تعداد متعادل زن و مرد
«الله يعلم ما تحمل كلّ انثي و ما تغيض الارحام و ما تزداد و كلّ شيء عنده بمقدار». خداوند از آن چه هر ماده اي در رحم خود حمل مي كند و از آن چه رحم ها سقط مي كنند و آن چه را اضافه بر مي دارند (به جنين هاي بيشتر از حدّ معمول باور مي شوند) آگاه است و تمام اشياء در علم خداوند به اندازه لازم تقدير مي شود (8 رعد). براي اينكه معلوم شود ظاهر جمله «الله يعلم ما تحمل كلّ انثي» تقريبا چيست مثالي مي زنيم: فرض كنيم ما تصميم مي گيريم كتابي يا مطلبي بنويسيم كه كليشه اي و كادر بندي و دستوري نباشد. براي ما مشكل است يا به عبارتي ممتنع است كه در همان ابتداي امر بدانيم كه چند كلمه و حرف و كدام كلمات را به كار مي بريم. و جملات و پارا گراف ها چه تعداد خواهند بود و از چه منابعي استفاده خواهيم كرد و در جريان نگارش چه مطالب جنبي و فرعي حساب نشده تحت تأثير كلمات و جملات وارد جريان كار مي شود و در نهايت مقصود از نگارش آن چه خلاصتاً و ابتداء در ذهن ماست حاصل شود و يا نه و اصولاً ما موفّق به ادامه و تكميل مطلب خواهيم شد يا نه و چه مقدار از كلمات در ذهن ما باقي مي ماند، و به همين گونه حساب كنيد اعمال ديگر را. امّا كار يا علم خداوند چنين نيست او اراده كه بفريايد همه چيز در علمش حضور خواهد داشت چون بر او نه زمان مي گذرد و نه نسيان حاصل مي شود زيرا چيزي از جائي بر او اضافه نمي شود و تغييري در او پديدار نمي شود بنابراين خود او همه چيز را ايجاد مي كند و با ايجاد همه چيز از لحاظ تعداد و كميّت و كيفيّت و جرياني كه بايد طي كند و كم و زياد و عيب و نقص و كمال آن شيء و تأثير و تأثراتي كه بين آفريدگان ديگر خواهد داشت و زمان عمر و اجزاء آن پس از پايان دوره اي كه طي خواهد كرد همه يك جا و بدون كم و كاست در علم خداوند حضور خواهد داشت. از اين جمله است جنين هائي كه در رحم ها منعقد مي شود، چون خدا آن ها را مي آفرينند پس جنسيت آن ها را مي داند، چون خود مي ميراند پس از سقط جنين ها آگاه است، چون تعداد او را خود مشخّص مي فرمايد از زائد بر تعداد طبيعي حمل ها خبر دارد، چون خود تقدير مي كند پس از مقدار آن ها آگاه است و چون فراموشي و خوابيدن و حتّي چرت زدن ندارد پس پيوسته همه چيز با تمام مشخّصاتي كه خود به آنها تفويض فرموده است در علم او حضور دارد. معني «كلّ شيء عنده به مقدار» اين است كه چون تمام موجودات ديگر را هم خود او آفريده است هر پديده و مخلوق ديگري را هم جوري تقدير مي كند كه در عالم خلقت جاي خود را و اندازه و ارزش و كارائي و تأثير گذاري و تأثير پذيري خود را داشته باشد ـ فايده بدهد و بهره بگيرد، جا داشته باشد و جائي را تنگ نكند ـ پديد آمدنش و بقايش و مردنش براي اطرافيان مؤثّر و مفيد باشد. چنان كه مي فرمايد: «افحسبتم انّما خلقناكم عبثا و انّكم الينا لا ترجعون»: آيا مي پنداريد كه شما را بيهوده آفريديم و به سوي ما بر نمي گرديد؟ (115 مؤمنون). از اين آيه و آيات ديگر معلوم و مسلّم است كه مردن هم يك نوع خلق و آفرينش است و لذا آن هم بيهوده نيست و همان برگشتن به سوي خداوند نيز با هدف ها و مقاصدي است كه خداوند خود مي داند، هر چند سرانجام دوزخ باشد! ما در جهنّم نيز كه در هيأت و خلق جديدي به علّت ارتكاب گناه مي سوزيم در عين حال همين سوختن و عذاب كشيدن هم براي مقصودي است: ـ آيا اين شگفت انگيز و قابل تأمّل نيست؟ از جملة «و كلّ شيء عنده بمقدار»، يك نكته ديگر هم بايد مورد توجّه قرار گيرد، زيرا هر چند مفاهيم جملات و آيات جنبه عام و همه جانبه دارند امّا اين جمله به خصوص روي سخن بيشتر با انسان ها است. چون انسان ها مانند تمام موجودات ديگر زوج آفريده شده اند: «انّا خلقناكم من ذكر و انثي» ما شما را از مرد و زن آفريديم، و كار خداوند بر اساس عدل است لازم است در تعداد آفرينش افراد انساني هم عدالت رعايت شود يعني در برابر يك مرد يك زن به وجود آيد و اگر آمار جمعيت دنيا را در نظر بگيريم مي بينيم كه تقريباً همين گونه است و هرگاه هم اختلاف مختصري باشد قابل اغماض است. و اين نكته به اين معني است در همان بدو تشكيل نطفه عمل حساب شده و با علم صورت مي گيرد و اينكه مردم در سراسر جهان پراكنده اند امّا تعادل حفظ مي شود معلوم مي دارد كه يك حسابگر دانا و مسلّط بر امر انعقاد نطفه ها نظارت و دخالت دارد و اين امر را بر اساس محاسبه مدّت عمري كه بايد هر يك از افراد در جريان زندگي بگذراند و طول مدّت باروري آنها و تعدا نازاياني كه در اطراف عالم پراكنده اند و تعداد اطفالي كه قبل از رسيدن به بلوغ مي ميرند... محاسبه و تنظيم و تقدير فرمايد و چنين كاري از عهده طبيعت خارج است، مگر اينكه يك قدرت داناي ظاهر قبلاً برنامه كار را به طبيعت داده باشد و در اين صورت هم تفاوتي نمي كند كه آن قدرت فائقه تك تك را نظارت كند يا برنامه كا را يك جا تنظيم و تحميل نمايد و آن را در عين حال در علم خود هم داشته باشد. مادّي گرايان تصوّر مي كنند امر توليد مثل به صورت خود كار انجام مي شود. اگر چنين بود بايد تمام مردم به صورت مشابه توليد مثل داشته باشند و بين آنان نازا يا تؤامان زا وجود نداشته باشد اين استثناء داشتن ها خود دليل اين است كه توليد مثل خود كار نيست و نظارت و تدبير مي شود. كساني را نازا قرار مي دهد يا رحمهائي جنين ها را سقط مي كنند امّا براي اينكه تعادل حفظ شود بعضي هم دو يا چند گانه مي پروند و مي زايند «و ما تغيض الارحام و ما تزداد»... از همه مهّمتر حفظ تعادل بين اناث و ذكور است كه تعداد آن ها تقريباً بين تمام افراد جهان يكسان است و اين حفظ تعادل نمي تواند توسّط طبيعت و به صورت لا يشعر در طول تاريخ برقرار باشد و كار يك قدرت عاقل و فائق است. ذيل آيه: «و كلّ شيء عنده بمقدار» اشاره به اين موضوع مهّم دارد كه حفظ تعادل در توليد تعدا دختر و پسر به علم و خواست خداوند است (عنده به مقدار) و نظام اين امر بين تمام نوع بشر در اكناف جهان به خواست خداوند بستگي دارد و لا غير. و اين عمّوميت از جمله: «ما تحمّل كلّ انثي» هر زني به هر جنسيتي بارور شود... ادراك مي گردد.
|