SHAMAMEH.ORG

راهكارهاي مناسب جهت تقويت بنيه علمي‌و فنّي مسلمانان جهان
در پيش بيان كرديم كه كلام الله مجيد صراحت دارد كه خداوند هر چيزي را از دو بخش آفريده است (اصل تزويج) مانند انسان، اعم از زن و مرد، كه وجود هر يك مركب از جسم و روان است و نظام دين پايدار را هم بر اساس فطرت تنظيم و با نام كلام الله بر ما نازل فرموده و نمونة كامل فطرت را هم آدميان را مشخص فرموده است.
چون قرآن كريم اصولاً اساسنامه نظامي‌است كه بوسيلة خداوند عليم و خبير تنظيم گرديده و براي هدايت بندگان خود (ناس) به سوي كمال در جهان، و مقام قرب در نهايت، نازل گرديده است، اگر كشورهاي اسلامي‌در هر عصر و زماني و مكاني گرفتار شكستي يا عقب ماندگيي بشوند قطع و يقين اينست كه در فهم و عمل به مفاهيم اساسنامة دين خود اشتباه كرده اند.
اولين خصوصيت فطرت انسانها بنابر صراحت خود قرآن اين است كه جسم انسان از گل بوجود آمده و بوسيلة ماديّات رشد و نمو مي‌كند و آنگاه كه به تعادل جسمي‌رسيد روح در آن دميده مي‌شود - و چون اين موضوع براي همگان روشن است ما متعرض آيات مربوطه و شرح و بيان آنها نمي‌شويم.
اين معني بنا به دلائل متعدد بيانگر اين است كه سنگ بناي وجود انسانها از مادّه است و شرايط و مقتضيات فطري و نيازمنديهاي مادّه كه نيمي‌از وجود انسان را تشكيل مي‌دهد با ماديات ارتباط دارد و بنابراين رعايت ماديّات دريك «نظام فطري ديني» از اهميّـت درجه اول برخوردار است و اين در حالي است كه تمام دين مداران مي‌پندارند فقط بايد به تقويت معنويات و مقتضيات روحي مردم پرداخت و تمايلات مادّي آنانرا سركوب كرد - و اشتباه از همين جا شروع مي‌شود و با وجود اينكه عموماً معتقد به اين نكته هستند كه حتي در رستاخيز هم مردم با همين قالب مادي برانگيخته و براي نيل به جزا و عقاب اعمال خود وارد جهان ديگر مي‌شوند مع الوصف اصرار دارند كه بين جسم و روح جدايي افكنند و از انساني كه خداوند او را با همين فطرت ساخته است فرشته يا چيزي شبيه به آن بسازند و گمان مي‌كنند كه تقرب انسان به مقام قرب با همين فطرت خدادادي ممكن نيست!
اگر ما قبول داشته باشيم كه آيه آيه30 سوره روم, قول تحريف نشده خداوند كريم و حّق است بايد اشتباه خود را بر گردن بگيريم و يقين داشته باشيم كه ما هستيم كه تعادل نظام دين را بر هم مي‌زنيم و آنرا متزلزل و ناپايدار مي‌كنيم و لذا بايد به فكر اصلاح دانسته‌هاي خود باشيم.
درست است كه نگارنده علّت عقب افتادگي كشورهاي اسلامي‌را مربوط به جريانات باستانشناسي كه به يك جريان سياه استعماري منجر گرديد مربوط كرد ولي اين مسلم است كه ديگران به هر نحو ممكن آنها را مورد بهره برداري قرار خواهند داد.
نمونه بسيار روشن را خداوند در داستان سيل عرم در سرزمين سباء بيان فرموده است : حقيقت بدانيد كه در منطقة مسكوني مردم سباء (كه بخشي از يمن بوده است) آيتي بود به شكل دو بوستان در سمت چپ و راست (رودخانه مآرب كه به مردم آن انعام و به آنها الهام كرده بوديم كه) از روزي پروردگارتان بهره مند شويد و حق نعمت اورا پاس بداريد سرزميني حاصلخيز داريد و پروردگاري بخشنده - بر انعام و خواست خداوند پشت كردند و ماهم سيل عرم را بسوي آنها فرستاديم و دو بوستان آنها را به دو صحرايي تبديل كرديم كه جز ثمري تلخ و بوته‌هاي شوره گز و مختصري درخت كنار در آنها نمي‌روئيد - اين پاداش نا سپاسي بود كه به آنها داديم و مگر آيا ما جز ناسپاسان را (اينگونه) مجازات مي‌كنيم؟ - (سيلاب سّد مآرب را شكسته و آب رودخانه به سمت پايين جريان يافت و مردمي‌ديگر آن آب رها شده را بر اراضي خود گرفتند) و بين مردم سرزمين سباء و ميان مردمي‌كه به سرزمين آنان بركت داديم قريه‌هايي بر سر راه (در حواشي رودخانة رها شده) بوجود آورديم و راه رفت و آمد قرار داديم و (به مردم سباء كه امكانات توليدي خود را به علت قدر ناشناسي از دست داده بودند) گفتيم شب و روز (براي كسب معيشت) با خاطري آسوده و امنيت مسافرت كنيد - گفتند پروردگارا فواصل سفرهاي ما را بيشتر كن (از سفر كردن براي كسب معيشت هم اظهار ناتواني كردند و بدينگونه نيز) بر خويشتن ستم كردند پس ما چنان آنها را پراكنده و منقرض كرديم كه به افسانه تبديل شدند در بيان اين حادثه رهنمودها و هدايتهاي مهمي‌است براي هر بردبار سپاسگزاري : «... وَ مَزَّقْناهُمْ كُلَّ مُمَزَّقٍ إِنَّ فِي ذلِكَ لَآياتٍ لِكُلِّ صَبَّارٍ شَكُورٍ»1..
در اين قبيل حكايات خداوند تأكيد مي‌نمايد كه اگر كساني از امكانات خدادادي خود بهره برداري نكنند نظام آفرينش به گونه‌اي‌ تنظيم شده است كه ديگران به هر نحو ممكن از آن بهره برداري خواهند كرد كما اينكه مردم سباء كه «بالا دست بودند آب خود را قدر نشناختند، رها شد و زير دستان آنرا بكار گرفتند و زبر دست شدند»! - كشورهاي اسلامي‌هم با امكانات و معادن و منابع خود همينگونه رفتار مي‌كنند، نديده و ناشناخته و رهايشان مي‌گذارند تا ديگران بر آنها دست يابند و زبر دست شوند و خودبه زير دست تبديل شوند كه نمونه‌هاي آن بسيار است!
از آيات بسيار ديگر كه دليل كلّي بر اهميت ماديات هستند به بيان نمونه‌اي‌ ديگر مي‌پردازيم كه يك تأكيد و سياستگزاري مهّم براي امور نظامي‌/ سياسي / مدني / علمي‌/ صنعتي و …… مي‌باشد :-
«وَ أَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ وَ مِنْ رِباطِ الْخَيْلِ تُرْهِبُونَ بِهِ عَدُوَّ اللَّهِ وَ عَدُوَّكُمْ وَ آخَرِينَ مِنْ دُونِهِمْ لا تَعْلَمُونَهُمُ اللَّهُ يَعْلَمُهُمْ وَ ما تُنْفِقُوا مِنْ شَيْ‏ءٍ فِي سَبِيلِ اللَّهِ يُوَفَّ إِلَيْكُمْ وَ أَنْتُمْ لا تُظْلَمُونَ»1: و براي سپاهيان اسلام هر چه مي‌توانيد نيروي (تسليحاتي) و از اسبان آماده (سواره نظام) فراهم نمائيد تا بوسيلة آن دشمنان خدا و دشمنان خودتانرا و ديگراني را كه پشت سر آنها هستند و شما نمي‌شناسيد شان امّا خداوند مي‌شناسدشان - به هراس افكنيد و هر چه در اين كار كه در راه خداوند است هزينه كنيد كاملاً به شما بازپرداخت خواهد شد و از اين بابت مورد ستم واقع نمي‌شويد.
رهنمودهاي اين آيه به شرح زير است :
1- چون خطاب به مسلمانان است تدارك نيروي دفاعي كه هميشه بايد آمادگي داشته باشد، بايد متناسب باشد با حداكثر امكانات جهان اسلام : مَا اسْتَطَعْتُمْ
2- چون به نيرو و اسبان آماده تصريح فرموده است موضوع مربوط به امكانات مادّي مي‌شود و معنويات فرع موضوع قرار مي‌گيرد.
3- هميشه بايد آمادگي كامل وجود داشته باشد تا كسي حتي خيال حمله به جهان اسلام را در دماغ نپروراند نه اينكه مسلمانان غافل بمانند تا آنگاه كه حمله‌اي‌ صورت گرفت به تدارك سپاه و دفاع بپردازند : تُرْهِبُونَ بِهِ.
4- از جملة تُرْهِبُونَ بِهِ اين معني نيز دانسته مي‌شود كه تدارك يك سپاه متناسب با شرايط زمان براي دفاع است و نه براي حمله و لذا مسلمانان نبايد جنگ افروز باشند و پيش قدم شوند.
5- از جملة عَدُوَّ اللَّهِ وَ عَدُوَّكُمْ معلوم مي‌شود كه دفاع از ناموس ملي با دفاع از دين هر دو واجب است.
6- آيه صراحت دارد كه مقياس و معيار تدارك سپاه متناسب است با شرايط زمان و مكان كه بايد به مقداري باشد كه دشمنان خدا و مليّت و كساني كه با آنان هم پيمان هستند كلاً در محاسبه لحاظ شوند تا اگر برخوردي حادث شد و هم پيمانان دشمن، كه ما در شرايط عادي آنها را دشمن به حساب نمي‌آوريم، در كنار دشمن قرار گرفتند بتوانيم همه را به عقب برانيم!
از اين مهمتر آنست كه فرموده است ما قبلاً بايد به گونه‌اي‌ آمادگي داشته باشيم كه مجموعه نيروهاي دشمنان خداوند و دشمنان مليّت و هم پيمانان دشمنان آنچنان از قدرت دفاعي ارتش اسلام و آمادگي آن در هراس باشند كه هميشه يك هراس مقدس :«تُرْهِبُونَ بِهِ» از سپاهيان اسلام در دل آنان وجود داشته باشد! عَدُوَّ اللَّهِ وَ عَدُوَّكُمْ وَ آخَرِينَ مِنْ دُونِهِمْ.
7- چون فرمان خداوند در تمام ادوار تاريخ حاكم است در اين آمادگي كه بايد هراس انگيز باشد معمولاً لازم مي‌نمايد كه تجهيزات و نيروي سپاه اسلام به لحاظ كيفي و كمي‌(سياسي/ علمي‌/ تكنولوژيك و خلاصتاً تكنيكي تاكتيكي و جميع جهات) بر سپاهيان دشمن و هم پيمانان آنها برتري داشته باشد : تُرْهِبُونَ بِهِ - بنابراين اگر دشمن مجهّز به سيستم حملات موشكي قاره پيما است سپاه اسلام بايد به قويتر و سريعتر آن مجهز باشد و حتي به يك سيستم ضد موشكي نيز مجهز باشد تا بتواند برتري خود را حفظ نمايد!
اگر دشمن فرضاً داراي بمب اتمي‌با قدرت تخريبي يك ميليون تُن تي ان تي است سپاه اسلام بايد داراي بمب ئيدروژني با قدرت بيش از يك ميليون تُن باشد تا دشمن را در هراس نگاه دارد تُرهَبون بِهِ.
آنچه در اينخصوص بيان داشتيم به عنوان نمونه است و بيشتر از اين به بسط كلام نمي‌پردازيم، هر چند ميدان را گنجايش بسيار است.
از اين قبيل رهنمودها به خوبي معلوم مي‌شود كه چون جريان كّل جهان رو به تكامل است و هر چه امروز متداول شود فردا تازگي و كارايي خود را از دست مي‌دهد اگر خداوند به توضيح علوم و فنون و حدود و كميّات و كيفيات مي‌پرداخت قرآن كريم به كتابي غير علمي‌و غير عقلاني تبديل مي‌شد - امّا چون يكي ديگر از اصول آفرينش اصل تكامل است خداوند مقياس را در نظام دين متناسب با ناموس خلقت قرار داده است و لذا چون نظام دين بايد برترين نظامها باشد رهنمودهاي چنين نظامي‌نيز كه در قرآن كريم بيان گرديده فوق علمي‌و فوق تخصصي مي‌باشد و چون خداوند از مسلمانان خواسته است كه در قدرت نظامي‌برترين در جهان باشند مسلمانان كه ناگزير از اجراي خواست خداوند هستند ناگزير در علوم و فنون و تكنولوژي صنايع نظامي‌هم كه بي شمار مي‌باشند پيشرفته تر از ساير جهانيان خواهند شد و همينگونه است در ساير رشته‌هاي علمي‌صنعتي مربوط به امور مدني در مقياس جهاني كه نمونه‌هاي آن در داستانهاي نوح، يوسف، موسي، داود، سليمان، ذوالقرنين و … بيان فرموده است.
از توجّه به آنچه مختصراً بيان گرديد و نيز مجموعة رهنمودهاي قرآن كريم روشن است كه خداوند دو هدف براي بندگان مؤمن خود مشخص فرموده است :-
1- هدف دنيوي / مدني كه برترين بودن در ميان جهانيان است و آنرا خليفه الهي ناميده است:«إِنِّي جاعِلٌ فِي الْأَرْضِ خَلِيفَةً».
2- هدف معنوي / عبادي كه برترين شدن در عالم خلقت است كه آنرا مقام قرب ناميده است :«أُولئِكَ الْمُقَرَّبُونَ»كه در نتيجه شركت در مسابقات مشخص مي‌گردند : «وَ السَّابِقُونَ السَّابِقُونَ»1
پس آنگاه كه اهداف مشخص شدند كه در نظام دين اسلام دو بعدي فضايي است راه رسيدن به آن اهداف را بهتر مي‌توان مشخص كرد كه دانش و خرد حكم مي‌كند بهترين راه رسيدن به هدف كوتاهترين و مطمئن ترين راه است و خداوند پيش از دانش و خرد انسانها چنين راهي را احداث فرموده است : صراط مستقيم و رهنمودهاي كاربردي براي طيّ اين راه راست را نيز در جريان رهسپاري به مردم مي‌دهد :«ذلِكَ الْكِتابُ لا رَيْبَ فِيهِ هُدىً2...» : مطمئن باشيد كه همين كتاب هدايت است.
پس قرآن كريم هم اهداف را مشخص مي‌نمايد و هم راه رسيدن به آن اهداف است و هم رهنمودهاي كاربردي براي طي راه و رسيدن به آن اهداف را بيان مي‌دارد.
اما چگونه
1- نوح كه دانست طوفاني در پيش دارد پيشاپيش شروع به ساختن كشتي كرد آن هم يك كشتي كه ساختمان آن از هر لحاظ مورد قبول و رضايت خداوند باشد : اصول فني و ايمني دقيقاً در ساختن آن رعايت گردد : «وَ اصْنَعِ الْفُلْكَ بِأَعْيُنِنا وَ وَحْيِنا»3.
2- يوسف با آن تفاصيلي كه ميدانيم وارد مصر شد تا علاوه بر هدايت مردم با همكاري مستكبري مانند فرعون مردم مصر را از تنگناهاي معيشتي ناشي از خشكسالي نجات بخشد و عبور دهد و «تكنولوژي» آنرا به مردم تعليم دهد : «قالَ تَزْرَعُونَ سَبْعَ سِنِينَ دَأَباً فَما حَصَدْتُمْ فَذَرُوهُ فِي سُنْبُلِهِ إِلاَّ قَلِيلاً مِمَّا تَأْكُلُونَ»1 : فرمود (در هفت سالي كه آب فراوان است) با تمام تلاش كشت كنيد و هر چه استحصال مي‌كنيد در خوشه اش باقي بگذاريد مگر مقدار كمي‌را كه مصرف مي‌كنيد يعني رهنمود اقتصادي سالم اينست كه «در فراخناها بايد بر توليد افزود و از مصرف كاست و براي تنگناها ذخيره كرد» و بسياري رهنمودهاي ديگر كه متعرّض آنها نمي‌شويم - فقط توجه داشته باشيم كه حل و فصل مشكلات مادّي مردم هم جزو تكاليف پيامبران و اولي الامر است؟
3- موسي با تكيه بر عصاي خويشتن و استعانت از برادر خود و فرو بردن دست خود در گريبان خود رفت تا قوم خود را از بند فرعونيان برهاند. آيات بسيار است و همگان از جريان داستان خبر دارند و لذا عرضه آنها براي كساني كه خود آگاهترند ضرورتي ندارد - او خود را مسئول سير و پياز و عدس و خيار قوم خود هم مي‌دانست و فقط مسئول آب و نان آنها نبود!
رهنمود : خويشتن خويش و امكانات خويش را بشناسيد و با كمك خوديها به ياري ملّـت قيام كنيد و مطمئن باشيد كه بر فرعونيان پيروز خواهيد شد : «قالَ لا تَخافا إِنَّنِي مَعَكُما أَسْمَعُ وَ أَرى»2: خداوند فرمود نترسيد، يقين داشته باشيد كه من با شما هستم مي‌شنوم و مي‌بينم.
4- داود به گشودن باب گفتگو با حيوانات و همزبان شدن با كوهستانها و بهره‌برداري از معادن فلزات و سلطنت در عين نبوّت، و بافتن پوشش دفاعي براي لشكريان «با دست خود» مي‌پرداخت و چه خوب است كه به اين رهنمود شگفت انگيز توّجه داشته باشيم :«وَ عَلَّمْناهُ صَنْعَةَ لَبُوسٍ لَكُمْ لِتُحْصِنَكُمْ مِنْ بَأْسِكُمْ فَهَلْ أَنْتُمْ شاكِرُونَ»3: ما به داود ساختن پوشش دفاعي براي شما را تعليم داديم تا شما را در جنگهاي تدافعي از آسيب ايمن دارد، پس آيا قدر شناس اين نعمت هستيد؟
عجيب است، به داود ساختن پوشش دفاعي را آموخته است براي ما تا ما را در جنگهاي دفاعي ايمن بدارد. به داود آموخته است امّا ما بايد شكر گزار باشيم؟!
با اندكي تأمل معلوم مي‌شود كه آيه كلماتي را در تقدير دارد :«وَ عَلَّمْناهُ صَنْعَةَ لَبُوسٍ (لِتَكوُنَ اُسوَةً) لَكُم ……» :
ما به داود صنعت ساخت پوشش دفاعي را آموختيم تا اسوه و الگويي براي شما باشد و شما هم به تبعيت از داود و صنعت او متناسب با شرايط و مقتضيات زمان خويش به ساختن ابزار و وسايل دفاعي براي تجهيز سپاهيان خود بپردازيد و از چنين رهنمود بسيار مهمي‌سپاسگزار باشيد.
5- سليمان يك اسوه و نمونه كامل از يك نظام ديني و سلطنتي مورد قبول خداوند است. او ماديّات و معنويات را كاملاً در هم آميخته است تا دنيا و آخرت را معمور بدارد و شايد بتوانيم بگوئيم اهميّت ماديّات را مقدم بر معنويات مي‌دانسته است. او رسيدگي بر امور سواره نظام را مقدم بر اداي نماز دانسته است :«إِذْ عُرِضَ عَلَيْهِ بِالْعَشِيِّ الصَّافِناتُ الْجِيادُ - فَقالَ إِنِّي أَحْبَبْتُ حُبَّ الْخَيْرِ عَنْ ذِكْرِ رَبِّي حَتَّى تَوارَتْ بِالْحِجابِ رُدُّوها عَلَيَّ فَطَفِقَ مَسْحاً بِالسُّوقِ وَ الْأَعْناقِ»1 - آنگاه كه پسين هنگام اسبهاي جنگ آزموده در برابر او سان داده شد - نماز و ياد خدا را فراموش كرد پس گفت اسب دوستي موجب فراموشي من از ياد خدا گرديد تا خورشيد در پرده افق پنهان گرديد - (گفت) خورشيد را به سوي من بر گردانيد (مع الوصف باز هم) شروع به دست كشيدن بر پاها و گردنهاي اسبها كرد.
رهنمود : يك نظام ديني پايدار و متناسب با ناموس فطرت آن است كه در آن دانش و فّن يا بگو علوم و تكنولوژي و ماديات و معنويات در حداكثر امكانات آنچنان متعادل و در هم، و بر هم، تر كيب شده باشند كه در مقياس جهاني بهترين و برترين باشد و بنابراين غير طبيعي و غير فطري و ناپايدار خواهد بود اگر كفه معنويات را بر ماديات بچربانيم!
چه بسا بعضي‌ها از اينگونه تعاريف ناخشنود شوند امّا چنين كساني بايد توجه داشته باشند كه ما چيزي بر كلمات خداوند نيفزوده ايم.
6- ذوالقرنين از كليه امكانات طبيعي بهره برداري كرد و بر تكنولوژي صنايع ذوب فلزات و سدسازي و كشور گشايي در شرق و غرب گيتي براي هدايت وتأمين امنيّت مردم جهان توانا و آگاه شد : «إِنَّا مَكَّنَّا لَهُ فِي الْأَرْضِ وَ آتَيْناهُ مِنْ كُلِّ شَيْ‏ءٍ سَبَباً»1: ما براي ذوالقرنين هر گونه امكاناتي را فراهم كرديم و ابزار و وسائل هر چيزي را به او داديم (دانش و تكنيك ساخت و فراهم كردن اسباب و ابزارهاي مربوط به علوم و فنون ذوب فلزات و سدسازي را در فطرت او تعبيه كرديم) و او هم آنها را به كار گرفت : فَاَتبعَ سَبَباً - تا حدي كه بر شرق و غرب عالم تسلّط يافت و آيات بعد.
رهنمود اينست كه از تمام امكانات طبيعي موجود در كشور بايد حدّاكثر بهره برداري بشود و آنها را براي دست يابي به علوم و تكنولوژي به كار گرفت تا به يك قدرت برتر جهاني نايل گرديد.

رهنمود كاربردي
ما بايد از تزاهدهاي خود ساخته دست برداريم و به اصلاح باورهاي ديني خود بپردازيم و نظام ديني خود را با نواميس فطرت متناسب نماييم و اهميّت ماديّات را همطراز معنويّات قرار دهيم و امور تبليغاتي هدايتي نظام را كارشناسانه بر اساس 50-50 ارشاد معنوي / مدني تنظيم نماييم و از تفسير فردي و سنتي قرآن كريم خودداري كنيم و امر تحقيق و تدبير و تفسير قرآن را علمي/ تخصصي / گروهي بنماييم.
براي انجام اين كار ايجاد يك سازمان وسيع بين المللي با عضويّت مفسران برجسته و متبحر از بين كشورهاي اسلامي‌ضروري است تا با تدبّرات گروهي به امر تفسير بپردازند و تفسير آيات علمي‌قرآن را با كمك متخصصّان و محققّان علوم مربوطه انجام دهند و نتايج دست آوردهاي خود را به تدريج براي آگاهي مسلمانان جهان انتشار دهند تا زمينه‌اي‌ هم باشد براي دستيابي به وحدت اسلامي. چنين سازماني بايد داراي منابع مالي اعتباري دايمي‌با قبول موقوفات و عضويت‌هاي پيوسته بين‌المللي باشد زيرا بايد ابدالدهّر به تحقيقات علمي‌در قرآن ادامه دهد چون هدايتهاي آسماني قرآن كريم متناسب با تكامل علوم و تكنولوژي و تمام جنبه‌هاي ديگر مدنيت بتدريج متجلّي مي‌گردد و لذا هيچ تفسيري را هر قدر هم جامع الاطراف و علمي‌و محققانه باشد نمي‌توان بيانگر كلّ مفاهيم قرآن كريم و براي هميشه کافي دانست :«قُلْ لَوْ كانَ الْبَحْرُ مِداداً لِكَلِماتِ رَبِّي لَنَفِدَ الْبَحْرُ قَبْلَ أَنْ تَنْفَدَ كَلِماتُ رَبِّي وَ لَوْ جِئْنا بِمِثْلِهِ مَدَداً»1 بگو اگر دريا براي نگارش (مفاهيم) كلمات پروردگارم مركب شود مسلماً دريا تهي خواهد شد پيش از اينكه (بيان مفاهيم) كلمات پرودگارم به پايان برسد هر چند خود ما همانند درياي موجود درياي ديگري هم پديد آوريم!
يك نمونة كاربردي آنست كه مسيحيت براي باستانشناسي كتاب مقدس انجام داد كه فوقاً و مختصراً به آن اشاره كرديم.
اين اغراق نيست كه ما آنرا همزاد و قرينه انقلاب صنعتي غرب نام نهاديم - يقيناً اگر به آن قبيل تحقيقات پيرامون اشارات كتاب مقدس نمي‌پرداختند مدنيت مترقي آنها اين همه شتاب نمي‌گرفت و ما اين همه عقب نمي‌مانديم. بايد به اينقبيل كارهاي مهّم اقدام كرد - علوم و تكنولوژي از پيامدهاي فرعي آنها خواهد بود.
علوم و تكنولوژي سر به مليونها كشيده و برق آسا در جريان گسترش است. هر چند ممكن است بعضي از تكنولوژيها را خريد و واردكرد و يا در بخشي از علوم تا حدودي به پيشرفتهايي نايل گرديد امّا خريد و وارد كردن تكنولوژي اولاً به صرف هزينه و قبول تعهدات زيادي در برابر كشورهاي صادر كننده نياز دارد و ثانياً در جريان پيشرفت برق آساي تكنولوژي به زودي كهنه و از رده رقابتي و اقتصادي خارج مي‌گردد و گسترش علوم توسط كشورهاي عقب مانده به گونه‌اي‌ كه در مقياس جهاني قابل ارايه باشد امري است بسيار دشوار و نيازمند زماني طولاني.
علوم به گونه‌اي‌ در حال پيشرفت است كه اگر فرضاً ما اقدام به ترجمة يك كتاب علمي‌بنمائيم پيش از اينكه بتوانيم آنرا به طور طبيعي چاپ و منتشر نمائيم مفاهيم و يافته‌هاي مندرج در آن كتاب آن چنان در جهان دانش دگرگون گرديده است كه اعتبار كتابي كه در دست داريم ملغي شده تلقّي مي‌گردد و همينگونه است تكنولوژي!
تنها راه گسترش علوم و تكنولوژي در كشورهاي اسلامي‌ايجاد مراكز تحقيقاتي و آزمايشگاهي و به كار گرفتن مغزها در امور تحقيقاتي و مديريتها مي‌باشد كه انجام اين امر نياز به سرمايه گزاريهاي كلان دارد كه با توجّه به اقتصاد بيمار كشورهاي اسلامي‌در شرايط موجود مشكل به نظر مي‌رسد و رفع بيماري اقتصادي نيز بايد ريشه‌اي‌ باشد و راه انجام آن همان است كه نگارنده در اين مقاله بر آن تأكيد دارد : انجام يك سلسله اقدامات فرهنگي و تحقيقاتي به منظور آگاه شدن و آگاهي دادن به افراد جوامع اسلامي‌مبني بر همطراز بودن ارزش ماديات و معنويات در نظام دين فطري اسلام!
تا اجتماع ديني كشوري قبول نكند كه كمك به رفع بيماري اقتصادي هم عبادت است و نيمي‌از دين مي‌باشد تن به تلاش و كوشش و افزايش بازدهي كار نمي‌دهد و تا ارزش ماديات و اهميت آن در تقويت بنيه اقتصادي جهان اسلام و كسب عزّت در ميان جهانيان دانسته نشود وضع بر همين خواهد بود كه هست و هر اقدام ديگري نتيجة موضعي و موقت خواهد داشت!
ما هم اكنون نمي‌توانيم از فرار مغزها جلوگيري كنيم زيرا اقتصادمان بيمار است. حدّاكثر حقوقي كه مي‌توان به يك نفر متفكّر و خلاق پرداخت هيچگونه تناسبي با آنچه در كشورهاي پيشرفته مي‌پردازند ندارد. اگر في المثل در يكي از كشورهاي پيشرفته به يك نفر متخصص خلاق ماهانه هشت هزار دلار حقوق بپردازند معادل هشت مليون تومان در كشور ما خواهد بود و پرداخت چنين مبلغي نه براي نظام ما ميسّر است نه جامعه ما آن را قبول و تحمّل مي‌نمايد و نه مي‌توان با پند و اندرز و جلب توجه مغزها به مسايل ديني، عاطفي و ملّي مانع مهاجرت مغزها شد.
مغزها سرمايه‌هاي ملّي و نعمات الهي هستند كه بايد قدر آنها را دانست. فرار آنها موجب پيشرفت بيشتر ديگران و عقب تر ماندن خود ما مي‌شود و علاوه بر اينها مبالغ هنگفتي هم كه از سرمايه‌هاي ملي صرف پرورش آنها شده است مهدور مي‌گردد.
هر چند علّت اصلي فرار مغزها كه فرار سرمايه‌ها را يدك مي‌كشد ريشة اقتصادي دارد امّا عوامل فرهنگي هم در اين امر اثر دارد.
در يك نظام ديني كه اصل بر برائت است آنچنان مسير گزينش را تنگ مي‌كنيم كه كمتر كسي مي‌تواند ازآن بگذرد و توانائيهاي خود را در خدمت جامعه قرار دهد. اوليّن مانعي كه در مسير قرار مي‌گيرد لزوم تعّهد در برابر تخصص است! براي ما روشن نشده است كه چرا خداوند از اينكه سليمان براي پيشبرد امور مدني خود شياطين را به خدمت گرفته بوده است به نيكي ياد مي‌كند : «وَ الشَّياطِينَ كُلَّ بَنَّاءٍ وَ غَوَّاصٍ» امّا ما از به كار گرفتن ابناء ملّت خود در امور خويش هراسانيم - با وجودي كه مي‌دانيم در اعماق وجود آنان مهري به وطن و نوري از ايمان وجود دارد هر چند ممكن است خبط و خطاهايي هم بعضاً مرتكب شده باشند.
در نظام ديني ما اصل «بر تسليم» به ظواهر و مقررّات نظام است - ايمان بحث جداگانه است.
نيز بايد عنايت داشته باشيم كه بسياري از كساني هم كه از صافي گزينشهاي سخت عبور كرده‌اند در فرصتهايي كه به دست آورده‌اند مرتكب خطاها و حتي جناياتي بزرگ شده‌اند - رهنمود كاربردي اين است كه براي رعايت اصل برائت و رفع كدورت كار جويان، براي كارهاي غير كليدي تخصّصی جايگزين شود و گزينش در جريان خدمت براي ارتقاء به درجات مهّم و طبقه بندي شده و كليدي صورت پذيرد.
قبلاً بيان كرديم كه براي تقويت بنيه علمي‌و فني و تكنولوژي هر جامعه‌اي‌ سرمايه گزاري كلان در امور تحقيقاتي و آزمايشگاهي لازم است و سرمايه گزاري هم مربوط است به كيفيت اقتصادي هر كشوري.
بيماريهاي اقتصادي ناشي از سقوط پول ملّي است و سقوط ارزش پول ملّي به نامتعادل بودن صادرات و واردات مربوط است و اين عدم تعادل صادرات و واردات بدين علت است كه توليد كافي و مرغوب ندارد و مردم هم كالاي خارجي را ترجيح مي‌دهند و هم ناگزير كمبودها بايد از خارج وارد شود و اگر صادراتي هم داشته باشيم به علّـت نامرغوب بودن خريدار كافي در بازارهاي بين المللي ندارد. اين جريان منفي سبب مي‌شود تا نتوانيم به مقدار كافي ارز به دست آوريم و لذا چون به ورود كالاهاي خارجي نيازمنديم قيمت ارز در برابر سقوط ارزش پول ملّي بالاتر مي‌رود و باعث افزايش مداوم تورم مي‌شود و بحران ايجاد مي‌گردد و دولت ناگزير مي‌شود تا براي جلوگيري از شدّت بحران گاهگاهي مبالغي ا ز در آمد ارزي خود را كه بايد صرف خريد كالاي سرمايه‌اي‌ كند تا كار ايجاد گردد و توليد افزايش يابد به بازار تزريق نمايد كه ناگزير به خريد كالاي مصرفي اختصاص داده مي‌شود. نتيجه تزريق ارزهاي دولتي به بازار اينست كه دولت نتواند متناسب با افزايش جمعيت و بيكاران كار ايجاد كند و توليد را بالا ببرد كه اين به نوعي ديگر به تشديد بحران مي‌انجامد.
بحث در اين مورد دامنة گسترده دارد كه مجال آن نيست. راهكار مفيد اينست كه بوسيلة مصادر امور و بخصوص با استمداد از مبلغان ديني تلاش شود تا يك نهضت ملي براي بالا بردن كميّت و بخصوص كيفيت كالاهاي داخلي ايجاد گردد تا هم مصرف كنندگان داخلي به توليدات ملّي راغبتر شوند و هم خريداران خارجي از كيفيت كالاهاي صادراتي ما اطمينان حاصل كنند تا بدين ترتيب بين صادرات و واردات تعادل ايجاد شود و قدرت خريد پول ملّي افزايش يابد و بحران و تورّم مرتفع گردد و اقتصاد سالم شود تا بتوان براي تحقيقات و آزمايشگاهها و توسعة علوم و تكنولوژيو جذب مغزها و تخصصها و هماهنگ شدن با جريان تكاملي مدنيّت سرمايه گزاري كرد.
تمام حقوق این سایت متعلق به آقای ناظم الرعایا می باشد.
طراحی و اجرا توسط شرکت فرابرد شبکه