پيش از آنكه وارد اصل موضوع بشويم لازم است مختصراً به مفاهيم سياست، اسلام و مدرنيته اشارهاي بنماييم:
1- سياست .
خلاصه تعاريفي كه واژه شناسان از سياست بيان نمودهاند عبارت است از «هنر يا روش نظام بخشي و رهبري يك حكومت يا يك سازمان بر اساس تمايلات سود جويانه و توسعه طلبانه »
بنا براين سياست با نظام كشورها و سازمانها و تمايل اقتدار و سليقه و مشرب كساني كه در رأس نظامها قرار ميگيرند وابستگي تام و تمام خواهد داشت - و چون كساني كه در رأس امور سياسي قرار ميگيرند داراي استعدادها و تواناييها و مشربها و ايده يولوژيهاي گوناگون و متفاوت ميباشند، نظام سياسي كشورها متفاوت خواهد بود.
با توجه به تعاريف مذكور سياست را نميتوان يك «علم» دانست زيرا علم آنست كه هر گاه نسبت به يك چيز باشيوه مشخصي عمل شود نتيجه معّيني حاصل گردد. در صورتي كه در سياست نه كشورها مشابه هستند نه كساني كه در رأس آنها قرار ميگيرند.
بر فرض كه سياست را يك علم هم بدانيم، علمي نيست كه دست آوردهاي آن در همه جا و همه زمانها يك تعريفي داشته باشد كه براي همگان قابل ادراك و اعمال باشد .
2- اسلام
بهترين تعاريفي را كه از اسلام ميتوان بيان داشت آن تعاريفي است كه خداوند از اسلام بيان نموده است: ان الدّين عند الّله الاسلام: در پيشگاه خداوند دين عبارتست از اسلام و به عبارت ديگر اسلام نزد خداوند دين است 3/17 و در آيه 79 از همين سوره سوّم ميفرمايد: وَ مَن يبتغ غَير الاسلام ديناً فلن يقبلُمنهُ... هر كس غير از اسلام ديني را اختيار كند هرگز از او پذيرفته نخواهد شد - و دين را همهدايتي تعريف كرده است كه از جانب خداوند بر قرار ميگردد و باور داشتن روشهاي ديگران را «بخصوص اگر به اسلام مؤمن نباشند» ممنوع فرموده است: وَ لا تُومنُوا الّا لمَن تَبَعَ دينَكُم قُل انّ الهُدي هُدي الّله....: گرايش نداشته باشيد مگر به كسي كه دين شما را پذيرفته باشد، بگو هدايت مسلم آن هدايتي است كه از جانب خداوند باشد (3/166) - يعني شما با پذيرش دين اسلام (كه در قرآن كريم تفصيلات آن بيان شده است: ذالك الكتاب هدي) هدايتي را براي نظام امور خود پذيرفتهايد كه از سوي خداوند به شما رسيده است.
بايد توجه داشت كه اين نپذيرفتن سياسات و نظامات ديگران «بخصوص اگر مسلمان هم نباشد» منحصر به اسلام نيست بلكه يك شيوه متداول بين المللي است چنان كه هر كشوري «اصولاً» سياست مربوط به خود را اعمال ميكند هر چند هم عليالظاهر به وابستگي به سياستهاي ديگر اعتراف بنمايد! بنابراين روشن فكر مآبان از اينكه مطابق آيه مذكور دين اسلام نظامات غير ديني را مردود ميشمارد اسلام را يك ايده يولوژي كهنه و تعصبآميز معّرفي ننمايند.
3- مدرنيته
واژه مدرنيته به معني نوگرايي و توسعهطلبي است. توسعهطلبي و ترّقي خواهي با حفظ فرهنگ ملي نشانه انسانهاي پر ظرفيت و پشت پا زدن به فرهنگ ملّي در جريان تجّدد خواهي، شيوه انسانهاي كم ظرفيت است. امّا از ميان انسانهاي پر ظرفيت «آدم» هايي ظهور ميكنند كه «خلاق» هستند و ملّت خود را در تمام ابعاد حتي در بعد فرهنگي به سوي نوگرايي و برتري جويي رهنمون ميگردند.
اكنون كه تعاريف مختصري از سياست، اسلام و مدرنيته عرضه داشتيم به اصل بحث ميپردازيم. از توجه به عنوان بحث مطالب زير مطرح ميگردد:
1- سياست در اسلام چگونه است ؟
2- رابطه اسلام و مدرنيته چگونه است و چگونه بايد باشد ؟
3- سياست در اسلام نوگرا چگونه بايد باشد ؟ صفحه بعد>>