SHAMAMEH.ORG

فرقان يا جدا كنندة حقّ از باطل
«تبارك الّذي نزّل الفرقان علي عبده ليكون للعالمين نذيرا». (متبارك است (بركت آفرين است) خداوندي كه فرقان را بر بندة خود، (پيامبر اكرم ـ صلوات الله عليه و اله ـ) نازل كرد تا بر جهانيان هشدار دهنده باشد. 1، فرقان)

نظر به اينكه آدم، خودش توليد و مصنوع خودش نيست، نمي تواند خصوصيّات جسمي و روحي و نقاط ضعف و قوت را خوب بشناسد. مخصوصاً با عنايت به اينكه تعداد افراد بشر، بسيار زياد. و كسب آگاهيهاي لازم براي برقراري ارتباط سالم در طي قرون و اعصار، في ما بين آنان كار آساني نيست. و از عهدة بشر خارج است. لذا بشر خود نمي تواند مقرّراتي فراگير، براي كلّ اجتماع بشري، وضع كند. كه براي هميشه مفيد و متضمن حفظ سلامتي و امنيّتِ جامعه، و اطمينان بخش و قابل اجرا باشد. تنظيم مقرّرات لازم را خداوند خود، به عهده گرفته. و ضمن آيات كتب آسماني، به واسطة پيمبران خود، براي رعايت و اجرا، به بندگان خويش اعلام فرموده است. يكي از اسامي كتابهاي آسماني، فرقان و ديگر ميزان است. مانند «و اتينا موسي الكتاب و الفرقان لعلّكم تهتدون». (به موسي، كتاب و فرقان داديم. باشد كه شما، راهنمائي بگيريد. 53، بقره) و «انزل التّورات و الانجيل من قبل هدي للنّاس و انزل الفرقان». (و تورات و انجيل را، كه هدايت براي مردمان اند، قبلاً نازل كرد. و (سپس) فرقان را (قرآن را) نازل فرمود. 2) آل عمران. و «لقد اتينا موسي و هرون الفرقان و ضياء و ذكرا للمتّقين ـ و هذا ذكر مبارك انزلناه افانتم له منكرون». (به تحقيق كه ما به موسي و هارون، فرقان داديم. و نور و يادآوري براي پرهيزكاران ـ و اين كتاب يادمان مباركيست كه آن را نازل كرديم. آيا شما منكران هستيد؟ 49 و 51، انبياء) «تبارك الّذي نزّل الفرقان علي عبده ليكون للعالمين نذيرا». (متبارك است خداوندي كه فرقان را بر بندة خودع نازل نمود. تا بر جهانيان هشداري باشد. فرقان به معني جدا كننده است. و در فرهنگ دين، به معني تعريف كنندة خوبيها و بديها. و جدا كنندة آنها از يكديگر است. مانند «الم اعهد اليكم يا بني آدم الّا تعبدوا الشّيطان انه لكم عدوّ مبين ـ و ان اعبدوني هذا صراط مستقيم». (اي فرزند آدم، مگر من پيمان خود را برشما القاء نكردم كه شيطان را اطاعت مكنيد. او دشمن آشكار شماست. و اينكه مرا بپرستيد كه بزرگراه مستقيم اين است؟ 60 و 61، يس)

كه در اين دو آيه، اطاعت شيطان، به بدي شناسانيده. و نكوهش شده است. و پرستش خداوند، مورد تمجيد و تشويق، قرار گرفته. و لذا فرق بين اين دو عمل، تبيين گرديده. نيكيها را مژده و بديها را هشدار داده است. و تمام آيات قرآن، به همين سياق است. و لذا تمام قرآن، فرقان است.

چون قرآن فرقان، و نيز ميزان است، علاوه بر اينكه جزء جزء كلمات و جملات و آياتش، كلّاًً لازم الرعايه هستند، كلّ مؤلّفه نيز متضمّن اشارات است. از ‌آن جمله، بايد ميزان و معيار اعمال مسلمانان، فرداً فرد، قرار گيرد. كه خود افراد، مسئول و پاسخگوي اجراي مفاد آن هستند. و در جامعة اسلامي هم كلاً بايد مورد عنايت باشد. و فرهنگ و وضع كلي جامعه، با آن سنجيده، و فرق بين صائب بودن يا نبودن مشي اجتماع مشخّص گردد. و اين وظيفة رهبران جامعه است. كه پيوسته بر اعمال همگاني و آثار آن، نظارت داشته باشند. تا هرگاه انحرافي ايجاد شد، جهت را اصلاح و مردم را ملزم به رعايت آن بنمايند. و ناگفته نماند كه اين، با يكي دو فرمان، و يا يكي دو روز فرصت و مهلت، ميسر نيست. بايستي برنامه ريزي شود. و پيگيري شود.


وظيفه فرد

 

 

وظيفه رهبران

 

مثلاً: شخص، نبايد دزدي كند.

 

 

در جامعه، نبايد دزدي شايع شود.

 

شخض، بايد در كسب علم و عمل بكوشد.

 

 

در جامعه، بايد علم و عمل حاكم، و كلّ جامعه، فعّال و پويا باشد.

 

شخص، نبايد ستمگر و متجاوز باشد.

 

 

تجاوز و ستمگري، نبايد در جامعه، به وجود آيد.

 

رعايت عدالت توسط شخص، در خانواده.        

 

 

عدالت، بايد توسط رهبري، در جامعه برقرار گردد.

 


و بطور كلي، هر وظيفه و تكليفي كه دين براي شخص معيّن فرموده است، همان وظايف و تكاليف، بر عهدة اجتماع است. و رعايت و نظارت بر امر آن، بر عهدة رهبريست. كه در مقايسه با مفاهيم كلي قرآن، بايد مرعي و مجري گردد.



تمام حقوق این سایت متعلق به آقای ناظم الرعایا می باشد.
طراحی و اجرا توسط شرکت فرابرد شبکه