SHAMAMEH.ORG

بي دانشي و كم دانشي
«الم تر الي الّذين اوتوا نصيبا من الكتاب يؤمنون بالجبت و الطّاغوت و يقولون للّذين كفروا هؤلاء اهدي من الّذين آمنوا سبيلا» مگر نمي بيني كساني را كه بهره اندكي از كتاب به آن ها داده شده است (مختصر دانشي آموخته اند) به بت ها و سركشان و مستكبران مي گروند و به نفع كفّار مي گويند كه اين ها از مؤمنان راه صحيح تري را انتخاب كرده اند (51 نساء).
«اولئك الّذين لعنهم الله و من يلعن الله فلن تجد له نصيرا»: چنين كساني را (كه با مختصر آگاهي از كتاب يا دانش به كفّار مي گروند) خداوند از رحمت خود دور هم مي كند و كسي كه از رحمت خداوند دور شود هيچ ياوري براي او نخواهي يافت (52 نساء).
صدر آيه اوّل اشاره به اين دارد كه تعداد افرادي كه با آموختن دانش مختصري به سركشان و مستكبران مي گروند و براي خود بت يا بت هايي بر مي گزينند كه نفعي هم در آن ها نيست در هر عصر و زمانه اي فراوان است و يافتن و مطالعه رفتار آن ها آسان است.
چنين كساني با شروع به يادگيري چون با مطالب جديدي روبرو مي شوند كه سابقاً از آن آگاهي نداشته اند عجولاً پيوند خود را با گذشته خود قطع مي كنند بدون اين كه بدانند صلاح كار در اين است كه با حفظ ريشه خود در آداب و سنن خويش شروع به ريشه دوانيدن در محيطي نمايند كه وارد آن شده اند و دانش خود را با آداب و سنن بيفزايند و از آن هر دو بهره فراوان ببرند.
اين قبيل افراد چون ريشه در جائي ندارند (از گذشته ريشه بر كنده اند و در دانش ريشه نزده اند) متزلزل هستند و لذا مستقيم و غير مستقيم مورد القاآت منافقان و شياطين قرار مي گيرند و رفته رفته اين پندار در ذهن آنان پديدار مي شود كه فرهنگ و آئين اجتماعاتي كه كاملاً مخالف اجتماع ملي و سنّتي خود آنان است شايسته تر و سود بخش تر است و از اين جهت به آن گرايش پيدا مي كنند، امّا چون در آن هم ريشه ندارند با فرهنگ آن هم بيگانه اند و لذا از آن هم سودي حاصل نمي كنند و مصداق بارز «آيه 142 نساء» واقع مي شوند: «مذبذبين بين ذالك لا الي هؤلاء و لا الي هؤلاء و من يضلل الله فلن تجد له سبيلا»: متردد و متزلزل بين دو طرف قرار مي گيرند، نه به اين طرف بر مي گردند و نه به آن سو مي روند و كسي را كه خداوند به خود رها كند تو هيچ راهي براي او نخواهي يافت. جملة «اوتوا نصيبا من الكتاب» هم به قرآن اشاره دارد و هم به علوم ديگر، زيرا علوم ديگر هم افاضه هاي خداوند هستند و جزء دينند اگر دانشمند مؤمن باشد، و جزو كفرند اگر دانشمند بي دين و كافر باشد. همين گونه است خود قرآن، گمراه كننده است اگر ناقص دانسته شود و هدايت كننده است اگر صحيح و كامل مورد قبول و عمل قرار گيرد چنان كه فرموده: «و ننزّل من القرآن ما هو شفاء و رحمة للمؤمنين و لا يزيد الظّالمين الّا خسارا»: و آن چه از قرآن نازل مي كنيم براي مؤمنان درمان و رحمت است (ولي) براي ستمگران جز زيان نمي افزايد (82 اسراء)
آن چه مسلّم است اين است كه پس از بي دانشي كم دانشي بدترين چيزي است كه به انسان زيان مي رساند، زيرا در اين حالت اشخاص مي پندارند كه مي دانند و لذا به جاي اين كه شنوا و بينا باشند گويا مي شوند يعني چشم و گوش را مي بندند و زبان را مي گشايند – بسيار مي گويند امّا در تشنيع و تقبيح خودي و در تمجيد و تحسين بيگانه! كم مي آموزند چون مي پندارند همه علم همان است كه آموخته اند و كم عمل مي كنند چون آن قدر كه آموخته اند براي بهره دهي كفايت نمي كند.
عسل خويش را شرنگ مي پندارند و به آن روي ترش مي كنند و زهر ديگران را عسل مي دانند و به آن دل خويش مي دارند – آن را به هيچ مي فروشند و اين را به رغبت مي نوشند!
«و يقولون للّذين كفروا هؤلاء اهدي من الّذين آمنوا سبيلا»: به طرفداري از كفّار مي گويند كه اين ها از مؤمنان راه يافته ترند.
يعني بت پرست را بر صواب مي دانند و خدا پرست را بر خطا – يعني بت را بهتر از خدا مي شناسند: «ذالك مبلغهم من العلم»... اين است آن اندازة دانشي كه اندوخته اند...
(30 نجم) «اولئك الّذين لعنهم الله»... تا آخر آيه: چنين كساني را خداوند از رحمت خويش دور مي كند و هر كه را خداوند از رحمت خويش دور كرد هرگز ياوري برايش نخواهي يافت؟
«ام لهم نصيب من الملك فاذا لا يؤتون النّاس نقيرا»: آيا چنين كساني ( كه خدا از رحمت خويش دور كرده است) دست شان به جائي مي رسد؟ (اگر هم بر فرض محال برسد) در آن صورت به اندازه نقطة كوچكي كه بر پوست دانه اي است هم به مردم بهره و سود نمي رسانند (53 نساء)

تمام حقوق این سایت متعلق به آقای ناظم الرعایا می باشد.
طراحی و اجرا توسط شرکت فرابرد شبکه