SHAMAMEH.ORG

پيشنهادها و توصيه‌هاي‌ مربوط‌ به‌ اصلاح‌ سياستگزار
- چون‌ كشور ما داراي‌ آب‌ و شرايط‌ اقليمي‌ متفاوت‌ است‌ سياستگزاريها و برنامه‌ ريزيها بايد متناسب‌ با شرايط‌ اقليمي‌ باشد و اولويت‌ به‌ سرمايه‌ گزاري‌ هايي‌ داده‌ شود كه‌ زودتر به‌ بهره‌ وري‌ مي‌رسند. آب‌ گرانبهاترين‌ هديه‌ خداوند است‌ كه‌ بايد قدر آن‌ شناخته‌ شود و از هدر رفتن‌ آن‌ جلوگيري‌ شود - ديده‌ مي‌شود كه‌ گاهي‌ سدي‌ ساخته‌ مي‌شود بدون‌ اينكه‌ همزمان‌ با آغاز كار احداث‌ سد. عمليات‌ تسطيح‌ و كانال‌ كشي‌ اراضي‌ آبخور زير آنرا شروع‌ كرده‌ باشند و لذا چه‌ بسا چند سال‌ پس‌ از احداث‌ سدّ اراضي‌ را آماده‌ بهره‌ برداري‌ بنمايند كه‌ در اين‌ مدت‌ بخش‌ مهمي‌ از ظرفيت‌ سدها با رسوبات‌ آبرفتي‌ پرواز ارزش‌ اقتصادي‌ سد كاسته‌ مي‌شود.
2- چون‌ در شرايط‌ فعلي‌ سرمايه‌ گذاري‌ «بخصوص‌ در امور غذايي‌» محدود است‌، تقسيم‌ سرمايه‌ گزاريها بر اساس‌ فشار تقاضاها اشتباه‌ محض‌ است‌ - سرمايه‌ گذاري‌ بايد بر اساس‌ اولويت‌ بهره‌دهي‌ و متناسب‌ با توانايي‌ تامين‌ اعتبار باشد و در طرف‌ زمانبندي‌ شده‌ انجام‌ گيرد. در غير اينصورت‌ انجام‌ برنامه‌ها بعلت‌ عدم‌ تامين‌ اعتبار كافي‌ و بموقع‌. متوقف‌ مي‌شود و با مشكلات‌ تورم‌ مواجه‌ مي‌گردد كما اينكه‌ در سنوات‌ اخير بسياري‌ از سرمايه‌ گزاريها بعلت‌ نرسيدن‌ اعتبارات‌ لازم‌ نيمه‌ كاره‌ رها شده‌اند!
3- سازمانهاي‌ سدهاي‌ كرخه‌ و كارون‌ و ساير سدهاي‌ جنوب‌ تا كنون‌ از پيشرفتهاي‌ كارهاي‌ مربوط‌ به‌ خود سدها اطلاعاتي‌ منتشر كرده‌اند اما از آماده‌ كردن‌ بموقع‌ و برنامه‌هاي‌ مربوط‌ به‌ اراضي‌ كشاورزي‌ چيزي‌ نگفته‌اند و يا نگارنده‌ نشنيده‌ است‌ و معلوم‌ نيست‌ اراضي‌ كشاورزي‌ زير سدها را هم‌به حدّ آماده‌ كاشت‌ كرده‌اند يا نه‌. در هر صورت‌، دولت‌ بايد در اجراي‌ امر واگذاري‌ امور بمردم‌ و از گرفتار ماندن‌ دولت‌ در مشكلات‌ اجرايي‌ بيشتر، از همين‌ اكنون‌ براي‌ تسطيح‌ و آماده‌ سازي‌. اراضي‌ زير سدها را در قطعات‌ بزرگ‌ و قابل‌ كشاورزي‌ مدرن‌، بدون‌ هيچگونه‌ هراسي‌ از هياهو و جنجالهاي‌ «سرمايه‌ گريزگر» برايگان‌ به‌ اشخاصي‌ كه‌ توانايي‌ و تخصص‌ لازم‌ را دارند، فقط‌ بشرط‌ عدم‌ فروش‌ و تقطيع‌ و شروع‌ و استمرار فوري‌ عمليات‌، و بدون‌ هيچگونه‌ شرط‌ ديگري‌ واگذار نمايد - و اينكار بايد بدور از تار و پود و قيد و بندهاي‌ قوانين‌ و مقررات‌ جاري‌ و ديوانسالاري‌ يعني‌ ضربتي‌ و انقلابي‌ عملي‌ شود.
4- جنوب‌ كشور بعلت‌ حرارت‌ شديد هوا در تابستاني‌ طولاني‌، در بخش‌ كشاورزي‌ عقب‌ مانده‌تر از ساير مناطق‌ است‌ و لذا ظرفيت‌ توسيعي‌ بيشتري‌ دارد و در اينزمان‌ كه‌ وسايل‌ فراهم‌ كردن‌ امكانات‌ زيستي‌ در شرايط‌ سخت‌ ميسر است‌ و بكارگيري‌ ماشين‌ آلات‌ تحمل‌ زحمتهاي‌ جسمي‌ را بسيار تقليل‌ داده‌ است‌، در تابستانها نيز بخوبي‌ مي‌توان‌ به‌ توسعه‌ امور كشاورزي‌ در جنوب‌ پرداخت‌. در جنوب‌ علاوه‌ بر آنچه‌ براي‌ سدها و رودخانه‌هاي‌ دايم‌ پيشنهاد كرديم‌ و دولت‌ براي‌ كنترل‌ آبهاي‌ آنها برنامه¬ريزيها و سياستگزاريهايي‌ را مد نظر دارد - دره‌هاي‌ عميق‌ و طويل‌ سيلابخيز فراوان‌، اراضي‌ وسيع‌ حاصلخيز و هواي‌ نسبتاً گرم‌ و مناسب‌ براي‌ رشد سريع‌ گياه‌ وجود دارد. و نيز مقدار زيادي‌ اراضي‌ پست‌ در حاشيه‌ خليج‌ فارس‌ گسترده‌ است‌ كه‌ در شرايط‌ و امكانات‌ فعلي‌ بخوبي‌ مي‌توان‌ آنها را بطريق‌ زير مورد بهره‌ برداري‌ قرار داد.
اين‌ نكته‌ را بايد اضافه‌ كرد كه‌ بي‌ سياستي‌ و بي‌ برنامگي‌ در مورد ظرفيتهاي‌ عظيم‌ توسيعي‌ بدتر از سياستها و برنامه‌هاي‌ ناقص‌ است‌ و لذا نگارنده‌ پيشنهادهاي‌ زير را براي‌ بهره‌گيري‌ از ظرفيتهاي‌ توسيعي‌ جنوب‌ ارايه‌ مي‌نمايد.
الف‌ - به‌ هر شخصيت‌ حقيقي‌ و حقوقي‌ كه‌ بتواند سيلابهاي‌ فصلي‌ دره‌ها را كنترل‌ و ذخيره‌ نمايد متناسب‌ با كاربرد آبهايي‌ كه‌ ذخيره‌ مي‌نمايند زمين‌ رايگان‌ و بدون‌ هيچگونه‌ اخذ عوارض‌ بعدي‌ واگذار شود - چنين‌ اراضي‌ بمالكيت‌ سرمايه‌ گذاران‌ در مي‌آيد.
ب‌ - در اراضي‌ پست‌ كه‌ خاك‌ در عمق‌ شور است‌ و بدون‌ تسطيح‌ و زهكشي‌ و شيرين‌ كردن‌ خاك‌ نمي‌توان‌ آنها را مورد بهره‌ برداري‌ قرار داد. مي‌توان‌ مبادرت‌ به‌ كشت‌ گلخانه‌اي‌ با سيستم‌ كشاورزي‌ هيدروپونيك‌ بمقدار وسيع‌ نمود. در سيستم‌ هيدروپونيك‌ مصرف‌ آب‌ بسيار كم‌ و بهره‌ برداري‌ در واحد سطح‌ چندين‌ برابر فضاي‌ آزاد است‌ و چون‌ در فضاي‌ بسته‌ انجام‌ مي‌شود از آسيب‌ بادهاي‌ سخت‌ و حرارت‌ زياد، سرماهاي‌ احتمالي‌ و هجوم‌ آفات‌ محفوظ‌ است‌. بنابراين‌ از صرفه‌ جوئيها ي‌ مربوط‌ به‌ هزينه‌هاي‌ مستمر بزودي‌ سرمايه‌ گذاريهاي‌ اوليه‌ جبران‌ مي‌شود و به‌ تسطيح‌ و زهكشي‌ قطعات‌ بزرگ‌ نياز ندارد، زيرا بين‌ آب‌ مصرفي‌ و ريشه‌ گياه‌ با زمين‌ طبيعي‌ رابطه‌ برقرار نمي‌شود و براي‌ تأمين‌ آب‌ كه‌ به‌ مقدار كم‌ مورد نياز است‌ مي‌توان‌ از آب‌ كه‌ در عمق‌ دو سه‌ متري‌ زمين‌ در دسترس‌ است‌ بهره‌ برداري‌ و نمك‌ زدايي‌ كرد و صرفه‌ جوييهاي‌ حاصل‌ از كل‌ّ سيستم‌ هزينه‌ شيرين‌ كردن‌ آبرا جبران‌ مي‌نمايد.
در كشاورزي‌ هيدروپوينك‌ پرورش‌ گل‌ و محصولات‌ جاليزي‌ مقرون‌ به‌ صرفه‌ و اقتصادي‌ است‌ و مي‌توان‌ نيازهاي‌ مصرف‌ داخلي‌ كشور را در جنوب‌ تأمين‌ نمود و اضافات‌ را بخارج‌ صادر نمود و اراضي‌ كه‌ در مناطق‌ ديگر به‌ كشتهاي‌ جاليزي‌ و پرورش‌ گل‌ اختصاص‌ دارد به‌ توليد غذاهاي‌ استراتژيك‌ اختصاص‌ داد.
براي‌ برقراري‌ سيستم‌ گلخانه‌اي‌ و هيدروپوينگ‌ در جنوب‌ بايد يك‌ مقدار عمليات‌ فرهنگي‌ ترويجي‌ و اطلاع‌ رساني‌ قبلي‌ انجام‌ داد و زمين‌ رايگان‌ بمقدار مورد لزوم‌ به‌ داوطلبان‌ ممالكيت‌ واگذار نمود، كه‌ اين‌ هم‌ بايد خارج‌ از تار تنك‌ ديوانسالاري‌ صورت‌ بگيرد تا مورد استقبال‌ قرار گيرد و سريع‌ و ثمر بخش‌ واقع‌ شود.
ب‌ - در جنوب‌ علاوه‌ بر توسعه كشاورزي‌ لازم‌ است‌ تمام‌ خورها، باتلاق‌ها و حواشي‌ پست‌، خليج‌ فارس‌ را در مقياس‌ وسيع‌ و رايگان‌ براي‌ پرورش‌ آبزيان‌ به‌ متقاضيان‌ واگذار نمود. زمينهاي‌ پست‌ را مي‌توان‌ با حفر حوضچه‌هاي‌ نسبتاً عميق‌ و پر و خالي‌ كردن‌ آب‌ آنها در مدّ و جذر دريا مورد بهره‌ برداري‌ از آبزيان‌ قرار داد.
5- چون‌ بشرحي‌ كه‌ قبلاً بيان‌ داشتيم‌ در جنوب‌ جمعيت‌، بخصوص‌ جمعيت‌ كشاورز كمتر از استعداد سرزميني‌ و امكانات‌ كشاورزي‌ است‌ فعلاً در اين‌ منطقه‌ است‌ كه‌ مي‌توان‌ كشاورزي‌ صنعتي‌ ايجاد كرد كه‌ آن‌هم‌ به‌ سرمايه‌ گذاريهاي‌ اوليّه‌ نياز است‌ دولت‌ بايد عمده‌ اهتمام‌ خود را مصروف‌ ايجاد قطبهاي‌ كشاورزي‌ مكانيزه‌ و توليد مواد كشاورزي‌ و دامي‌ در جنوب‌ نمايد و توجه‌ داشته‌ باشد كه‌ در منطقه‌هاي‌ مياني‌ و شمالي‌ كشور كه‌ از شرق‌ تا غرب‌ امتداد دارند بعلّت‌ اينكه‌ جمعيت‌ بيشتر از ظرفيت‌ كشاورزي‌ در حوزه‌هاي‌ كه‌ آب‌ وجود دارد متمركز شده‌ و بتدريج‌ اراضي‌ بقطعات‌ كوچك‌ تقسيم‌ شده‌ و نظام‌ سنتي‌ خرده‌ مالكي‌ برقرار گرديده‌ امكان‌ يكپارچه‌ و مكانيزه‌ كردن‌ اراضي‌ وجود ندارد و برنامه‌هاي‌ محدودي‌ نيز كه‌ اكنون‌ مورد عمل‌ قرار گرفته‌ است‌ فعلاً بي‌ نتيجه‌ خواهد بود زيرا بعلّت‌ كثرت‌ بيكاري‌ و ناچاري‌، جمعيت‌ اضافي‌ حوزه‌هاي‌ كشاورزي‌ عمدتاً در محل‌ باقيمانده‌ به‌ اراضي‌ كشاورزي‌ چسبيده‌اند و اين‌ و ضع‌ مانع‌ يكپارچه‌ و مكا نيزه‌ شدن‌ اراضي‌ مي‌باشد، در چنين‌ حالتي‌ شگفت‌ آور است‌ كه‌ بعضي‌ كارگزاران‌ وقت‌ خود را براي‌ باز گرداندن‌ روستائيان‌ از شهرها به‌ روستاها هدر مي‌ردهند!
بنابراين‌ مادامي‌ كه‌ به‌ اندازه‌ كافي‌ اشتغال‌ ايجاد نشود تا بيكاران‌ و كشاورزان‌ كم‌ در آمد بسوي‌ آنها جذب‌ شوند، دولت‌ بايد تنظيم‌ و اجراي‌ برنامه‌هاي‌ يكپارچه‌ و مكانيزه‌ كردن‌ كشاورزي‌ موجود را متوقف‌ نمايد و هزينه‌هاي‌ مربوطه‌ را به‌ كارهاي‌ اشتغالزا اختصاص‌ مي‌دهد.
بنظر نگارنده‌ در شرايط‌ فعلي‌ در دو منطقه‌ مياني‌ و شمالي‌ كشور انجام‌ عمليات‌ ريز در بهبود نسبي‌ كشاورزي‌ سنتّي‌ مؤثر است‌.
الف‌ - اهتمام‌ بيشتر در تهيه‌ بذرهاي‌ پر محصول‌
ب‌ - توسعه‌ مبارزه‌ بيولوژيك‌ با آفات‌ كه‌ مقدمه‌ آن‌ لزوم‌ تحقيقات‌ بيشتر در اين‌ زمينه‌ است‌.
ج‌ - ترويج‌ و ايجاد صنايع‌ تبديلي‌ در حوزه‌هاي‌ كشاورزي‌.
د - خودداري‌ از ايجاد سيلوها و آسياهاي‌ بزرگ‌ در مراكز استانها و شهرستانها و متقابلاً ا احداث‌ سيلوها و آسياهاي‌ مناسب‌ در حوزه‌هاي‌ كشاورزي‌ - اين‌ رويه‌ در تقليل‌ حمل‌ و نقل‌ و هزينه‌هاي‌ جنبي‌ ديگر موثر است‌.
ه - بازشناسي‌ استعداد اراضي‌ نسبت‌ به‌ محصول‌ و ترويج‌ آن‌ در حوزه‌ها - براي‌ نمونه‌ در حوزه‌هاي‌ وسيعي‌ از كوه‌ پايه‌هاي‌ جنوبي‌ سلسله‌ جبال‌ زاگرس‌ بخصوص‌ در استانهاي‌ كهگيلويه‌ و بوير احمد و شيراز درختهاي‌ انار، مو و انجير بصورت‌ وحشي‌ مي‌رويد. اين‌ خود نمايي‌ طبيعت‌ نشان‌ مي‌دهد كه‌ اگر با احداث‌ حفره‌هاي‌ عميق‌ كه‌ حافظ‌ رطوبت‌ و پايين‌ رفتن‌ ريشه‌ در عمق‌ خاك‌ است‌ در مناطق‌ مذكور اقدام‌ به‌ كاشت‌ ديمي‌ درختهاي‌ اصلاح شده مذكور بشود بهره‌دهي‌ وسيع‌ در برابر هزينه‌ كم‌ عايد خواهد شد.
و- ترويج‌ پرورش‌ ماهي‌ در تمام‌ دهات‌ و مزارع‌ و بخصوص‌ در مظهر قنوات‌ و چشمه‌ سارها و حواشي‌ نهرها و رودخانه‌ها. اقدام‌ به‌ پرورش‌ ماهي‌ هيچگونه‌ تأثيري‌ در كم‌ شدن‌ آبها ندارد زيرا مثلاً با يكبار آبگيري‌ حوضچه‌هاي‌ ماهي‌ در مظهر قنوات‌ و چشمه‌ها و فراهم‌ آمدن‌ مقدمه‌ ماهي‌ريزي‌ در ادامه‌ آب‌ از يكسو وارد و از سوي‌ ديگر خارج‌ مي‌شود. با اين‌ عمل‌ تعداد زيادي‌ شغل‌ ايجاد مي‌شود و بخش‌ عمده‌اي‌ از نياز مردم‌ به‌ گوشت‌ سفيد و پروتئين‌ تأمين‌ مي‌گردد.
سياستگزاري‌ و برنامه‌ ريزي‌ مربوط‌ به‌ حفاظت‌ جنگلها ناقص‌ است‌. سياستگزاران‌ نبايد مقهور اعتراضات‌ و پيشنهادهاي‌ طرفداران‌ حفظ‌ محيط‌ زيست‌ و خشمناك‌ از تخريب‌ جنگلها بوسيله‌ كارخانه‌هاي‌ چوب‌ بري‌ كه‌ خود مجوز آنها را داده‌اند و قاچاقچيان‌ چوب‌ بشوند و به‌ برنامه‌ريزيهاي‌ تحقيق‌ نشده‌ و اقدامات‌ بيهوده‌ بپردازند.
كشور احتياج‌ به‌ چوب‌ و بيكاران‌ احتياج‌ به‌ تأمين‌ هزينه‌ معيشت‌ و جنگل‌ نشينان‌ نياز به‌ احداث‌ مسكن‌ و سوخت‌ و تعليف‌ احشام‌ دارند. تا براي‌ بيكاران‌ كار و براي‌ جنگل‌ نشيان‌ ممّر در آمد مناسب‌ و براي‌ رفع‌ نياز كشور چوب‌ فراهم‌ نشود هر گونه‌ عملياتي‌ از قبيل‌ آنچه‌ نسنجيده‌ برنامه‌ ريزي‌ و دنبال‌ ميشود بي‌ نتيجه‌ خواهد بود. چگونه‌ مي‌شود جنگل‌ نشيان‌ و احشام‌ زيادي‌ آنان‌ را از جنگل‌ بيرون‌ راند و يا آنانرا مجبور به‌ تقليل‌ احشام‌ خود نمود بدون‌ اينكه‌ برنامه‌اي‌ جايگزين‌ را پيش‌ بيني‌ و اجرا كرد. و...
جنگل‌ و زمين‌ براي‌ مردم‌ است‌ نه‌ بالعكس‌: «هُوَ الَّذِي خَلَقَ لَكُمْ ما فِي الْأَرْضِ جَمِيعاً ثُمَّ اسْتَوى إِلَى السَّماءِ1» و آ يات‌ بسيار ديگر. نيز انسان‌ نبايد تسليم‌ و مقهور طبيعت‌ بشود بلكه‌ بايد طبيعت‌ را باستخدام‌ خود در آورد: «هُوَ الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ الْأَرْضَ ذَلُولاً فَامْشُوا فِي مَناكِبِها وَ كُلُوا مِنْ رِزْقِهِ2» ‌: او كسي‌ است‌ كه‌ زمين‌ را مسخر و رام‌ شما كرد پس‌ برويد در نواحي‌ و مرتفعات‌ آن‌ و از نعمات‌ خدادادي‌ (كه‌ قابل‌ دستيابي‌ است‌) بهره‌مند شويد...
ما كه‌ مي‌دانيم‌ و مي‌توانيم‌ كويرها و شنزارها را جنگلكاري‌ كنيم‌ بايد بدانيم‌ كه‌ جايي‌ كه‌ قبلاً خود طبيعت‌ جنگل‌ ايجاد كرده‌ است‌ بسهولت‌ ميتوان‌ درختكاري‌ كرد. نياز و فقر و بيكاري‌ و غفلت‌ سبب‌ تخريب‌ بخش‌ مهمي‌ از جنگلها شده‌ است‌. اكنون‌ كه‌ از خسارات‌ مربوط‌ آگاه‌ شده‌ايم‌ نه‌ بايد كارخانه‌ها را تعطيل‌ كرد و نه‌ بايد قاچاقچيان‌ چوب‌ را زنداني‌ و جريمه‌ كرد و نه‌ بايد جنگلشنيان‌ را بيهوده‌ تحت‌ فشار قرار داد. راه‌ حل‌ اينست‌ كه‌:
الف‌ - اقدام‌ به‌ ايجاد اشتغالات‌ توليدي‌ در آمدزا كرد - قاچاقچيان‌ چوب‌ و جنگل‌ نشينان‌ كم‌ در آمد بتدريج‌ بسوي‌ قطب‌هاي‌ جذابي‌ كه‌ در آنها اعاشه‌ آسانتر است‌ جلب‌ مي‌شود و جمعيت‌ جنگل‌ نشين‌ كنترل‌ مي‌شود.
ب‌ - جنگل‌ نشنيان‌ را تشويق‌ كرد كه‌ بجاي‌ هر درختي‌ كه‌ قطع‌ مي‌كنند با اصول‌ صحيح‌ يك‌ درخت‌ مناسب‌ ديگر (صنعتي‌ يا باغي‌) غرس‌ و مراقبت‌ نمايند.
ج‌ - كارخانه‌هاي‌ چوب‌ بري‌ و پيمانكاران‌ تابعه‌ آنها را مكلف‌ نمود كه‌ هر مقدار از جنلگها را مورد بهره‌ برداري‌ قرار مي‌دهند بلافاصله‌ با غرس‌ اصولي‌ و متناسب‌ با استعداد زمين‌ با درختهاي‌ باغي‌ و صنعتي‌ بازسازي‌ و ترميم‌ و مراقبت‌ نمايند. بايد توجه‌ داشت‌ كه‌ درختهاي‌ جنگلي‌ خودرو صدها سال‌ طول‌ مي‌كشد تا قابل‌ بهره‌ برداري‌ شوند و اين‌ غير اقتصادي‌ و غير عقلاني‌ است‌ كه‌ جنگل‌ را بحالت‌ وحشي‌ آن‌ رها كنيم‌ و خود را از امكانات‌ عظيم‌ و سود آور عرصه‌هاي‌ جنگلي‌ محروم‌ بداريم‌. بايد درختهاي‌ وحشي‌ را بتدريج‌ بريد و با برنامه‌اي‌ صحيح‌ و دقيق‌ جاي‌ آنها را به‌ درختهاي‌ مثمر و صنعتي‌ داد و بايد دانست‌ كه‌ درخت‌ باغي‌ در ظرف‌ چند سال‌ به‌ ثمر مي‌نشيند، سبزينه‌اش‌ اكسيژن‌ لازم‌ را توليد و هوا را تلطيف‌ مي‌كند. برگش‌ حيوانات‌ را تعليف‌ و زمين‌ را كودرساني‌ و گلش‌ ميوه‌ مي‌دهد و چوبش‌ مصرف‌ صنعتي‌ دارد. درختهاي‌ صنعتي‌ در چند دهه‌ قابل‌ بهره‌ برداري‌ مي‌شوند و همان‌ منافع‌ جنبي‌ را كه‌ درختهاي‌ وحشي‌ دارند نيز به‌ محيط‌ افاضه‌ مي‌نمايند.
براي‌ نمونه‌ در حوزه‌هاي‌ وسيعي‌ از كوهپايه‌ها و تپه‌ها جبهه‌ جنوبي‌ دامنه‌هاي‌ زاگرس‌، بخصوص‌ در استانهاي‌ كهگويه‌ بوير و شيراز انار و بصورت‌ وحشي‌ مي‌رويد، اين‌ خود نمايي‌ طبيعت‌ نشان‌ مي‌دهد كه‌ اگر با احداث‌ حفره‌هاي‌ نسبتاً عميق‌ كه‌ حافظ‌ رطوبت‌ است‌ در اين‌ مناطق‌ اقدام‌ به‌ كاشت‌ گونه‌هاي‌ اصلاح‌ شده‌ انگور و انار بشود بهره‌ دهي‌ وسيع‌ و كم‌ هزينه‌ خواهد داشت‌.
بنابراين‌ طبيعت‌ را بايد مسخّر و رام‌ و سود بخش‌ كرد نه‌ تابع‌ آن‌ شد و وضع‌ موجود را دنبال‌ كرد. بايد توجه‌ كرد كه‌ غلات‌ و ساير مواد غذايي‌ نيز سابقاً بحالت‌ وحشي‌ وجود داشته‌اند و اگر پيشينيان‌ به‌ اصلاح‌ كردن‌ و توسعه‌ آنها نمي‌پرداختند امروز منابع‌ غذايي‌ انسانها فراهم‌ نبود.
2- عوامل‌ نواقص‌ دارويي‌ - چون‌ نواقص‌ غذايي‌ باعث‌ عدم‌ رشد كافي‌ جسم‌ و پايين‌ آمدن‌ قدرت‌ دفاعي‌ بدن‌ در برابر عوامل‌ بيماري‌ زا مي‌شود و كساني‌ كه‌ از كم‌ بود غذا يا سوء تغذيه‌ رنج‌ مي‌برند بيشتر بيمار مي‌شوند و نياز بيشتري‌ به‌ مصرف‌ دارو پيدا مي‌كنند و چون‌ داروهاي‌ شيميايي‌ نيز هر يك‌ عوارض‌ جانبي‌ متعدد دارند مصرف‌ زياد دارو نيز بنوبت‌ خود بيماري‌ زا مي‌باشد بنابراين‌ افزايش‌ مصرف‌ دارو را سبب‌ مي‌شود و مصرف‌ بيش‌ از حد هر چيزي‌ موجب‌ كمبود و نقص‌ آن‌ مي‌شود و لذا نواقص‌ غذايي‌ بزرگترين‌ عامل‌ نواقص‌ دارويي‌ مي‌باشد. علاوه‌ بر عامل‌ نواقص‌ غذايي‌ در بوجود آمدن‌ نواقص‌ دارويي‌ و ساير عوامل‌ آن‌ بشرح‌ زير مي‌باشد:
1- كمبود عوامل‌ بهداشتي‌ و گراني‌ آنها.
2- آلودگي‌ آب‌ و هوا و ناهنجاريهاي‌ زيست‌ محيطي‌ مانند ناامني‌ - ازدحام‌ جمعيت‌، استرسهاي‌ ناشي‌ از ترافيك‌ و تلاش‌ بيش‌ از حد براي‌ تأمين‌ مايحتاج‌ و سكونت‌ در اماكن‌ و محيطهاي‌ نا مناسب‌ و امثال‌ اينها.
3- ناآگاهي‌ مردم‌ از فرهنگ‌ مصرف‌ دارو مانند اينكه‌ اكثراً تصور مي‌كنند كه‌ هر مقدار داروي‌ بيشتري‌ مصرف‌ كنند بهتر است‌ و هماهنگ‌ شدن‌ پزشكان‌ با اين‌ فرهنگ‌ و نوشتن‌ نسخه‌ها يا ارقام‌ متعدد و كثير كه‌ هم‌ مصرف‌ آنها عوارض‌ جانبي‌ ديگري‌ را سبب‌ مي‌شود و هم‌ مصرف‌ نكردن‌ آنها باعث‌ انباشتگي‌ دارو در خانه‌ها و نهايتاً دور ريختن‌ آنها مي‌شود.
4- پايين‌ بودن‌ كيفيت‌ بخشي‌ از داروهاي‌ توليد داخلي‌ بعلت‌ خودداري‌ كارخانه‌هاي‌ توليدي‌ از تهيه‌ و مصرف‌ مواد اوليّه‌ گرانبها در توليد دارو (يا لااقل‌ وجود چنين‌ باوري‌ در بين‌ مردم‌) كه‌ باعث‌ بي‌ اعتمادي‌ به‌ مصرف‌ آن‌ها مي‌شود و از تأثيرات‌ روحي‌ و مثبت‌ مصرف‌ دارو مي‌كاهد.
5- عدم‌ وجود بعضي‌ داروهاي‌ موثر و مربوط‌ به‌ بيماريهاي‌ خاص‌ در دسترس‌ مردم‌ كه‌ باعث‌ مزمن‌ شدن‌ بعضي‌ بيماريها و بالا رفتن‌ مصرف‌ داروهاي‌ غير مؤثر و جايگزين‌ مي‌شود.
6- عدم‌ انجام‌ كارهاي‌ فرهنگي‌ و رهنمودي‌ كافي‌ كاربردي‌ توسط‌ سازمانها و نهادهاي‌ بهداشتي‌/درماني‌ - آموزشي‌ - اين‌ نقيصه‌ كه‌ در امور توليد و مصرف‌ غذا نيز كاملاً محسوس‌ است‌، خمودگي‌ و بي‌ تفاوتي‌ نهادهاي‌ مسئول‌ را كاملاً باثبات‌ مي‌رساند زيرا در سازمانهاي‌ اطلاع‌ رساني‌ مانند صدا و سيما و روزنامه‌ها و نشريات‌ عمومي‌ هيچگونه‌ فعاليت‌ تأثير گذار بر فرهنگ‌ عمومي‌ همگاني‌ ندارند و اگر نشريات‌ و بروشورهايي‌ هم‌ منتشر مي‌كنند كاملاً جنبه‌ صنفي‌ و تخصصي‌ دارد كه‌ براي‌ عامّه‌ مردم‌ سودبخش‌ نمي‌باشد.
نمونه‌ قابل‌ ارائه‌ سازمان‌ تربيت‌ بدني‌ مي‌باشد كه‌ در نتيجه‌ فعاليت‌ فرهنگي‌ پايگاههائي‌ قابل‌ توجه‌ در صدا و سيما و بخصوص‌ در نشريات‌ بدست‌ آودره‌ و آگاهيهاي‌ لازم‌ را بمردم‌ مي‌دهد اما سازمانها و نهادهاي‌ بهداشتي‌ درماني‌ و تغذيه‌اي‌ در غفلت‌ كامل‌ بسر مي‌ برند.
7- خودداري‌ از وارد كردن‌ داروهاي‌ مؤثري‌ كه‌ در داخل‌ توليد نمي‌شود بعلت‌ گراني‌ نسبي‌ آنها كه‌ نقصي‌ بزرگ‌ در نظام‌ دارويي‌درماني‌ است‌ و وسيله‌ بدست‌ سود جويان‌ مي‌دهد تا علاوه‌ بر ورود و دخالت‌ نا اهلان‌ در نظام‌ دارويي‌ درماني‌ از يكسو داروهاي‌ خارج‌ شده‌ از رده‌ تاريخ‌ مصرف‌ را وارد و بقيمت‌ گزاف‌ به‌ بيمار بفروشند و از سويي‌ ديگر داروهاي‌ ارزان‌ توليد داخلي‌ را بصورت‌ قاچاق‌ از كشور خارج‌ كنند و باعث‌ كمبود و گراني‌ دارو بشوند و نظام‌ توليد و مصرف‌ را مختل‌ كنند و نارضايتي‌ عمومي‌ را تشديد نمايند!
8- جوّ حاكم‌ بر محيطهاي‌ آموزش‌ پزشكي‌ غير مستقيم‌ و غير برنامه‌اي‌ انباشته‌ از اخلاق‌ ماديگرايي‌ و سود جويي‌ است‌ و لذا بسياري‌ از پزشكان‌ بيشتر از اينكه‌ بيماران‌ را تحت‌ تأثير دانش‌ و تجربه‌ خويش‌ در آورند براي‌ جذب‌ بيمار بيشتر خود تابع‌ تمايلات‌ بيمار مي‌شوند و معمولاً بيشتر نسخه‌ هايي‌ مي‌نويسند كه‌ رضايت‌ بيماران‌ را جلب‌ كند كه‌ آن‌ هم‌ از پر كردن‌ نسخه‌ها با ارقام‌ درشت‌ داروهاي‌ كم‌ اثر و تا حدي‌ بي‌ ضرر حاصل‌ مي‌شود!
9- قرار داشتن‌ مراكز دارو - درماني‌ در انحصار و نظارت‌ دولت‌ و مديريتهاي‌ كمتر تخصصي‌ كه‌ مانند سازمانهاي‌ ديگر معمولاً روابط‌ بجاي‌ ضوابط‌ و آنچه‌ تعّهد تصوّر مي‌شود جانشين‌ تخّصص‌ مي‌شود و نتيجتاً استعدادهاي‌ مديريتي‌ و سرمايه‌ها و آزادي‌ عمل‌ مردم‌ بكار نمي‌افتد!
10- انحراف‌ بيمه‌هاي‌ درماني‌ بسوي‌ امور زايد بر تعّهدات‌ خود و خودداري‌ از مصرف‌ در آمدهاي‌ بيمه‌اي‌ كافي‌ در تأمين‌ دارو و درمان‌ بيمه‌ شدگان‌.
تمام حقوق این سایت متعلق به آقای ناظم الرعایا می باشد.
طراحی و اجرا توسط شرکت فرابرد شبکه