SHAMAMEH.ORG

مؤمن و فريب خردگي!
«و من النّاس من يقول آمنّا بالله و باليوم الآخر و ما هم بمؤمنين- يخادعون الله و الّذين آمنوا و ما يخدعون الّا انفسهم و ما يشعرون» و از مردم كساني هستند كه مي گويند ما به خداوند و روز آخرت ايمان آورده ايم در حالي كه مؤمن نيستند – خداوند را و كساني را كه ايمان آورده اند (بزعم خود) فريب مي دهند در حالي كه جز خويشتن كسي را فريب نمي دهند و (خود) نمي دانند ( 8 و 9 بقره) در آيه نهم دو نكته بسيار مهمّ و قابل دقّت هست: يكي مؤمنان را از لحاظ فريب نخوردن هم رديف خداوند آورده است «يخادعون الله و الّذين آمنوا»... دوم اين كه غير مستقيم فرموده است : فرد مسلمان نبايد ساده لوح و زود باور و نتيجتاً گول خور باشد
اين هم كه فرموده است «وما يخدعون الّا انفسهم» دو اشاره دارد: يكي اين كه خدا و مؤمنان را نمي توانند گول بزنند زيرا آنان گول خور نيستند ديگر اين كه اين روية آنها كه قبلاً ايمان ندارند و خود را مؤمن مي نمايانند خود بزرگترين فريب است كه خود را گرفتار آن كرده اند. چون صلاح و سعادت هر كس در اين است كه واقعاً مؤمن باشد زيرا خسران بزرگ در بي ايماني است.
امّا اين كه مؤمنان را از لحاظ گول نخوردن هم رديف خداوند شمرده است خود بزرگترين هشدار به مسلمانان است كه غير مستقيم مي فرمايد كسي كه ساده لوح و زود باور و فريب خور باشد مؤمن حقيقي نيست هر چند ايمان آورده باشد بنابراين يك مسلمان بايد هميشه مراقب باشد كه مبادا فريب بخورد و نيل به چنين مقصودي چشم وگوش باز وتيز هوشي و دانش اندوزي براي آگاه شدن از معيارهاي ديني را مي طلبد و هر كس چنين نباشد ايمان خود را مورد تجديد نظر قرار دهد.
مؤيد نظر ما در اين خصوص آيات متعدّد ديگر قرآن من جمله آيه 99( سوره نحل) است كه مي فرمايد: «انه ليس له سلطان علي الّذين آمنوا و علي ربّهم يتوكّلون» اين را مسلّم بدانيد كه شيطان را (عليرغم آن همه حيله گري و امكانات نفوذي)هيچ گونه تسلّطي بر مؤمناني كه بر پروردگارشان توكّل دارند نخواهد بود.
حال وقتي كه شيطان را با آن همه حيله گري و امكانات نامرئي بر مؤمنان تسلّطي نيست مؤمنان نبايد از همنوعان فريبكار خود فريب بخورند و اگر احياناً فريب خوردند بايد چشم و گوش خود را باز كنند كه تكرار نشود و اگر تكرار شد بدانند كه در ايمانشان اشكال وجود دارد كه بايد آنها را رفع نمايند.
ميزان و معيار فريبكاري شيطاني اعمّ از شياطين انسي و جنّي و نيز معيار و ميزان خصوصيّت هاي ايماني قرآن است كه مؤمن بايد هميشه عمليّات اطرفيان خود را زيركانه با آنها بسنجد تا آگاه شود كه خطّ مشي آنان چگونه است و نيز خصوصيّات خود را با معيارهاي قرآن صادقانه بسنجد تا بداند به مرحلة ايمان وارد شده است يا فقط مسلماني است كه خواه ناخواه تسليم نظام اسلام شده است.
چون گفتيم قرآن ميزان است و مؤمن بايد با اين ميزان خصوصيّات خود و ديگران را بسنجد پس بايد با ميزان آشنا و از نحوه سنجش با آن آگاه باشد و به همين جهت است كه با عنايت به ارشادات بسيار قرآن ميگوئيم مؤمن بايد دانش جو و دانش اندوز باشد. چون اگر چنين نباشد نمي تواند به مفاهيم قرآن آگاه شود.
براي دانشجوئي و دانش اندوزي و شناسائي محيط و اطرافيان خويش هم بايد چشم و گوش باز يعني تيز بين و تيز هوش و زيرك باشد و در اين صفات اگر ضعيف باشد همين قدر كه ضرورت آنها را بداند مي تواند با تمرين و ممارست آنها را ملكه خود نمايد و ضعف خود را رفع كند.
بعضي از مسلمانان مي پندارند كه چشم نيم بسته و غير جستجوگر و سري كه اندكي خم باشد و سلانه سلانه راه رفتن و شل كردن عضلات و دست و پا و نارسا كردن صدا هنگام تكلّم دليل تواضع و ايمان است و اين حالات هم بيشتر در مستضعفان از مسلمانان ديده مي شود و در صورتي كه از آنان علّت را بپرسي اكثريّت فريب به اتّفاق مي گويند مسلمان بايد متواضع باشد و بعضي هم كه به بعضي از آيات تا حدودي آشنا هستند به آيه(63 سوره فرقان) اشاره مي نمايند كه مي فرمايد «و عبادالرّحمن الّذين يمشون علي الارض هوناً و اذا خاطبهم الجاهون قال سلاماً» و بندگان خداوند بخشنده كساني هستند كه به روي زمين آرام قدم مي زنند و هرگاه مورد خطاب جاهلان قرار گيرند مي گويند سلام بر شما! (يا خدا نگهدار).
اين قبيل اشخاص توجّه ندارند كه اولاً قرآن شامل بيش از 6600 آيه است و كمال دين و ايمان در رعايت كلّ آيات است نه اين كه وقتي فرمود في المثل:«و ما لكم الّاتقاتلون في سبيل الله» شما را چه شده است كه در راه خدا كشتار نمي كنيد... بنده نوعي تصوّر كنم كه بايد بدون رعايت مسائل ديگر شمشير بر دارم و به هر كسي كه گمان مي كنم ستمگر است و در راه دين مانع ايجاد كرده است حمله كنم! هر كاري شروط و ابزارو مقدّمات و مسائلي دارد كه بايد رعايت شود تا انكار مشروع و مفيد واقع شود.
ثانياً اين كه (آيه 73) همين سوره فرقان مي فرمايد:«والّذين اذا ذكّروا بآيات ربّهم لم يخّروا عليها صمّاً و عميانا» (و بندگان خداوند رحمن) كساني هستند كه هرگاه به وسيلة آيات پروردگارشان پند داده شوند چشم و گوش بسته در برابر آنها به خاك نمي افتند!
اين آيه به ما مي فرمايد كه اگر كسي مثلاً به ما گفت: مطابق (آيه63 سوره فرقان) عادت كنيد روي زمين آرام راه برويد و اگر جاهلي به شما پرخاش و تندي كند به او بگوئيد سلام، بايد از او بپرسيم چرا؟ براي چه مدت؟ چند بار و در برابر كدام جاهلي؟ و براي چه منظوري؟ و تا علّت و نتيجه و كيفيّت اجرا و اين كه اين نصيحت جنبه عمومي دارد يا نه را ندانيم مي توانيم به اين نصيحت عمل نكنيم- زيرا از نظر اسلام هر مسلماني داراي شخصيت و استقلال راي است و بايد بداند چرا بايد فلانكار را بكند و فلانكار را نكند و بر همين اساس است كه اعمالي ارزش الهي دارند كه با نيّت باشند و نيّت هم بر اساس اراده است و اراده هم از دانستن علل و نتايج امور حاصل مي شود و بي ارادگي يعني بي نيّتي و بي نيّتي يعني هدر و بي ارزش بودن عمل. پس ما بايد بدانيم كه چرا و چگونه بايد با افراد و محيط خود رابطه بر قرار كنيم تا هر شيادي به فكر فريب ما نيفتد؟
آِيه(73 سوره فرقان) شگفت انگيز ترين حقّي را كه هيچ دين و شريعت و مذهب و مرام و نظام و حكومتي به هيچ يك از افراد تابع خود نداده است- به عموم مسلمانان مؤمن تفويض فرموده است و آن حقّ چون و چرائي حتّي در برابر آيات آسماني است!
اين آيه به ما اين حقّ را مي دهد كه اگر در نظام دين هم كسي ما را تكليف كرد كه مفاد يك يا چند آيه از آيات آسماني را هم به اجرا در آوريم نمي توانيم چشم و گوش بسته بپذيريم و عمل كنيم كه اگر چشم و گوش بسته تسليم شويم خود را از ردة بندگان خداوند بخشنده «و عباد الرّحمن الّذين...» خارج كرده ايم- چون «و» در آيه ( 73 والّذين...) آيه را عطف مي دهد به آيه (63) كه با جملة «و عبادالرّحمن....» شروع مي شود. به اين معني است كه اگر كسي چشم و گوش بسته در برابر كساني كه شخص رابه آيات پروردگار نصيحت مي كنند تسليم شود و به خاك بيفتد از پرستندگان خداوند رحمن نيستند و در حقيقت مصداق آيه (179 سوره اعراف) بوده است كه مي فرمايد: «و لقد ذرأنا لجهنّم كثيراً من الجنّ و الانس لهم قلوب لا يفقهون بها و لهم اعين لا يبصرون بها و لهم آذان لايسمعون بها اولئك كالانعام بل هم اضلّ، اولئك هم الغافلون» حقيقت اين است كه بسياري از افراد جنّ و انس را كه آفريده ايم براي جهنّم (خوبند و آن هم به اين علّت است كه) برايشان قلب هائي آفريده ايم ولي آنها را در كار دانش دين به كار نمي گيرند و برايشان چشم هائي آفريده ايم ولي با آنها حقايق را نمي بينند و برايشان گوش هائي قرار داده ايم ولي (نداي حقّ را) با آنها نمي شنوند، آنان مانند چهار پايانند بلكه گمراه ترند، حقّاً چنين كساني بي خبرانند (يعني از انسانيّت كه بايد قلب و چشم و گوش خود را در كسب دانش و ديدن حقايق و شنيدن نداي حقّ به كار گيرند به دور افتاده اند. بر اساس اشارات صريح اين آيه و آيات بسيار ديگر و به خصوص آيه(73 فرقان) كه قبلاً بيان گرديد خداوند قلب و چشم و گوش را براي شناخت حقايق و به خصوص شناخت حقايق بيانات كساني كه به نام دين با ما رابطه بر قرار مي كنند و از دين و قرآن سخن مي گويند- براي ما آفريده است و لذا هرگاه ما اين نعمات بزرگ را در موردي كه براي آنها خلق شده اند به كار نگيريم نه فقط نعمات خداوند را كفران كرده ايم بلكه از بندگي و پرستش پروردگار هم سر پيچيده ايم زيرا خداوند بندگان چشم و گوش بسته و كور دل را از چهار پايان هم پست تر و نا آگاهتر مي داند!
و بر عكس انسان هاي آگاه را شايسته نام مؤمن مي داند و به شرح آيه مورد بحث «يخادعون الله و الّذين آمنوا...» از لحاظ فريب نخوردن از منافقان آنان را هم رديف خود مي شمارد. زهي سعادت چنين مؤمناني!
نكته بسيار مهمّ اين است كه بر خلاف عقيدة رايج، آيه (73 سوره فرقان) تمام مسلمانان را مكلّف به بكار گيري عقل و بينش و دانش خويش در فهم مطالب قرآن و اجتناب از بسنده كردن به گفتار ديگران نموده است و اين در حقيقت دادن حقّ اجتهاد در فهم آيات به همگان مي باشد نه پيروي كور كورانه و تسليم نا بخردانه؟
تمام حقوق این سایت متعلق به آقای ناظم الرعایا می باشد.
طراحی و اجرا توسط شرکت فرابرد شبکه