SHAMAMEH.ORG

دروغگويان به خداوند زيانكارانند
«و من اظلم ممّن افتري علي الله كذبا، اولئك يعرضون علي ربّهم و يقول الاشهاد هؤلاء الّذين كذبوا علي ربّهم. الا لعنة الله علي الظّالمين ـ الّذين يصدون عن سبيل الله و يبغونها عوجا و هم بالاخره هم كافرون ـ اولئك لم يكونوا معجزين في الارض و ما كان لهم من دون الله من اولياء يضاعف لهم العذاب ما كانوا يستطيعون السّمع و ما كانوا يبصرون ـ اولئك الّذين خسروا انفسهم و ضلّ عنهم ما كانوا يفترون ـ لا جرم انّهم في الاخرة هم الاخسرون»: ـ
چه كسي ستمكارتر است از كسي كه بر خداوند دروغ ببندد؟ چنين كساني به پروردگار خود عرضه مي شوند و گواهان (گفتار و كردارشان) گواهي خواهند داد كه اينان بر پروردگارشان افترا و دروغ بستند، آگاه باشيد كه ستمگران از رحمت خداوند به دورند (ستمگران)آن كساني هستند كه در راه خداوند (صراط مستقيم) مانع ايجاد مي كنند و آن را كج مي خواهند در حالي كه منكر آخرتند.
چنين كساني ناتوان كنندة روي زمين نيستند. و در برابر خداوند ياوري ندارند، عذاب شان مضاعف مي شود چون نمي توانستند (حقايق را) بشنوند و (وقايع را) به بينند.
چنين كساني بر خويشتن زيان مي رسانند و افترهاي شان بر ايشان بي نتيجه مي شود.
ناچار و مسلّماً هم آن ها در آخرت زيان كارترين مردم هستند. (22 ـ 18 هود).
مصاديق دروغگويان بر خداوند كساني هستند كه:
1 ـ بر خداوند دروغ مي بندند اعمّ از كساني كه در عهد حضرت رسول بوده اند يا بعداً چنين كرده اند. يا خواسته اند آياتي جعل و يا در آيات تحريف ايجاد كنند.
2 ـ از قول پيغمبر اكرم يا خاندان آن وجود مبارك احاديثي جعل كرده و شايع نموده اند، زيرا فرمايشات آن حضرت متّكي به وحي بوده است نه به ميل خود يا اغراض شخصي.
3 ـ با تر دستي و حقّه بازي كارهائي عجيب انجام مي دهند و خود را مرتبط با عالم غيب و داراي كرامات و خرق عادت جا مي زنند و موجب اغواي مردم مي شوند.
4 ـ آيات قرآن بخصوص متشابهات را بر اساس اغراض خود تفسير و تأويل مي نمايند
5 ـ بدون كسب علم و درك و فهم كافي به ترجمه و تفسير قرآن مي پردازند و موجب خسران به جهان اسلام مي شوند.
چنين كساني روز حساب نزد پروردگار برده مي شوند و شهود عليه آنان گواهي خواهند داد. نبايد تصوّر كرد كه شهودي كه عليه آنان شهادت خواهند داد فقط پيامبر عزيز و اولياء خداوند مي باشند كه علاوه بر آنان اشخاص رده پائين نيز كه در نتيجه فريب كاري، يا جعل احاديث، يا ترجمه و تفسير بي مورد آيات به نحوي به دنيا و يا دين آنان زيان رسيده است و بدين ترتيب مورد ستم واقع شده اند عليه آن فريبكاران شهادت خواهند داد و دادخواهي مي نمايند، زيرا كار آنان از مصاديق ستمگري است آن چنان كه فرموده است: «الا لعنة الله علي الظّالمين». آگاه باشيد كه ستمگران از رحمت خداوند بدورند.
مثلاً هرگاه بندة نوعي مطالبي را بر خلاف مفاهيم اصلي قرآن اشاعه دهم كه به ديگران زيان هاي دنيوي و يا اخروي برساند زيان ديدگان در روز حساب عليه من گواهي خواهند داد و احقاق حقِّ خواهند كرد چنانكه فرموده است: «و يقول الاشهاد، هؤلاء الّذين كذبوا علي ربّهم»: شهود مي گويند: (خداوندا) اينان همان كساني هستند كه به پروردگار خود (با خلاف حقيقت نشان دادن گفتار و كلام خداوند) دروغ بستند (و موجب انحراف ما از صراط مستقيم شدند).
نوع ديگر از دروغ بستن بر خداوند دروغ عملي است، مانند اينكه شخصي در نتيجه انجام اعمال عبادي مورد توجّه كساني قرار گيرد، و نمونه شناخته شود، حال اين شخص براي اينكه بيشتر مورد توجّه قرار گيرد و طرفداران بيشتري پيدا كند دانسته يا ندانسته به تزاهد بيش از حدّ اعتدال بپردازد. چون اعمال او سرمشق و الگوي ديگران واقع مي شود و زندگي آنان از نظام فطري مورد قبول دين خارج مي شود. شخص متظاهر عملاً به خداوند دروغ بسته است زيرا اصلاح امور دنيا و آخرت مسلمانان تؤاماً مورد نظر قرآن است كه كلام خداوند مي باشند نه تقويت يك جنبه و تضعيف جنبه ديگر امور آنان؟
همين گونه است، هرگاه شخصي از لحاظ علمي مورد توجّه قرار گيرد و براي اينكه تأليفاتشان بيشترز مورد توجّه مسلمانان قرار گيرد آياتي را كه براي اصلاح امور دنيوي مسلمانان نازل شده است رنگ غير طبيعي بزند و به امور معنوي حمل كند و با تعاريف غير واقعي كه از آيات عرضه مي كند در نظم امور مردم اختلال ايجاد كند و موجب تضعيف جهان اسلام در برابر كفر گردد همين گونه است كسي كه بر عكس، آياتي را كه مفهوم معنوي عبادي دارند بر امور مادّي حمل كند و تعادل دين را بر هم زند: «الّذين يصدّون عن سبيل الله و يبغونها عوجا»: كساني كه مانع در راه خداوند ايجاد مي كنند و آن را كج مي خواهند (صراط مستقيم را از تعادل و راستي خارج مي كنند ـ يعني قرآن را و يا بعضي آيات آن را به ناروا ترجمه و تفسير و عرضه مي كنند). بنابراين هر كس در ميان مردم شاخص و نمونه شناخته مي شود و يا كسي كه با عنوان دانشمند علو دين بخصوص قرآن مورد توجّه واقع مي شود و تفاسير و تعاليم او منتشر مي شود بايد مطلقاً خويشتن را از نظر دور كند و حقيقت را بشناسد و آن را مدّ نظر قرار دهد ـ دين را يك دين فطري بداند و قرآن را نازل شده براي تشريع يك نظام متناسب با فطرت بشناسد: «فاقم وجهك للدّين حنيفا فطرت الله الّتي فطر النّاس عليها لا تبديل لخلق الله ذالك الدّين القيّم و لكنّ اكثر النّاس لا يعلمون»: همّت خود را بر دين حقگرائي بر پايدار كه مطابق با سنّت الهي باشد كه مردم را بر آن مفطور فرموده است هيچ تغييري در آفرينش خداوند (كه مردم را با فطرت مشخّص آفريده است) مجاز نيست. دين ثابت و پايدار اين است ولي بيشتر مردم اين را نمي دانند (30ـ روم)
پس اگر كسي مي خواهد تفاسيري يا تعاريفي از قرآن كه اساس دين و ايمان است عرضه بدارد بايد مردم را دقيقاً بشناسد ـ فطرت و نيازمندي و مصالح دنيوي و اخروي آنها را هر يك به جاي خود به طور سزاوار رعايت كند.
كوشش نكند كه انسان ها را با تعاريفي كه عرضه مي كند به فرشته يا زهّادي بريده از دنيا تبديل كند.
خداوند انسان ها را وابسته بر طبيعت و با تمام نيازمندي هائي كه مي دانيم آفريده است و قرآن را براي هدايت آنان نازل فرموده است.
اغلب خود اشخاص مورد نظر، معتقدند كه آدم اوّل در بهشت بوده است و به علّت خوردن ميوه ممنوعه خداوند او را به زمين هبوط داده است (كه ما نظري ديگر داريم) حال چگونه اين قبيل اشخاص مي خواهند انساني را كه خداوند از بهشت رانده و وابسته به زمين كرده است آنان بخواهند دست انسان را از طبيعت و فطرت ببرند و نيازمندي هاي او را ناديده انگارند و از نعمات الهي بيزار كنند و او را به تزاهد و خلاف سنّت خلقت وا دارند؟
نمي دانيم فرداي حسابرسي كه گروهي در برابر پروردگار مي ايستند و عرضه مي دارند: بارالها، دين اسلام را جوري به ما تفهيم كردند كه باعث ضعف ما در برابر دنياي كفر شد!
كفر با استفاده از نيروي مادّي بر مقدّرات ما چنگ انداخته بود و ما توان دفع آن را نداشتيم! آن در علم و صنعت چهار نعل به جلو مي تاخت و ما عقب مانده بوديم! ما خوار بار و غذا نداشتيم و ناچار دست نياز به سوي آن ها دراز مي گرديم!
آن ها باقيمانده هاي خود را با هزاران منّت به ما صدقه مي دادند و شرافت و ثروت و منابع ما را به يغما مي بردند!
خداوندا مي داني و شاهد بودي كه ما چه رنجهائي تحمّل مي كرديم تا خوار باري را يا وسائل ديگري را از آن ها نسيه و يا با اعتبارهاي وامي كمر شكن بخريم و اينها و هزاران بدبختي ديگر به علّت اين بود كه معناي كلام تو را و دين تو را و قرآن را و بر خلاف فطرت به ما تفهيم كرده بودند!
خداوندا باور ما اين است كه خلق تو را تغيير داده اند و با اين طريق بر ما ستم كرده اند!
خداوندا تو خود بين ما داوري بفرما؟
خداوندا مرتب به ما القا مي كردند كه دنيا فريبنده است، مال اغواگر است، ثروت جيفه است، هر كه به كار دنيا بپردازد از آخرت غافل مي شود، زن و فرزند دشمنند، و كاري كردند كه ديگر دل و دست ما به كار نمي رفت. خداوندا ما اين رويه را به علّت اين مي دانيم كه مفاهيم آيات را درست نفهميده بودند و به همين جهت نمي توانستند هر اشاره را به جاي خود بشناسند و به طريق سزاوار به ما تفهيم نمايند و با اين حال خود را ذيصلاح و خيرخواه هم مي شناختند!
خداوندا ـ فرياد گرسنگي مردم آفريفا را كسي نمي شنيد حضور نظامي كفر را در دنياي اسلام نمي ديد: «لا يستطيعون السّمع و ما كانوا يبصرون» امّا در همان حال بي رغبتي به دنيا ترويج مي شد!
خداوندا شاهد بوديم كه اميرالمؤمنين ها (!) در برابر ايادي كفر بر كوع مي رفتند و خادمهاي تو در برابر نوكران طاغوت كرنش مي كردند و بيت المال را هم باج سبيل مي دادند! چه جواب خواهند داد...

تمام حقوق این سایت متعلق به آقای ناظم الرعایا می باشد.
طراحی و اجرا توسط شرکت فرابرد شبکه