SHAMAMEH.ORG

تعدیل نرخ تورم و نرخ واقعی سود بانکی

نگارنده‌ كه‌ گاهي‌ فرصت‌ يافته‌ است‌ تا در بعضي‌ كنفرانسها شركت‌ نمايد اغلب‌ شاهد بوده‌ است‌ كه‌ محقّقان‌ و پژوهشگران‌ اكثراً عمده همّت‌ خود را مصروف‌ جمع‌ آوري‌ و ارائه‌ نظرات‌ ديگران‌، و بخصوص‌، نظرات‌ محقّقان‌ و كارشناسان‌ خارجي‌ مي‌نمايند و آن‌ چنان‌ در اين‌ روّيه‌ افراط‌ مي‌كنند كه‌ به‌ سختي‌ مي‌توان‌ دريافت‌ كه‌ نظر خود آنان‌ نسبت‌ به‌ موضوع‌ مورد بحث‌ چه‌ مي‌باشد - و چنان‌ در مراجع‌ استنادي‌ غرق‌ مي‌شوند كه‌ خود را فراموش‌ مي‌كنند !
رويّه‌ مذكور منحصر به‌ يك‌ طبقه خاص‌ هم‌ نيست‌ بلكه‌ در تمام‌ موضوعات‌ فرهنگي‌، فلسفي‌، سياسي‌/ ديني‌ و هرگونه‌ موضوع‌ علمي‌ / تحقيقاتي‌ ديگر نيز همين‌ رويّه‌ دنبال‌ مي‌گردد و معمولاً سعي‌ مي‌شود تا حداكثر ثقيل‌ترين‌ واژه‌ها و پيچيده‌ترين‌ اصطلاحات‌ علمي‌ را در مقالات‌ خود به‌ كار برند - و كساني‌ كه‌ يافته‌ها و نظرات‌ خود را با سادگي‌ و رواني‌ بيان‌ مي‌كنند در اقلّيت‌ مي‌باشند.
به‌ نظر مي‌رسد كه‌ غرض‌ از فراخوانيها و تشكيل‌ كنفرانسها اين‌ است‌ كه‌ محقّقان‌ و انديشمندان‌ قبلاً هر چه‌ مي‌توانند تحقيق‌ و تدبير كنند و آن‌ گاه‌ كه‌ به‌ نظر مشخصّي‌ رسيدند، و يافته‌هاي‌ پيشين‌ خود را بخوبي‌ بپرورانند، نتيجه‌ را براي‌ طرح‌ در گردهمآييها ارايه‌ نمايند تا ضمن‌ اينكه‌ ديگران‌ هم‌ آگاه‌ مي‌شوند، در آن‌ مجمع‌ مورد نقد و بررسي‌ قرار گيرد و پس‌ از رفع‌ ابهامات‌، مجموعه‌ آن‌ نظرات‌ و پيشنهادها به‌ پژوهشگران‌ رده بالاتر ارايه‌ شود و عصاره‌ آنها به‌ مراجع‌ قانونگزاري‌، تصميم‌گيري‌ و يا اجرايي‌ احله‌ گردد .
بنابراين‌ محقّق‌ و انديشمند كسي‌ است‌ كه‌ نتيجه تحقيقات‌ و انديشيدن‌هاي‌ خود را ارايه‌ نمايد نه‌ اينكه‌ ناقل‌ تحقيقات‌ و افكار و نظرات‌ ديگران‌ باشد كه‌ اگر چنين‌ باشد مونتاژ كاري‌ است‌ كه‌ مصرف‌ توليدات‌ ديگران‌ را تبليغ‌ مي‌نمايد !
پس‌ اگر تا كنون‌ روي‌ هم‌ سوار كردن‌ قطعات‌ و آلاتي‌ كه‌ ديگران‌ طراّحي‌ و ساخته‌اند ما را داراي‌ يك‌ فّن‌ و صنعت‌ خاص‌ ملّي‌ كرده‌ است‌ مونتاژ كاري‌ نظرات‌ ديگران‌ هم‌ ما را داراي‌ يك‌ سياست‌ و نظام‌ اقتصادي‌ / پولي‌ ملّي‌ خواهد كرد و يا در ساير امور نظام‌ خود مستقّل‌ و خلاّق‌ خواهيم‌ شد !
به‌ نظر نگارنده‌ دو چيز امور ما را منظّم‌ و پويا و مترقي‌ خواهد كرد :
1- خود شناسي‌
2- خدا شناسي‌
و اين‌ هر دو نيز بر يكديگر تغذيه‌ متقابل‌ دارند يعني‌ خودشناسي‌ مكمّل‌ خداشناسي‌ و خداشناسي‌ مكمّل‌ خودشناسي‌ مي‌باشد و ضعف‌ و قوّت‌ هر يك‌ از امور ما، و كّل‌ نظام‌ مدني‌ ما، متناسب‌ است‌ با چگونگي‌ رابطه ما با دو مورد مذكور .
ما تقريباً يك‌ پنجم‌ قاره اروپا، يك‌ دوّم‌ شبه‌ قاره هند، چهار برابر ژاپن‌، سرزميني‌ داريم‌ كه‌ انباشته‌ از معادن‌ و منابع‌ طبيعي‌ است‌ و بيش‌ از سي‌ ميليون‌ نيروي‌ متفّكر و كارا، و يك‌ سابقه تمدّن‌ سازي‌ كهن‌ و يك‌ كتاب‌ آسماني‌ هدايتگر داريم‌. پس‌ چرا اقتصاد ما بيمار است‌ ؟
پس‌ چرا پول‌ ما در 25 سال‌ گذشته‌ در حدود 200 برابر ارزش‌ خودرا از دست‌ داده‌ است‌؟ (نيمي‌ از تضعيف‌ قدرت‌ پول‌ ما ناشي‌ از توّرم‌ داخلي‌ و نيم‌ ديگر ناشي‌ از توّرم‌ جهاني‌ مي‌باشد) .
عمري‌ بر «نا خود آگاهان‌» خورشيد مي‌تابد، امّا نه‌ از حرارت‌ آن‌ گرم‌ مي‌شوند و نه‌ در روشنايي‌ آنراه‌ خود را مي‌يابند. در حالي‌ كه‌ «خود آگاهي‌» از دورادور، در شب‌ تاري‌ سوسوي‌ شعله‌اي‌ را بر شاخه درختي‌ در فراسوي‌ دشتي‌ مي‌بيند و بسوي‌ آن‌ مي‌شتابد تا مگر اخگري‌ از آن‌ بر گيرد و باز گردد تا آتشي‌ براي‌ همراهان‌ فراهم‌ آورد و آنان‌ را گرم‌ كند 10-20/9.
در نور آن‌ شعله‌، خويشتن‌ خويش‌ و توانمنديهاي‌ خويش‌ را مي‌شناسد و كمر همّت‌ مي‌بندد تا برود و با فرعونيان‌ در افكند و قومي‌ را از بردگي‌ برهاند و به‌ سرزمين‌ موعود رهنمون‌ گردد.16-20/22.
در وجود او انقلابي‌ رخ‌ مي‌دهد كه‌ خدا را مي‌شناسد و براي‌ رعايت‌ آن‌ سرزمين‌ پاك‌ كه‌ نور معرفت‌ در آن‌ متجلّي‌ شده‌ است‌ پاي‌ از «پاپوشها» به‌ در مي‌آورد و آنها را بدور مي‌افكند و خداوند هم‌ خويشتن‌ او را و توانمنديهاي‌ او را به‌ خود او مي‌شناساند: و ما تلك‌ بيمينك‌ يا موسي‌؟: اي‌ موسي‌، اين‌ چيست‌ كه‌ در دست‌ راست‌ داري‌؟ - پروردگارا: اين‌ عصاي‌ من‌ است‌ كه‌ بر آن‌ تكيه‌ مي‌زنم‌ و با آن‌ براي‌ چراي‌ گوسفندانم‌ برگ‌ درختان‌ را فرو مي‌تكانم‌ و براي‌ رفع‌ نيازمنديهاي‌ ديگر نيز آن‌ را به‌ كار مي‌گيرم‌: هي‌ عصاي‌ اتوكوا عليها...22-20/11.
- اي‌ موسي‌، آن‌ را فرو افكن‌ (آنچه‌ در اختيار داري‌ از قيد و بند آزاد كن‌) و موسي‌ عصا را رها كرد، پس‌ آنگاه‌ ماري‌ شد و به‌ شتاب‌ در آمد (قيد و بندها كه‌ از نيروها و توانمنديها برداشته‌ شد حركت‌ و نهضت‌ آغاز گرديد آنچنان‌ كه‌ موسي‌ به‌ هراس‌ افتاد) - نترس‌ من‌ كسي‌ هستم‌ كه‌ آناني‌ كه‌ رسالت‌ مرا برعهده‌ مي‌گيرند از چيزي‌ هراس‌ ندارند. (27/9)
- نترس‌ و آن‌ را بگير تا برايت‌ به‌ حالت‌ اوّل‌ برگردانيمش‌ (اكنون‌ كه‌ از كارايي‌ معجزه‌ آساي‌ آن‌ آگاه‌ شدي‌ مهار كنترل‌ آن‌ را بدست‌ بگير تا بتواني‌ با شناختي‌ كه‌ از توانمندي‌ آن‌ پيدا كردي‌ در آينده‌ هر جا كه‌ لازم‌ آمد آن‌ را به‌ كار ببري‌ )-(اي‌ موسي‌) دستت‌ را در گريبان‌ خود ببر و براي‌ بينندگان‌ «روشني‌ بيرون‌ آور» وَاضَمم‌ يَدُك‌َ الي‌ جناحك‌ تخرُج‌ بيضاء: توانمنديهاي‌ فطري‌ و بيروني‌ را با تواناييهاي‌ دروني‌ / معنوي‌ (قدرت‌ انديشه‌ و تعقل‌ و متكّي‌ به‌ هدايتهاي‌ خداوندي‌ را) به‌ هم‌ پيوند بزن‌ و در هم‌ بياميز و نور بيافرين‌: تخرج‌ بَيضاء 20/21 .
-(اي‌ موسي‌ آنچه‌ مي‌فرماييم‌ بكن‌) تا به‌ تو بخشي‌ از آيات‌ عظيم‌ خود را نشان‌ دهيم‌: لنُريك‌ من‌ آياتنا الكبري‌ (تا بداني‌ چه‌ نيروهاي‌ شگرفي‌ در وجود خودت‌ و حيطه‌ زندگيت‌ وجود دارد كه‌ از آنها بي‌ خبر بوده‌اي‌ و چه‌ كارهاي‌ معجزه‌ آسايي‌ از تو بروز خواهد كرد) .   صفحه بعد>> 

تمام حقوق این سایت متعلق به آقای ناظم الرعایا می باشد.
طراحی و اجرا توسط شرکت فرابرد شبکه