، با ايمان توأم مي شد، مسلّماً جهان ما جهاني غير از اين مي شد كه اكنون شده است. اينكه ما چنين برداشتي از آية مورد بحث نموده ايم، بر اين اساس است كه معني آية «او لم ير الّذين كفروا ان السّموات و الارض كانتا رتقا ففتقناهما..» كه به صورت استفهام توبيخي است، به اين معني مي باشد كه از غير مسلمانان، كساني تا حدّ (رأي العين) در مي يابند كه آسمانها و زمين، در بدو خلقت؛ منقبض و فشرده بوده اند. و بعداً منبسط و گسترده شده اند. و نيز مطمئنّ خواهند شد كه زندگي و حيات، از آب پديدار مي شوند. و در عين حال، اشاره به اسرار خلقت، كه با نزول آيات، شما را متوجّه آنها كرده است، توجّه نمي نماييد. آن چنانكه در آية 105 سورة يوسف هم مسلمانان را در اين خصوص، مورد توبيخ قرار داده و فرموده «و كايّن من اية في السّموات و الارض يمرّون عليها و هم عنا معرضون». چه بسيار آيات و اسراري در آسمانها و زمين است، كه بر آنها مي گذرند، در حالي كه از آنها ديده فرو مي پوشند حال، مسلمان نابينا و بيناي نامسلمان، چه تفاوتي دارند؟ خداوند خودش مشخّص خواهد كرد. تا نگوييد از كجا معلوم است كه آية 105 سورة يوسف، خطاب به كفار نيست؟ مي گوييم از اين جهت كه در آية 31 سورة انبياء فرموده است: آنها مي بينند و اسرار را درك مي كنند. امّا اينان اسرار را نمي بينند. شايد اين هم يكي از ابتلائات و امتحانات ما مسلمانان است. كه فردا از ما كه خود را مسلمان مي دانيم، خواهند پرسيد كه با آيات قرآن چه كرديد؟ «احسب النّاس ان يتركوا ان يقولوا امنّا و هم لا يفتنون». (آيا مردم مي پندارند به صرف اينكه بگويند ايمان آورديم، رها مي شوند، و مورد امتحان سخت قرار نمي گيرند 1، عنكبوت) شما، در مدرسه نام نوشته ايد. دروس هم برايتان گفته شده است (آيات قرآن). پس مسلّم بدانيد كه امتحان خواهيد شد.
|